۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴۵}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
دوم اينكه : نه تنها براى جماعتى خاص ، بلكه براى همه عالم هدايت است ، مثلا: آل ابراهيم ، و يا عرب ، و يا مسلمين . براى اينكه هدايت كعبه دامنه اش وسيع است . | دوم اينكه : نه تنها براى جماعتى خاص ، بلكه براى همه عالم هدايت است ، مثلا: آل ابراهيم ، و يا عرب ، و يا مسلمين . براى اينكه هدايت كعبه دامنه اش وسيع است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵۴۵ </center> | ||
فِيهِ ءَايَت | فِيهِ ءَايَت بَيِّنَتٌ مَّقَامُ إِبْرَهِيمَ | ||
كلمه «'''آيات '''» هر چند به صفت «'''بينات '''» متصف شده ، و اين اتصاف تخصصى در موصوف «'''آيات '''» را مى رساند، الا اينكه اين مقدار تخصص و تعين ابهام آن را برطرف نمى سازد و چون مقام ، مقام بيان مزاياى بيت است ، و مى خواهد مفاخرى را از بيت بشمارد كه به خاطر آن شرافت بيشترى از ساير بناها دارد، مناسب آن است كه بيانى بياورد كه هيچ ابهامى باقى نگذارد، و اوصافى را بشمارد كه غبار و ابهام و اجمال در آن نباشد و همين خود يك شاهدى است بر اين كه جملات بعدى يعنى جمله : «'''و من دخله كان امنا'''» و جمله «'''و لله على الناس ...'''» و ساير جملات تا آخر آيه ، همه بيان است براى جمله «'''آيات بينات '''». | كلمه «'''آيات '''» هر چند به صفت «'''بينات '''» متصف شده ، و اين اتصاف تخصصى در موصوف «'''آيات '''» را مى رساند، الا اينكه اين مقدار تخصص و تعين ابهام آن را برطرف نمى سازد و چون مقام ، مقام بيان مزاياى بيت است ، و مى خواهد مفاخرى را از بيت بشمارد كه به خاطر آن شرافت بيشترى از ساير بناها دارد، مناسب آن است كه بيانى بياورد كه هيچ ابهامى باقى نگذارد، و اوصافى را بشمارد كه غبار و ابهام و اجمال در آن نباشد و همين خود يك شاهدى است بر اين كه جملات بعدى يعنى جمله : «'''و من دخله كان امنا'''» و جمله «'''و لله على الناس ...'''» و ساير جملات تا آخر آيه ، همه بيان است براى جمله «'''آيات بينات '''». | ||
<span id='link391'><span> | <span id='link391'><span> | ||
خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
مثل اينكه خود ما به يكديگر بگوئيم : فلانى مرد شريفى است ، او پسر فلان شخص است ، ميهمان نواز است ، و بر ما واجب است كه مثل او باشيم كه خواننده عزيز به روشنى مى داند، اين چند جمله نه مى توانند بدل از جمله اول باشند و نه عطف بيان براى آن . | مثل اينكه خود ما به يكديگر بگوئيم : فلانى مرد شريفى است ، او پسر فلان شخص است ، ميهمان نواز است ، و بر ما واجب است كه مثل او باشيم كه خواننده عزيز به روشنى مى داند، اين چند جمله نه مى توانند بدل از جمله اول باشند و نه عطف بيان براى آن . | ||
<center> الميزان ج : ۳ ص : ۵۴۶ </center> | <center> الميزان ج : ۳ ص : ۵۴۶ </center> | ||
مَّقَامُ إِبْرَهِيمَ ... | |||
اين جمله مبتدائى است كه خبرش حذف شده ، و تقدير كلام «'''فيه مقام ابراهيم '''» است ، و مقام ابراهيم سنگى است كه جاى پاى ابراهيم عليه السلام ) در آن نقش بسته است . اخبار بسيار زيادى در دست است كه دلالت دارد بر اينكه سنگ اصلى كه ابراهيم بر روى آن مى ايستاده تا ديوار كعبه را بالا ببرد در زير زمين ، در همين مكانى كه فعلا مقامش مى نامند دفن شده و مقام ابراهيم كنار مطاف ، روبروى ضلع ملتزم قرار دارد، و ابو طالب عموى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در قصيده لاميه خود از اين معنا خبر داده و مى گويد: | اين جمله مبتدائى است كه خبرش حذف شده ، و تقدير كلام «'''فيه مقام ابراهيم '''» است ، و مقام ابراهيم سنگى است كه جاى پاى ابراهيم عليه السلام ) در آن نقش بسته است . اخبار بسيار زيادى در دست است كه دلالت دارد بر اينكه سنگ اصلى كه ابراهيم بر روى آن مى ايستاده تا ديوار كعبه را بالا ببرد در زير زمين ، در همين مكانى كه فعلا مقامش مى نامند دفن شده و مقام ابراهيم كنار مطاف ، روبروى ضلع ملتزم قرار دارد، و ابو طالب عموى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در قصيده لاميه خود از اين معنا خبر داده و مى گويد: | ||
و موطى ء ابراهيم فى الصخر رطبة | و موطى ء ابراهيم فى الصخر رطبة | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵۵۰ </center> | ||
و همچنين است حال آيه اى كه دعاى ابراهيم را حكايت نموده و مى فرمايد: «'''رب اجعل هذا البلد آمنا'''» و يا مى فرمايد: «'''رب اجعل هذا بلدا آمنا'''» كه از خداى تعالى درخواست مى كند، مكه را بلد امن كند، و خداى تعالى به زبان تشريع دعايش را مستجاب مى كند، و همواره دلهاى بشر را به قبول اين امنيت سوق مى دهد. | و همچنين است حال آيه اى كه دعاى ابراهيم را حكايت نموده و مى فرمايد: «'''رب اجعل هذا البلد آمنا'''» و يا مى فرمايد: «'''رب اجعل هذا بلدا آمنا'''» كه از خداى تعالى درخواست مى كند، مكه را بلد امن كند، و خداى تعالى به زبان تشريع دعايش را مستجاب مى كند، و همواره دلهاى بشر را به قبول اين امنيت سوق مى دهد. | ||
وَ | وَ للَّهِ عَلى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيْهِ سبِيلاً | ||
كلمه «'''حج '''» بكسره حا (البته بفتحه نيز قرائت شده ) در اصل به معناى قصد بوده است . و سپس در قصد زيارت بيت اختصاص يافته ، به طريق مخصوصى كه شرع آن را بيان كرده است و كلمه «'''سبيلا'''» تميزى است از جمله «'''استطاع '''» و اين آيه ، متضمن تشريع حج است ، البته نه تشريع ابتدائى و بى سابقه ، بلكه تشريع امضائى نسبت به تشريع قبلى ابراهيم (عليه السلام )، چون قبلا هم گفتيم كه اين مراسم در زمان ابراهيم (عليه السلام ) تشريع شد و آيه : «'''و اذن فى الناس بالحج ...'''»، از آن تشريع خبر مى داد و از اينجا روشن مى شود كه آيه : «'''و لله على الناس ...'''» هماهنگ آيه زير است كه از تشريع قبلى خبر مى دهد: «'''و من دخله كان آمنا'''»، هر چند كه ممكن است انشائى به نحو امضا باشد، و ليكن ظاهرتر از سياق همين است كه خبر داده باشد. و اين بر خواننده مخفى نيست . | كلمه «'''حج '''» بكسره حا (البته بفتحه نيز قرائت شده ) در اصل به معناى قصد بوده است . و سپس در قصد زيارت بيت اختصاص يافته ، به طريق مخصوصى كه شرع آن را بيان كرده است و كلمه «'''سبيلا'''» تميزى است از جمله «'''استطاع '''» و اين آيه ، متضمن تشريع حج است ، البته نه تشريع ابتدائى و بى سابقه ، بلكه تشريع امضائى نسبت به تشريع قبلى ابراهيم (عليه السلام )، چون قبلا هم گفتيم كه اين مراسم در زمان ابراهيم (عليه السلام ) تشريع شد و آيه : «'''و اذن فى الناس بالحج ...'''»، از آن تشريع خبر مى داد و از اينجا روشن مى شود كه آيه : «'''و لله على الناس ...'''» هماهنگ آيه زير است كه از تشريع قبلى خبر مى دهد: «'''و من دخله كان آمنا'''»، هر چند كه ممكن است انشائى به نحو امضا باشد، و ليكن ظاهرتر از سياق همين است كه خبر داده باشد. و اين بر خواننده مخفى نيست . | ||
وَ مَن كَفَرَ | وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىُّ عَنِ الْعَلَمِينَ | ||
كلمه «'''كفر'''» در اينجا به معناى كفر در اصول دين نيست ، بلكه منظور كفر به فروع است نظير كفر به نماز و زكات ، يعنى ترك آن دو. پس مراد از كفر همان ترك است و كلام از قبيل به كار بردن مسبب و يا اثر در جاى سبب و يا منشا اثر است ، همچنانكه جمله : «'''فان اللّه غنى ...'''» از قبيل به كار بردن علت در جاى معلول است و تقدير كلام : «'''و من ترك الحج فلا يضر اللّه شيئا فان اللّه غنى عن العالمين '''» است . يعنى : «'''هركس حج را ترك كند، ضررى به خدا نمى رساند چون خدا غنى از همه عالميان است '''». | كلمه «'''كفر'''» در اينجا به معناى كفر در اصول دين نيست ، بلكه منظور كفر به فروع است نظير كفر به نماز و زكات ، يعنى ترك آن دو. پس مراد از كفر همان ترك است و كلام از قبيل به كار بردن مسبب و يا اثر در جاى سبب و يا منشا اثر است ، همچنانكه جمله : «'''فان اللّه غنى ...'''» از قبيل به كار بردن علت در جاى معلول است و تقدير كلام : «'''و من ترك الحج فلا يضر اللّه شيئا فان اللّه غنى عن العالمين '''» است . يعنى : «'''هركس حج را ترك كند، ضررى به خدا نمى رساند چون خدا غنى از همه عالميان است '''». | ||
<span id='link396'><span> | <span id='link396'><span> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
وضع كعبه بدين منوال باقى بود، تا آنكه سلطان سليمان عثمانى در سال نهصد و شصت روى كار آمد، سقف كعبه را تغيير داد. و چون در سال هزار و صد و بيست و يك هجرى احمد عثمانى متولى امر خلافت گرديد، مرمت هايى در كعبه انجام داد، و چون سيل عظيم سال هزار و سى و نه بعضى از ديوارهاى سمت شمال و شرق و غرب آنرا خراب كرده بود، سلطان مراد چهارم ، يكى از پادشاهان آل عثمان دستور داد آنرا ترميم كردند و كعبه ديگر دستكارى نشد تا امروز كه سال هزار و سيصد و هفتاد و پنج هجرى قمرى و يا سال هزار و سيصد و سى و پنج هجرى شمسى است . | وضع كعبه بدين منوال باقى بود، تا آنكه سلطان سليمان عثمانى در سال نهصد و شصت روى كار آمد، سقف كعبه را تغيير داد. و چون در سال هزار و صد و بيست و يك هجرى احمد عثمانى متولى امر خلافت گرديد، مرمت هايى در كعبه انجام داد، و چون سيل عظيم سال هزار و سى و نه بعضى از ديوارهاى سمت شمال و شرق و غرب آنرا خراب كرده بود، سلطان مراد چهارم ، يكى از پادشاهان آل عثمان دستور داد آنرا ترميم كردند و كعبه ديگر دستكارى نشد تا امروز كه سال هزار و سيصد و هفتاد و پنج هجرى قمرى و يا سال هزار و سيصد و سى و پنج هجرى شمسى است . | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴۵}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش