يونس ١٤
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَيْفَ تَعْمَلُونَ |
ترجمه
يونس ١٣ | آیه ١٤ | يونس ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلآئِفَ»: جمع خَلیفَة. یعنی جانشینان کسانی که بر اثر تباهی و گناه نابود شدهاند (نگا: اعراف / ، نور / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ «14»
سپس شما را پس از (هلاكت) آنان، جانشينانى در زمين قرار داديم، تا ببينيم شما چگونه عمل مىكنيد.
پیام ها
1- حكومت و تمكّن، وسيلهى آزمايش الهى است. جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ ... لِنَنْظُرَ
2- هر مديرى كه مسئوليّت مىدهد، بايد نظارت هم بكند. «جَعَلْناكُمْ، لِنَنْظُرَ»
3- عملكرد ما، زير نظر خداوند است. «لِنَنْظُرَ»
4- همهى اقوام، نزد خدا يكسانند و قانونِ آزمايش الهى، دربارهى همه جارى مىشود. «لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»
5- سرنوشت مردم، نتيجهى عملكرد خودشان است. «كَيْفَ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ «14»
«1» نهج البلاغه فيض خطبه 181 ص 594.
ج5، ص 276
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ: پس قرار داديم شما را اى امت محمّد صلّى اللّه عليه و آله.
خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ: خليفه و جانشينان گذشتگان در زمين. مِنْ بَعْدِهِمْ: بعد از اهل قرنهائى كه هلاك شدند و مسكن و مقام ايشان را به شما گذاشته و شما را بر جاى ايشان رها نموديم. لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ: تا ببينيم در صورت شهادت بعد از آنكه دانستهايم به غيب كه شما چگونه عمل خواهيد نمود از خير و شر، تا با شما به مقتضاى اعمال شما معامله كنيم، اگر خير است ثواب، و اگر شر است عقاب.
تبصره- در مجمع- قوله «لِنَنْظُرَ» به جهت دلالت است بر آنكه معامله حق تعالى با بندگان، مانند معامله مختبر است كه عالم به شىء نباشد تا مجازات دهد او را بر وفق آنچه از او ظاهر مىشود، آنچه به علم ازلى مىداند كه بجا آورد به جهت مظاهرت در عدل. و اطلاق نظر بر معنى حقيقى شايسته حق تعالى نيست، زيرا يا به معنى تفكر و صدور آن از قلب است، و يا به معنى تقليب حدقه چشم؛ و هيچيك جايز نيست بر ذات احديت الهى، پس اطلاق آن نسبت به مقام سبحانى بر وجه مجاز و اتساع باشد، چه نظر براى طلب علم [باشد]، پس مراد نظر در آيه شريفه، لازم آن است كه علم باشد.
نكته- قوله «كَيْفَ تَعْمَلُونَ» كيف، معمول تعملون است، چه استفهام حاجب باشد از آنكه با ما قبل آن در آن عمل كند، و فايده آن دلالت است بر آنكه معتبر در جزاى افعال جهات و كيفيات آن است نه عمل من حيث هى، و لذا عمل گاهى متصف به حسن، و گاهى متصف به قبح شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ «13» ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ «14»
ترجمه
و بتحقيق هلاك كرديم اهل عصرهاى پيش از شما را چون ستم كردند و آمدند ايشانرا پيغمبرانشان با معجزات و نبودند كه ايمان آورند اينچنين جزا دهيم گروه گناهكاران را
پس قرار داديم شما را جانشينان در زمين بعد از ايشان تا به بينيم چگونه رفتار ميكنيد.
تفسير
احوال امم سابقه و اهل اعصار گذشته از قبيل قوم عاد و ثمود و فرعون بايد موجب عبرت شود كه چون آنها ظلم بخود و غير نمودند چگونه بعذاب دنيوى و اخروى گرفتار شدند و در نتيجه غفلت و معصيت استعداد آنها براى قبول مواعظ انبياء فاسد شد كه معجزات با هرات را ديدند و ايمان نياوردند و خداوند آنها را بجزاى اعمالشان رساند چون قابل هدايت نبودند پس كسانيكه جانشين آنانند در زمين بعد از آنها بايد مواظب و مراقب اعمال خودشان باشند تا مشهود نشود از آنها آنچه مشهود شد از پيشينيانشان و مبتلا نگردند بآنچه مبتلا شدند آنها بآن از بلاى دنيا و عذاب آخرت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ جَعَلناكُم خَلائِفَ فِي الأَرضِ مِن بَعدِهِم لِنَنظُرَ كَيفَ تَعمَلُونَ «14»
پس از هلاكت قرون سابقه شما را که در عصر اينکه پيغمبر محترم هستيد
جلد 9 - صفحه 358
ما جانشين و جايگير آنها قرار داديم در روي زمين بعد از هلاكت آنها تا اينكه نظر كنيم که كدام يك شماها ايمان ميآوريد و خود را بسعادت نشأتين ميرسانيد يا مثل آنها بهمان كفر و شرك و تكذيب رسول باقي ميمانيد و در معرض هلاكت در ميآوريد چگونه عمل ميكنيد.
ثُمَّ جَعَلناكُم خَلائِفَ فِي الأَرضِ مِن بَعدِهِم ثم از براي تراخي است و خليفه بمعني جانشين است خليفة اللّه انبياء و اوصياء هستند که واجب است همان نحوي که اطاعت خدا لازم است اطاعت آنها را نمود، امر آنها امر خدا است، نهي آنها نهي خدا است، خليفة الرسول امامي است که بنصب رسول تعيين ميشود و تعبير بوصي ميكنند چون بعد از رحلت رسول جاي او مينشيند، و در اينجا تعبير بخليفه براي اينست که روي زمين منازل و مساكن آنها را تصرف كردند و بجاي آنها جايگير شدند.
لِنَنظُرَ كَيفَ تَعمَلُونَ خداوند ميداند هر که چه عملي انجام ميدهد لكن معني لننظر اينست که بايد از هر كس ظاهر شود آنچه در باطن او است از ايمان اطاعت و معصيت، اعمال صالحه و سيئه يعني ظاهر شود از شما آنچه که عمل ميكنيد تا حجت بر خلق تمام باشد و شما هم اگر مثل قرون سابقه رفتار كرديد انتظار همان بلاها را داشته باشيد و فردا هم در عذاب با آنها شركت خواهيد نمود و اگر ايمان آورديد بسعادت نائل ميشويد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- در این آیه مطلب را صریحتر بیان میکند و میگوید: «سپس شما را جانشین آنها در زمین قرار دادیم تا ببینیم چگونه عمل میکنید» (ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ).
از جمله «وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا» (چنان نبود که ایمان بیاورند) استفاده میشود که خداوند تنها آن گروهی را به هلاکت کیفر میدهد که امیدی به ایمان آنها در آینده نیز نباشد، و به این ترتیب اقوامی که در آینده ممکن است ایمان بیاورند مشمول چنین کیفرهایی نمیشوند.
نکات آیه
۱ - مردم جزیرة العرب، جانشین امتهایى که در آن سرزمین با عذاب استیصال الهى منقرض شده بودند. (و لقد أهلکنا القرون من قبلکم ... ثم جعلنکم خلئف فى الأرض)
۲ - هدف از استقرار جوامع انسانى در زمین، آزمون آنان از سوى خداوند (ثم جعلنکم خلئف فى الأرض من بعدهم لننظر کیف تعملون)
۳ - دنیا، محل تکلیف و میدان آزمون انسانهاست. (ثم جعلنکم خلئف فى الأرض ... لننظر کیف تعملون)
۴ - خدا، ناظر اعمال آدمیان است. (لننظر کیف تعملون)
۵ - بقا و زوال امتها، در گرو اعمال آنان است. (و لقد أهلکنا القرون ... ثم جعلنکم خلئف ... لننظر کیف تعملون)
۶ - مواظبت بر اعمال نیک و پرهیز از کارهاى ناروا، توصیه خداوند به انسانها (ثم جعلنکم خلئف ... لننظر کیف تعملون)
موضوعات مرتبط
- امتها: جانشینان امتهاى منقرض ۱ ; عوامل انقراض امتها ۵ ; عوامل بقاى امتها ۵
- انسان: فلسفه استقرار انسان در زمین ۲ ; مکان امتحان انسان ها ۳
- جزیرة العرب: عذاب استیصال در جزیرة العرب ۱ ; مردم جزیرة العرب ۱
- خدا: امتحانهاى خدا ۲ ; توصیه هاى خدا ۶ ; نظارت خدا ۴
- دنیا: نقش دنیا ۳
- عمل: آثار عمل ۵ ; ترک عمل ناپسند ۶ ; مراقبت بر عمل ۶ ; ناظران عمل ۴
منابع