گمنام

تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴۴: خط ۴۶:
<span id='link116'><span>
<span id='link116'><span>
==آيات ۲۵ - ۱۹ آل عمران ==
==آيات ۲۵ - ۱۹ آل عمران ==
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاسلَمُ وَ مَا اخْتَلَف الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ وَ مَن يَكْفُرْ بِئَايَتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سرِيعُ الحِْسابِ(۱۹)
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاسلَمُ وَ مَا اخْتَلَف الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ وَ مَن يَكْفُرْ بِئَايَتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سرِيعُ الحِْسابِ(۱۹)
فَإِنْ حَاجُّوك فَقُلْ أَسلَمْت وَجْهِىَ للَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ الاُمِّيِّينَ ءَ أَسلَمْتُمْ فَإِنْ أَسلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا وَّ إِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْك الْبَلَغُ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِالْعِبَادِ(۲۰)
فَإِنْ حَاجُّوك فَقُلْ أَسلَمْت وَجْهِىَ للَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ الاُمِّيِّينَ ءَ أَسلَمْتُمْ فَإِنْ أَسلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا وَّ إِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْك الْبَلَغُ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِالْعِبَادِ(۲۰)
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(۲۱)
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(۲۱)
أُولَئك الَّذِينَ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ مَا لَهُم مِّن نَّصِرِينَ(۲۲)
أُولَئك الَّذِينَ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ مَا لَهُم مِّن نَّصِرِينَ(۲۲)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِّنَ الْكتَبِ يُدْعَوْنَ إِلى كِتَبِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَ هُم مُّعْرِضونَ(۲۳)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِّنَ الْكتَبِ يُدْعَوْنَ إِلى كِتَبِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَ هُم مُّعْرِضونَ(۲۳)
ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسنَا النَّارُ إِلا أَيَّاماً مَّعْدُودَتٍ وَ غَرَّهُمْ فى دِينِهِم مَّا كانُوا يَفْترُونَ(۲۴)
ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسنَا النَّارُ إِلا أَيَّاماً مَّعْدُودَتٍ وَ غَرَّهُمْ فى دِينِهِم مَّا كانُوا يَفْترُونَ(۲۴)
فَكَيْف إِذَا جَمَعْنَهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْب فِيهِ وَ وُفِّيَت كلُّ نَفْسٍ مَّا كسبَت وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ(۲۵)
فَكَيْف إِذَا جَمَعْنَهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْب فِيهِ وَ وُفِّيَت كلُّ نَفْسٍ مَّا كسبَت وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ(۲۵)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
همانا دين نزد خدا تنها اسلام است ، و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه به حقانيت آن يقين داشتند و خصومتى كه در بين خود داشتند وادار به اختلاف كفر بورزد بايد بداند كه خدا سريع الحساب است (۱۹).
همانا دين نزد خدا تنها اسلام است ، و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه به حقانيت آن يقين داشتند و خصومتى كه در بين خود داشتند وادار به اختلاف كفر بورزد بايد بداند كه خدا سريع الحساب است (۱۹).
خط ۶۲: خط ۶۴:
بيان آيات
بيان آيات
اين آيات در بيان حال اهل كتاب است كه آخرين طوائف سه گانه اى است كه گفتيم در اين سوره به شرح حال آنان مى پردازد، و مقصود مهم و اصلى از ذكر طوائف نامبرده ، همين طايفه است ، و قسمت عمده اين سوره درباره همين طايفه يعنى يهود و نصارا نازل شده ، و يا بالاخره به ايشان مربوط مى شود.
اين آيات در بيان حال اهل كتاب است كه آخرين طوائف سه گانه اى است كه گفتيم در اين سوره به شرح حال آنان مى پردازد، و مقصود مهم و اصلى از ذكر طوائف نامبرده ، همين طايفه است ، و قسمت عمده اين سوره درباره همين طايفه يعنى يهود و نصارا نازل شده ، و يا بالاخره به ايشان مربوط مى شود.
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاسلَمُ ...
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاسلَمُ ...
در سابق معناى اسلام از نظر لغت بيان شد، و گويا همان معناى لغوى در اينجا مراد باشد، به قرينه اينكه اختلاف اهل كتاب را نقل مى كند، كه بعد از علم به حقانيت اسلام و تنها به خاطر دشمنى اى كه با يكديگر داشتند آنرا نپذيرفتند.
در سابق معناى اسلام از نظر لغت بيان شد، و گويا همان معناى لغوى در اينجا مراد باشد، به قرينه اينكه اختلاف اهل كتاب را نقل مى كند، كه بعد از علم به حقانيت اسلام و تنها به خاطر دشمنى اى كه با يكديگر داشتند آنرا نپذيرفتند.
مراد از «'''ان الدين عند اللّه الاسلام '''»
مراد از «'''ان الدين عند اللّه الاسلام '''»
خط ۸۱: خط ۸۳:
نكته دوم اينكه مراد از «'''آيات اللّه '''» در آيه مورد بحث ، آيات وحى و بيانات الهى است كه به انبياى خود القاء مى كند،نه آيات تكوينى كه بر وحدانيت او و معارف ديگرى نظير آن دلالت دارد.
نكته دوم اينكه مراد از «'''آيات اللّه '''» در آيه مورد بحث ، آيات وحى و بيانات الهى است كه به انبياى خود القاء مى كند،نه آيات تكوينى كه بر وحدانيت او و معارف ديگرى نظير آن دلالت دارد.
و اين آيه شريفه اهل كتاب را در برابر بغى و تجاوزهايشان تهديد به انتقام مى كند، همچنان كه آيات قبلى كه مى فرمود: «'''قل للذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنم ...'''» مشتمل بود بر تهديد مشركين و كفار، و چه بسا همين جهت باعث شده است كه در آيه بعدى اهل كتاب و مشركين را يك جا مورد خطاب قرار داده و با لحنى تهديدآميز بفرمايد: «'''قل للذين اوتوا الكتاب و الاميين ءاسلمتم ...'''».
و اين آيه شريفه اهل كتاب را در برابر بغى و تجاوزهايشان تهديد به انتقام مى كند، همچنان كه آيات قبلى كه مى فرمود: «'''قل للذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنم ...'''» مشتمل بود بر تهديد مشركين و كفار، و چه بسا همين جهت باعث شده است كه در آيه بعدى اهل كتاب و مشركين را يك جا مورد خطاب قرار داده و با لحنى تهديدآميز بفرمايد: «'''قل للذين اوتوا الكتاب و الاميين ءاسلمتم ...'''».
فَإِنْ حَاجُّوك فَقُلْ أَسلَمْت وَجْهِىَ للَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ
فَإِنْ حَاجُّوك فَقُلْ أَسلَمْت وَجْهِىَ للَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ
ضمير در كلمه «'''حاجوك '''» به اهل كتاب برمى گردد، و اين به خوبى روشن است ، و مراد از محاجه كردن اهل كتاب ، احتجاج در امر اختلاف است ، به اينكه مثلا بگويند اختلاف ما از غرور و بغى و ستمگرى نيست ، و چنان نيست كه با روشن شدن حق ، در آن اختلاف كنيد، بلكه عقل و فهم ما و اجتهادى كه در به دست آوردن حقايق دين كرده ايم ما را به اين اختلاف كشانيده ، و در همين راهى كه انتخاب كرده ايم تسليم حق تعالى هستيم ، و آنچه هم كه تو اى محمد انتخاب كرده اى و به سوى آن دعوت مى كنى از اين قبيل است ، عقل ما اينطور و عقل تو آنطور حكم كرده ، و هر دو تسليم خدائيم و يا محاجه اى شبيه به اين كنند، دليل ما بر اينكه منظور از محاجه چنين چيزى است ، پاسخى است كه آنجناب ماءمور شده بدهد، و بگويد «'''اسلمت وجهى للّه '''»، و در تتمه آيه بگويد: «'''ءاسلمتم ، براى اينكه در اين دو جمله حجتى آمده كه طرف را به كلى خاموش مى كند، نه اينكه خواسته باشد طفره رفته و اصلا جواب ندهد.
ضمير در كلمه «'''حاجوك '''» به اهل كتاب برمى گردد، و اين به خوبى روشن است ، و مراد از محاجه كردن اهل كتاب ، احتجاج در امر اختلاف است ، به اينكه مثلا بگويند اختلاف ما از غرور و بغى و ستمگرى نيست ، و چنان نيست كه با روشن شدن حق ، در آن اختلاف كنيد، بلكه عقل و فهم ما و اجتهادى كه در به دست آوردن حقايق دين كرده ايم ما را به اين اختلاف كشانيده ، و در همين راهى كه انتخاب كرده ايم تسليم حق تعالى هستيم ، و آنچه هم كه تو اى محمد انتخاب كرده اى و به سوى آن دعوت مى كنى از اين قبيل است ، عقل ما اينطور و عقل تو آنطور حكم كرده ، و هر دو تسليم خدائيم و يا محاجه اى شبيه به اين كنند، دليل ما بر اينكه منظور از محاجه چنين چيزى است ، پاسخى است كه آنجناب ماءمور شده بدهد، و بگويد «'''اسلمت وجهى للّه '''»، و در تتمه آيه بگويد: «'''ءاسلمتم ، براى اينكه در اين دو جمله حجتى آمده كه طرف را به كلى خاموش مى كند، نه اينكه خواسته باشد طفره رفته و اصلا جواب ندهد.
<span id='link119'><span>
<span id='link119'><span>
خط ۹۱: خط ۹۳:
خداى سبحان در اين آيه بين اهل كتاب واميين جمع كرده و فرموده : به اهل كتاب و اميين بگو: آيا تسليم خدا هستيد يا نه ... و اين بدان جهت است كه دين اختصاص به كسى ندارد، چه مشرك و چه اهل كتاب ، همه بايد تسليم خدا باشند.
خداى سبحان در اين آيه بين اهل كتاب واميين جمع كرده و فرموده : به اهل كتاب و اميين بگو: آيا تسليم خدا هستيد يا نه ... و اين بدان جهت است كه دين اختصاص به كسى ندارد، چه مشرك و چه اهل كتاب ، همه بايد تسليم خدا باشند.
و نيز در آيه شريفه ، اسلام را متعلق بر كلمه «'''وجه '''» كرده ، و وجه هر چيزى آن طرفى است كه رو به تو باشد، ممكن هم هست وجه در اينجا به معناى اخص كلمه باشد كه همان چهره آدمى است ، چون چهره و صورت ، محل اجتم اع همه حواس و يا بيشتر آن است ، و اگر چهره انسان تسليم خدا شود، «'''شنوائى '''»، «'''بينائى '''»، «'''چشائى '''»، «'''بويائى '''» و «'''لامسه '''» نيز تسليم شده و در حقيقت همه بدن تسليم شده است ، علاوه بر اينكه تسليم شدن چهره ، دلالت مى كند بر اقبال و خضوع در برابر امر الهى ، و اگر جمله : «'''و من اتبعن '''» را عطف بر ما قبل نمود، با اينكه مى توانست بفرمايد: «'''اسلمنا ما مسلمانان تسليم امر خدا هستيم '''» براى اين بود كه هم احترام رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله ) را حفظ كرده باشد، و هم تابعيت مردم از آن جناب را.
و نيز در آيه شريفه ، اسلام را متعلق بر كلمه «'''وجه '''» كرده ، و وجه هر چيزى آن طرفى است كه رو به تو باشد، ممكن هم هست وجه در اينجا به معناى اخص كلمه باشد كه همان چهره آدمى است ، چون چهره و صورت ، محل اجتم اع همه حواس و يا بيشتر آن است ، و اگر چهره انسان تسليم خدا شود، «'''شنوائى '''»، «'''بينائى '''»، «'''چشائى '''»، «'''بويائى '''» و «'''لامسه '''» نيز تسليم شده و در حقيقت همه بدن تسليم شده است ، علاوه بر اينكه تسليم شدن چهره ، دلالت مى كند بر اقبال و خضوع در برابر امر الهى ، و اگر جمله : «'''و من اتبعن '''» را عطف بر ما قبل نمود، با اينكه مى توانست بفرمايد: «'''اسلمنا ما مسلمانان تسليم امر خدا هستيم '''» براى اين بود كه هم احترام رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله ) را حفظ كرده باشد، و هم تابعيت مردم از آن جناب را.
وَ قُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ الاُمِّيِّينَ ءَ أَسلَمْتُمْ ...
وَ قُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ الاُمِّيِّينَ ءَ أَسلَمْتُمْ ...
منظور از اميين مشركين است ، وعلت نامگذارى مشركين به اميين اين است كه قبلا نام اهل كتاب را برده بود و اهل كتاب مشركين را امى (بى سواد) لقب داده بودند.
منظور از اميين مشركين است ، وعلت نامگذارى مشركين به اميين اين است كه قبلا نام اهل كتاب را برده بود و اهل كتاب مشركين را امى (بى سواد) لقب داده بودند.
همچنانكه خداى تعالى از ايشان حكايت كرده كه گفتند: «'''ليس علينا فى الاميين سبيل '''»، براى ما اهل كتاب تعدى به حقوق ديگران اشكال ندارد و كلمه امى در لغت به معناى كسى است كه نمى تواند بخواند و بنويسد.
همچنانكه خداى تعالى از ايشان حكايت كرده كه گفتند: «'''ليس علينا فى الاميين سبيل '''»، براى ما اهل كتاب تعدى به حقوق ديگران اشكال ندارد و كلمه امى در لغت به معناى كسى است كه نمى تواند بخواند و بنويسد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۸:
كه آيه شريفه مورد بحث ،دلالت بر آزادى عقيده دارد، و اينكه مردم در انتخاب دين آزادند (لا اكراه فى الدين )، حرف صحيحى نيست براى اينكه زمينه سخن در آيه شريفه همانطور كه توجه فرموديد زمينه ديگرى است .
كه آيه شريفه مورد بحث ،دلالت بر آزادى عقيده دارد، و اينكه مردم در انتخاب دين آزادند (لا اكراه فى الدين )، حرف صحيحى نيست براى اينكه زمينه سخن در آيه شريفه همانطور كه توجه فرموديد زمينه ديگرى است .
و اگر در جمله : «'''بصير بالعباد'''» عبوديت را عنوان كرد و نفرمود: «'''بصير بهم خدا به ايشان بينا است '''» و يا «'''بصير بالناس خدا به مردم بينا است '''» و يا عبارتى نظير اينها براى اين بود كه اشاره كند به اينكه حكمش در مردم نافذ و گذرا است براى اينكه مردم هر چه باشند بندگان او و تربيت شده او هستند چه خودشان قبول داشته و تسليم باشند و چه نباشند.
و اگر در جمله : «'''بصير بالعباد'''» عبوديت را عنوان كرد و نفرمود: «'''بصير بهم خدا به ايشان بينا است '''» و يا «'''بصير بالناس خدا به مردم بينا است '''» و يا عبارتى نظير اينها براى اين بود كه اشاره كند به اينكه حكمش در مردم نافذ و گذرا است براى اينكه مردم هر چه باشند بندگان او و تربيت شده او هستند چه خودشان قبول داشته و تسليم باشند و چه نباشند.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ...
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ...
كلام در اين آيه هر چند سياقى جديد وابتدائى دارد و ليكن در عين حال خالى از اشاره ، و بلكه خالى از بيان تهديد آخر آيه قبلى نيست ، چون مضمونش با وضع اهل كتاب و مخصوصا يهوديان منطبق است .
كلام در اين آيه هر چند سياقى جديد وابتدائى دارد و ليكن در عين حال خالى از اشاره ، و بلكه خالى از بيان تهديد آخر آيه قبلى نيست ، چون مضمونش با وضع اهل كتاب و مخصوصا يهوديان منطبق است .
دو جمله «'''يكفرون '''»، و «'''يقتلون '''» استمرار را مى رساند و دلالت دارد بر اينكه كفر به آيات خدا آنهم كفر بعد از بيان و به انگيزه بغى و نيز كشتن انبيا كه معلوم است كشتنى است بدون حق و همچنين كشتن آنهائى كه به سوى عدل و قسط دعوت نموده ، از ظلم نهى مى كنند عادت هميشگى ايشان است همچنان كه تاريخ زندگى يهود از بدو پيدايش ‍ سرشار از اين جنايات است مى بينيم كه گروه بسيارى از انبيا و عابدان بنى اسرائيل كه ايشان را امر به معروف و نهى از منكر مى كردند به دست خود آنان كشته شدند و همچنين نصارا كه آنها هم كم و بيش اين راه را رفتند.
دو جمله «'''يكفرون '''»، و «'''يقتلون '''» استمرار را مى رساند و دلالت دارد بر اينكه كفر به آيات خدا آنهم كفر بعد از بيان و به انگيزه بغى و نيز كشتن انبيا كه معلوم است كشتنى است بدون حق و همچنين كشتن آنهائى كه به سوى عدل و قسط دعوت نموده ، از ظلم نهى مى كنند عادت هميشگى ايشان است همچنان كه تاريخ زندگى يهود از بدو پيدايش ‍ سرشار از اين جنايات است مى بينيم كه گروه بسيارى از انبيا و عابدان بنى اسرائيل كه ايشان را امر به معروف و نهى از منكر مى كردند به دست خود آنان كشته شدند و همچنين نصارا كه آنها هم كم و بيش اين راه را رفتند.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۶:
اول اينكه : اگر انسان كسى را به جرم اينكه امر به معروف و نهى از منكر مى كند به قتل برساند اعمال نيكش همه حبط و بى اجر مى شود.
اول اينكه : اگر انسان كسى را به جرم اينكه امر به معروف و نهى از منكر مى كند به قتل برساند اعمال نيكش همه حبط و بى اجر مى شود.
دوم اينكه : در روز قيامت مشمول شفاعت نمى گردد.
دوم اينكه : در روز قيامت مشمول شفاعت نمى گردد.
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِّنَ الْكتَبِ ...
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِّنَ الْكتَبِ ...
اين آيه شريفه مى خواهد بفرمايد: ((اهل كتاب از بغى و ايجاد اختلاف در دين دست بر نمى دارند، براى اينكه هر وقت به ايشان پيشنهاد مى شود كه تسليم حكم كتاب خدا شوند، پشت مى كنند و زير بار نمى روند و اين نيست مگر به خاطر اينكه به اين گفتار خود مغرور شده اند، كه مى گفتند: ((لن تمسنا النار'''»، و خلاصه به چيزى مغرور شدند كه هيچ سندى بر آن ندارند، و آنرا به خدا افترا مى بندند.
اين آيه شريفه مى خواهد بفرمايد: ((اهل كتاب از بغى و ايجاد اختلاف در دين دست بر نمى دارند، براى اينكه هر وقت به ايشان پيشنهاد مى شود كه تسليم حكم كتاب خدا شوند، پشت مى كنند و زير بار نمى روند و اين نيست مگر به خاطر اينكه به اين گفتار خود مغرور شده اند، كه مى گفتند: ((لن تمسنا النار'''»، و خلاصه به چيزى مغرور شدند كه هيچ سندى بر آن ندارند، و آنرا به خدا افترا مى بندند.
و مراد از كسانى كه نصيبى از كتاب دارند همان اهل كتابند، و اگر نفرمود: «'''الذين اوتوا الكتاب ...'''») و به جاى آن فرمود: «'''اوتوا نصيبا من الكتاب ،'''» براى اين بود كه بفهماند آن مقدار اطلاعى كه از كتاب دارند همه معارف كتاب نيست . بلكه مقدارى از آن است ، و اين بدان جهت است كه همه كتاب خدا در دستشان نيست ، كتاب خدائى كه در دست دارند تحريف شده است ، و در آن دخل و تصرف نموده و بيشتر اجزايش ‍ را از بين برده بودند، همچنان كه آخر آيه هم كه مى فرمايد: «'''و غرهم فى دينهم ما كانوا يفترون '''»، به اين معنا اشاره دارد، و به هر حال مراد اين است كه اهل كتاب از حكم كتاب روى گردانند، به خاطر يك عقيده خرافى كه داشتند، و آنرا به خدا افترا بسته بودند و نتيجه اش اين شده كه به آن عقيده خرافى مغرور شوند، و خود را از كتاب خدا بى نياز بپندارند (خدا داناتر است ).
و مراد از كسانى كه نصيبى از كتاب دارند همان اهل كتابند، و اگر نفرمود: «'''الذين اوتوا الكتاب ...'''») و به جاى آن فرمود: «'''اوتوا نصيبا من الكتاب ،'''» براى اين بود كه بفهماند آن مقدار اطلاعى كه از كتاب دارند همه معارف كتاب نيست . بلكه مقدارى از آن است ، و اين بدان جهت است كه همه كتاب خدا در دستشان نيست ، كتاب خدائى كه در دست دارند تحريف شده است ، و در آن دخل و تصرف نموده و بيشتر اجزايش ‍ را از بين برده بودند، همچنان كه آخر آيه هم كه مى فرمايد: «'''و غرهم فى دينهم ما كانوا يفترون '''»، به اين معنا اشاره دارد، و به هر حال مراد اين است كه اهل كتاب از حكم كتاب روى گردانند، به خاطر يك عقيده خرافى كه داشتند، و آنرا به خدا افترا بسته بودند و نتيجه اش اين شده كه به آن عقيده خرافى مغرور شوند، و خود را از كتاب خدا بى نياز بپندارند (خدا داناتر است ).
ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسنَا النَّارُ...
ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسنَا النَّارُ...
معناى آيه روشن است ، و ليكن سؤ الى در آن هست كه چگونه در آيه شريفه فرموده اهل كتاب فريب افتراى خود را خوردند، و بدان مغرور شدند، مگر ممكن است كه انسان فريب گفتار خود را بخورد؟ با علم به اينكه گفتارش دروغ و خدعه و باطل است .
معناى آيه روشن است ، و ليكن سؤ الى در آن هست كه چگونه در آيه شريفه فرموده اهل كتاب فريب افتراى خود را خوردند، و بدان مغرور شدند، مگر ممكن است كه انسان فريب گفتار خود را بخورد؟ با علم به اينكه گفتارش دروغ و خدعه و باطل است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش