گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
جمله «'''و عملوا الصّالحات '''» بر عمل به همهاعمال صالح دلالت دارد واز آن استفاده مى شود كه مؤ منان گنهكار نيز در خسرانند صفحه
جمله «'''و عملوا الصّالحات '''» بر عمل به همهاعمال صالح دلالت دارد واز آن استفاده مى شود كه مؤ منان گنهكار نيز در خسرانند صفحه
و ظاهر جمله «'''و عملوا الصالحات '''» اين است كه به همه اعمال صالح متصف باشد. پس اين جمله استثنائيه شامل فاسقان كه بعضى از صالحات را انجام مى دهند، و نسبت به بعضى ديگر فسق مى ورزند نمى شود، و لازمه اين ، آن است كه منظور از خسران اعم از خسران به تمام معنا باشد يعنى شامل خسران از بعضى جهات هم بشود، و بنابر اين دو طايفه خاسرند، يكى آنهايى كه از جميع جهات خاسرند نظير كفار معاند حق و مخلد در عذاب ، دوم آنهايى كه در بعضى جهات خاسرند، مانند مؤ منينى كه مرتكب فسق مى شوند و مخلد در آتش ‍ نيستند چند صباحى عذاب مى بينند، بعد عذابشان پايان مى پذيرد و مشمول شفاعت و نظير آن مى شوند.
و ظاهر جمله «'''و عملوا الصالحات '''» اين است كه به همه اعمال صالح متصف باشد. پس اين جمله استثنائيه شامل فاسقان كه بعضى از صالحات را انجام مى دهند، و نسبت به بعضى ديگر فسق مى ورزند نمى شود، و لازمه اين ، آن است كه منظور از خسران اعم از خسران به تمام معنا باشد يعنى شامل خسران از بعضى جهات هم بشود، و بنابر اين دو طايفه خاسرند، يكى آنهايى كه از جميع جهات خاسرند نظير كفار معاند حق و مخلد در عذاب ، دوم آنهايى كه در بعضى جهات خاسرند، مانند مؤ منينى كه مرتكب فسق مى شوند و مخلد در آتش ‍ نيستند چند صباحى عذاب مى بينند، بعد عذابشان پايان مى پذيرد و مشمول شفاعت و نظير آن مى شوند.
وَ تَوَاصوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ
وَ تَوَاصوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ
كلمه «'''تواصى '''» به معناى سفارش كردن اين به آن و آن به اين است . و «'''تواصى به حق '''» اين است كه : يكديگر را به حق سفارش كنند، سفارش كنند به اينكه از حق پيروى نموده و در راه حق استقامت و مداومت كنند، پس دين حق چيزى به جز پيروى اعتقادى و عملى از حق ، و تواصى بر حق نيست ، و تواصى بر حق عنوانى است وسيع تر از عنوان امر به معروف و نهى از منكر،
كلمه «'''تواصى '''» به معناى سفارش كردن اين به آن و آن به اين است . و «'''تواصى به حق '''» اين است كه : يكديگر را به حق سفارش كنند، سفارش كنند به اينكه از حق پيروى نموده و در راه حق استقامت و مداومت كنند، پس دين حق چيزى به جز پيروى اعتقادى و عملى از حق ، و تواصى بر حق نيست ، و تواصى بر حق عنوانى است وسيع تر از عنوان امر به معروف و نهى از منكر،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۲ </center>
خط ۲۵: خط ۲۷:
==آيات ۱ - ۹، سوره همزه ==
==آيات ۱ - ۹، سوره همزه ==
سوره همزه مكى است و نه آيه دارد
سوره همزه مكى است و نه آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(۱)
وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(۱)
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(۲)
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(۲)
يحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(۳)
يحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(۳)
َكلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(۴)
َكلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(۴)
وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ(۵)
وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ(۵)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(۶)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(۶)
الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(۷)
الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(۷)
إِنهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ(۸)
إِنهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ(۸)
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(۹)
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(۹)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام اللّه كه رحمان و رحيم است .
به نام اللّه كه رحمان و رحيم است .
خط ۵۰: خط ۵۲:
اين سوره تهديد شديدى است به كسانى كه عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بيشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان كبريايى بفروشند، و به همين جهت از مردم عيب هايى مى گيرند كه عيب نيست و اين سوره در مكه نازل شده است .
اين سوره تهديد شديدى است به كسانى كه عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بيشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان كبريايى بفروشند، و به همين جهت از مردم عيب هايى مى گيرند كه عيب نيست و اين سوره در مكه نازل شده است .
تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه «'''همزه '''»اند و «'''لمزه '''» ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه
تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه «'''همزه '''»اند و «'''لمزه '''» ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه
وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''همزه '''» به معناى كسى است كه بدون جهت بسيار به ديگران طعنه مى زند و عيب جويى و خرده گيريهايى مى كند كه در واقع عيب نيست . و اصل ماده «'''همز'''» به معناى شكستن است ، و كلمه «'''لمز'''» نيز به معناى عيب است پس ‍ «'''همزه '''» و «'''لمزه '''» هر دو به يك معنا است .
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''همزه '''» به معناى كسى است كه بدون جهت بسيار به ديگران طعنه مى زند و عيب جويى و خرده گيريهايى مى كند كه در واقع عيب نيست . و اصل ماده «'''همز'''» به معناى شكستن است ، و كلمه «'''لمز'''» نيز به معناى عيب است پس ‍ «'''همزه '''» و «'''لمزه '''» هر دو به يك معنا است .
ولى بعضى گفته اند: بين آن دو فرقى هست ، و آن اين است «'''همزه '''» به آن كسى گويند كه دنبال سر مردم عيب مى گويد و خرده مى گيرد، و اما «'''لمزه '''» كسى را گويند كه پيش روى طرف خرده مى گيرد - نقل از ليث .
ولى بعضى گفته اند: بين آن دو فرقى هست ، و آن اين است «'''همزه '''» به آن كسى گويند كه دنبال سر مردم عيب مى گويد و خرده مى گيرد، و اما «'''لمزه '''» كسى را گويند كه پيش روى طرف خرده مى گيرد - نقل از ليث .
و بعضى گفته اند: همزه كسى را گويند كه همنشين خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن كسى است كه با چشم و سر عليه همنشين خود اشاره كند، و به اصطلاح فارسى تقليد او را در آورد. آنگاه مى گويد صيغه «'''فعله '''» براى مبالغه در صفتى بنا شده كه باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زياد سر بزند، و خلاصه فعل مذكور عادتش شده باشد، مثلا به مردى كه زياد زن مى گيرد، مى گويند، فلانى مردى «'''نكحه '''» است ، و به كسى كه زياد مى خندد، مى گويد فلانى «'''ضحكه '''» است «'''همزه و لمزه '''» هم از همين باب است .
و بعضى گفته اند: همزه كسى را گويند كه همنشين خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن كسى است كه با چشم و سر عليه همنشين خود اشاره كند، و به اصطلاح فارسى تقليد او را در آورد. آنگاه مى گويد صيغه «'''فعله '''» براى مبالغه در صفتى بنا شده كه باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زياد سر بزند، و خلاصه فعل مذكور عادتش شده باشد، مثلا به مردى كه زياد زن مى گيرد، مى گويند، فلانى مردى «'''نكحه '''» است ، و به كسى كه زياد مى خندد، مى گويد فلانى «'''ضحكه '''» است «'''همزه و لمزه '''» هم از همين باب است .
پس معناى آيه اين است كه : واى بر هر كسى كه بسيار مردم را عيبگويى و غيبت مى كند. البته اين دو كلمه به معانى ديگرى نيز تفسير شده ، و در نتيجه آيه را هم به معانى مختلفى معنا كرده اند.
پس معناى آيه اين است كه : واى بر هر كسى كه بسيار مردم را عيبگويى و غيبت مى كند. البته اين دو كلمه به معانى ديگرى نيز تفسير شده ، و در نتيجه آيه را هم به معانى مختلفى معنا كرده اند.
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ يحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ يحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ
اين آيه ، «'''همزه '''» و «'''لمزه '''» را بيان مى كند، و اگر كلمه «'''مالا'''» را نكره آورد به منظور تحقير و ناچيز معرفى كردن مال دنيا بوده ، چون مال هر قدر هم كه زياد و زيادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى كند،
اين آيه ، «'''همزه '''» و «'''لمزه '''» را بيان مى كند، و اگر كلمه «'''مالا'''» را نكره آورد به منظور تحقير و ناچيز معرفى كردن مال دنيا بوده ، چون مال هر قدر هم كه زياد و زيادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى كند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۶ </center>
خط ۶۸: خط ۷۰:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۷ </center>
و نيز جمله «'''الذى جمع ...'''» به منزله تعليل است براى جمله «'''ويل لكل همزه لمزه '''»، و مى فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد.
و نيز جمله «'''الذى جمع ...'''» به منزله تعليل است براى جمله «'''ويل لكل همزه لمزه '''»، و مى فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد.
َكلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ
َكلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ
اين جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است ، كه مى پندارد مال ، جاودانه اش مى كند، و لام در كلمه «'''لينبذن '''» لام سوگند است ، و واژه «'''نبذ'''» به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است . و كلمه «'''حطمه '''» (بر وزن همره و نيز بر وزن لمره و نكحه و ضحكه ) صيغه مبالغه است ، و مبالغه در حطم شكستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده ، و اين كلمه يكى از نامهاى جهنم است چون جمله «'''نار اللّه الموقده '''» آن را به آتش جهنم تفسير كرده .
اين جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است ، كه مى پندارد مال ، جاودانه اش مى كند، و لام در كلمه «'''لينبذن '''» لام سوگند است ، و واژه «'''نبذ'''» به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است . و كلمه «'''حطمه '''» (بر وزن همره و نيز بر وزن لمره و نكحه و ضحكه ) صيغه مبالغه است ، و مبالغه در حطم شكستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده ، و اين كلمه يكى از نامهاى جهنم است چون جمله «'''نار اللّه الموقده '''» آن را به آتش جهنم تفسير كرده .
و معناى آيه اين است كه : نه ، او اشتباه كرده ، مال دنيايش جاودانش ‍ نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش پرت مى كنند.
و معناى آيه اين است كه : نه ، او اشتباه كرده ، مال دنيايش جاودانش ‍ نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش پرت مى كنند.
وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ
وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ
و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! اين جمله تعظيم و هول انگيزى حطمه را مى رساند.
و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! اين جمله تعظيم و هول انگيزى حطمه را مى رساند.
معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: «'''التى تطلع على الافئده '''» و معناى «'''فى عمدممده '''» صفحه
معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: «'''التى تطلع على الافئده '''» و معناى «'''فى عمدممده '''» صفحه
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ
«'''ايقاد نار'''» به معناى شعله ور ساختن آتش است . و كلمه «'''اطلاع و طلوع بر هر چيز'''» به معناى اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است ، و كلمه «'''افئده '''» جمع كلمه «'''فواد'''» است كه به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست بلكه ) چيزى است به نام نفس انسانيت ، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.
«'''ايقاد نار'''» به معناى شعله ور ساختن آتش است . و كلمه «'''اطلاع و طلوع بر هر چيز'''» به معناى اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است ، و كلمه «'''افئده '''» جمع كلمه «'''فواد'''» است كه به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست بلكه ) چيزى است به نام نفس انسانيت ، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.
و گويا مراد از «'''اطلاع آتش بر قلوب '''» اين است كه آتش دوزخ باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور كه ظاهرش را مى سوزاند، به خلاف آتش ‍ دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنم فرموده : «'''و قودها الناس و الحجاره '''».
و گويا مراد از «'''اطلاع آتش بر قلوب '''» اين است كه آتش دوزخ باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور كه ظاهرش را مى سوزاند، به خلاف آتش ‍ دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنم فرموده : «'''و قودها الناس و الحجاره '''».
إِنهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ
إِنهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ
يعنى آتش بر آنان منطبق است ، به اين معنا كه از آنان احدى بيرون آتش ‍ نمى ماند،
يعنى آتش بر آنان منطبق است ، به اين معنا كه از آنان احدى بيرون آتش ‍ نمى ماند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۸ </center>
و از داخل آن نجات نمى يابد.
و از داخل آن نجات نمى يابد.
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ
كلمه «'''عمد'''» - با فتحه عين و فتحه ميم - جمع عمود (ستون ) است ، و كلمه «'''ممدده '''» اسم مفعول از مصدر تمديد است ، و تمديد مبالغه در مد (كشيدن ) است .
كلمه «'''عمد'''» - با فتحه عين و فتحه ميم - جمع عمود (ستون ) است ، و كلمه «'''ممدده '''» اسم مفعول از مصدر تمديد است ، و تمديد مبالغه در مد (كشيدن ) است .
بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از «'''عمد ممدده '''» گل ميخ ‌هايى است كه اهل عذاب را ميخكوب مى كند.
بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از «'''عمد ممدده '''» گل ميخ ‌هايى است كه اهل عذاب را ميخكوب مى كند.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
==آيات ۱ - ۵، سوره فيل ==
==آيات ۱ - ۵، سوره فيل ==
سوره فيل مكى است و پنج آيه دارد.
سوره فيل مكى است و پنج آيه دارد.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ(۱)
أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ(۱)
أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ(۲)
أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ(۲)
وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ(۳)
وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ(۳)
تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ(۴)
تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ(۴)
فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ(۵)
فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ(۵)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام اللّه رحمان و رحيم
به نام اللّه رحمان و رحيم
خط ۱۱۹: خط ۱۲۱:
<span id='link434'><span>
<span id='link434'><span>
==بيان مفردات و مفاد آيات سوره مباركه فيل صفحه ==
==بيان مفردات و مفاد آيات سوره مباركه فيل صفحه ==
أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ
أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ
منظور از «'''رؤ يت '''» معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست ، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است . و استفهام در آيه انكارى است ، و معنايش اين است كه مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد، و اين قصه در سال ولادت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) واقع شد.
منظور از «'''رؤ يت '''» معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست ، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است . و استفهام در آيه انكارى است ، و معنايش اين است كه مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد، و اين قصه در سال ولادت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) واقع شد.
أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ
أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ
خط ۱۲۵: خط ۱۲۷:
وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ
وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ
كلمه «'''ابابيل '''»- به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است ، و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه ، و آيه بعديش عطف تفسير است بر آيه «'''الم يجعل كيدهم فى تضليل '''».
كلمه «'''ابابيل '''»- به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است ، و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه ، و آيه بعديش عطف تفسير است بر آيه «'''الم يجعل كيدهم فى تضليل '''».
تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ
تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ
يعنى آن ابابيل مرغان اصحاب فيل را با سنگ هايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمه «'''سجيل '''» در قصص قوم لوط گذشت .
يعنى آن ابابيل مرغان اصحاب فيل را با سنگ هايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمه «'''سجيل '''» در قصص قوم لوط گذشت .
فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ
فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ
كلمه «'''عصف '''» به معناى برگ زراعت است ، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدف گيرى مرغان ابابيل به صورت جسدهايى بى روح در آمدند، و يا اين است كه سنگ ريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته ) اندرونشان را سوزانيد.
كلمه «'''عصف '''» به معناى برگ زراعت است ، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدف گيرى مرغان ابابيل به صورت جسدهايى بى روح در آمدند، و يا اين است كه سنگ ريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته ) اندرونشان را سوزانيد.
بعضى هم گفته اند: مراد از عصف ماكول ، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد، يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه به وجوه ديگرى نيز معنا شده كه مناسب با ادب قرآن نيست .
بعضى هم گفته اند: مراد از عصف ماكول ، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد، يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه به وجوه ديگرى نيز معنا شده كه مناسب با ادب قرآن نيست .
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:
==آيات ۱ - ۵، سوره قريش ==
==آيات ۱ - ۵، سوره قريش ==
سوره قريش مكى است و پنج آيه دارد
سوره قريش مكى است و پنج آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
لايلَفِ قُرَيْشٍ(۱)
لايلَفِ قُرَيْشٍ(۱)
إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصيْفِ(۲)
إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصيْفِ(۲)
فَلْيَعْبُدُوا رَب هَذَا الْبَيْتِ(۳)
فَلْيَعْبُدُوا رَب هَذَا الْبَيْتِ(۳)
الَّذِى أَطعَمَهُم مِّن جُوعٍ (۴)
الَّذِى أَطعَمَهُم مِّن جُوعٍ (۴)
وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ(۴)
وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ(۴)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خداوندى كه رحمت عامش شامل همه و رحمت خاصش ‍ از آن مومنين است .
به نام خداوندى كه رحمت عامش شامل همه و رحمت خاصش ‍ از آن مومنين است .
خط ۱۷۰: خط ۱۷۲:
و از ترس و خطراتشان ايمن ساخت (۵).
و از ترس و خطراتشان ايمن ساخت (۵).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش