گمنام

تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴}}
__TOC__
__TOC__




مِنْهُ ءَايَتٌ محْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشبِهَتٌ
مِنْهُ ءَايَتٌ محْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشبِهَتٌ
ماده «'''حا - كاف - ميم '''» ماده اى است كه در همه مشتقاتش اين معنا خوابيده كه مثلا فلان چيز كه محكم است ، بدين جهت محكم است كه فساد در آن رخنه نمى كند، و چيزى آنرا پاره پاره نساخته و كار آن را مختل نمى سازد، و همچنين احكام ، و تحكيم ، و حكم - به معناى داورى - و نيز حكمت ، - به معناى معرفت تام و علم جازم و نافع - و همچنين حكمت بضم حا - به معناى افسار اسب - كه در همه اين مشتقات معنايى از نفوذ ناپذيرى و محكم بودن ساختمان ، خوابيده ، بعضى از دانشمندان گفته اند كه : ماده مورد بحث ، دلالت دارد بر دو چيز: نفوذناپذيرى و منعى كه توام با اصلاح باشد.
ماده «'''حا - كاف - ميم '''» ماده اى است كه در همه مشتقاتش اين معنا خوابيده كه مثلا فلان چيز كه محكم است ، بدين جهت محكم است كه فساد در آن رخنه نمى كند، و چيزى آنرا پاره پاره نساخته و كار آن را مختل نمى سازد، و همچنين احكام ، و تحكيم ، و حكم - به معناى داورى - و نيز حكمت ، - به معناى معرفت تام و علم جازم و نافع - و همچنين حكمت بضم حا - به معناى افسار اسب - كه در همه اين مشتقات معنايى از نفوذ ناپذيرى و محكم بودن ساختمان ، خوابيده ، بعضى از دانشمندان گفته اند كه : ماده مورد بحث ، دلالت دارد بر دو چيز: نفوذناپذيرى و منعى كه توام با اصلاح باشد.
و در آيه مورد بحث ، من ظور از احكام محكمات ، صراحت و اتقان اين آيات است ، و مى خواهد بفرمايد آيات محكم مانند آيات متشابه هيچ تشابهى در آنها نيست ، و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پى مى برد، نه اينكه «'''العياذ باللّه (( معنايش اين باشد كه بعضى از آيات قرآن معنادار است ، و بعضى ديگر سست و بى معنا است چون خداى عزوجل در سوره هود آيه اول تمامى آيات قرآن را محكم و متقن خوانده ، و فرموده : ((كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير'''».
و در آيه مورد بحث ، من ظور از احكام محكمات ، صراحت و اتقان اين آيات است ، و مى خواهد بفرمايد آيات محكم مانند آيات متشابه هيچ تشابهى در آنها نيست ، و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پى مى برد، نه اينكه «'''العياذ باللّه (( معنايش اين باشد كه بعضى از آيات قرآن معنادار است ، و بعضى ديگر سست و بى معنا است چون خداى عزوجل در سوره هود آيه اول تمامى آيات قرآن را محكم و متقن خوانده ، و فرموده : ((كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير'''».
خط ۴۲: خط ۴۴:
و نيز مى فرمايد: «'''انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون ، وانه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم '''».
و نيز مى فرمايد: «'''انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون ، وانه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم '''».
قسم دوم ، آياتى است مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى ، و چون مصالح اجتماعى كه احكام دينى بر اساس آن تشريع مى شود وضع ثابتى ندارد، و احيانا متغير مى شود، و از سوى ديگر قرآن هم به تدريج نازل شده قهرا آيات مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى دستخوش تشابه و ناسازگارى مى شوند، وقتى به آيات محكم رجوع شد آن آيات ، اين آيات را تفسير نموده ، تشابه را از بين مى برد، آيات محكم تشابه آيات متشابه را، و آيات ناسخ تشابه آيات منسوخ را از بين مى برد.
قسم دوم ، آياتى است مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى ، و چون مصالح اجتماعى كه احكام دينى بر اساس آن تشريع مى شود وضع ثابتى ندارد، و احيانا متغير مى شود، و از سوى ديگر قرآن هم به تدريج نازل شده قهرا آيات مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى دستخوش تشابه و ناسازگارى مى شوند، وقتى به آيات محكم رجوع شد آن آيات ، اين آيات را تفسير نموده ، تشابه را از بين مى برد، آيات محكم تشابه آيات متشابه را، و آيات ناسخ تشابه آيات منسوخ را از بين مى برد.
فَأَمَّا الَّذِينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِه
فَأَمَّا الَّذِينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِه
كلمه «'''زيغ '''» به معناى انحراف از استقامت (راست بودن ) است ، كه لازمه اش اضطراب قلب و پريشانى خاطر است . به قرينه اينكه در مقابلش رسوخ در علم قرار گرفته ، كه درباره اثرش مى فرمايد: دارندگان آن اضطراب ندارند و با اطمينان خاطر مى گويند همه آيات قرآن ، چه محكم و چه متشابه آن ، از طرف پروردگار ما است ، و اما آنهائى كه زيغ و انحراف قلب دارند، مضطرب هستند، و دنبال آيات متشابه را مى گيرند، تا از پيش خود آن را تاءويل نموده فساد راه بيندازند و كسانى كه دچار چنين زيغ و انحرافى نيستند همواره از خدا مى خواهند: كه خدايا قلب ما را بعد از هدايت منحرف مساز. «'''ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا'''».
كلمه «'''زيغ '''» به معناى انحراف از استقامت (راست بودن ) است ، كه لازمه اش اضطراب قلب و پريشانى خاطر است . به قرينه اينكه در مقابلش رسوخ در علم قرار گرفته ، كه درباره اثرش مى فرمايد: دارندگان آن اضطراب ندارند و با اطمينان خاطر مى گويند همه آيات قرآن ، چه محكم و چه متشابه آن ، از طرف پروردگار ما است ، و اما آنهائى كه زيغ و انحراف قلب دارند، مضطرب هستند، و دنبال آيات متشابه را مى گيرند، تا از پيش خود آن را تاءويل نموده فساد راه بيندازند و كسانى كه دچار چنين زيغ و انحرافى نيستند همواره از خدا مى خواهند: كه خدايا قلب ما را بعد از هدايت منحرف مساز. «'''ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا'''».
از اينجا روشن مى شود كه مراد از پيروى از آيات متشابه ، پيروى عملى است ، نه پيروى ايمانى ، و پيروى عملى از متشابه هم وقتى مذموم است كه بدون رجوع به محكم باشد چون پيروى آن بعد از رجوع به محكم ، ديگر پيروى متشابه نيست بلكه پيروى محكم و عملى صحيح است نه مذموم .
از اينجا روشن مى شود كه مراد از پيروى از آيات متشابه ، پيروى عملى است ، نه پيروى ايمانى ، و پيروى عملى از متشابه هم وقتى مذموم است كه بدون رجوع به محكم باشد چون پيروى آن بعد از رجوع به محكم ، ديگر پيروى متشابه نيست بلكه پيروى محكم و عملى صحيح است نه مذموم .
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
<span id='link24'><span>
<span id='link24'><span>
==علم به تاءويل كتاب مختص به خداى تعالى است ==
==علم به تاءويل كتاب مختص به خداى تعالى است ==
وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ
وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ
از ظاهر كلام برمى آيد كه ضمير «'''تاءويله تاءويلش '''» تنها به متشابه برمى گردد، براى اينكه نزديك ترين مرجع است ، و هيشه ضمير به نزديك ترين مرجع برمى گردد (وقتى مى گوييم زيد به منزل ما آمد و به دنبالش عمرو هم آمد و گفت ... معنايش اين است كه عمرو گفت ، چون عمرو به ضميرى كه در كلمه گفت خوابيده نزديك تر است «'''مترجم '''»).
از ظاهر كلام برمى آيد كه ضمير «'''تاءويله تاءويلش '''» تنها به متشابه برمى گردد، براى اينكه نزديك ترين مرجع است ، و هيشه ضمير به نزديك ترين مرجع برمى گردد (وقتى مى گوييم زيد به منزل ما آمد و به دنبالش عمرو هم آمد و گفت ... معنايش اين است كه عمرو گفت ، چون عمرو به ضميرى كه در كلمه گفت خوابيده نزديك تر است «'''مترجم '''»).
همچنان كه ظاهر كلمه «'''تاءويل '''» در جمله «'''ابتغاء تاءويله '''» نيز همين است ، قبلا توجه فرموديد كه صرف برگشتن ضمير ب ه كلمه «'''متشابه '''» مستلزم اين نيست كه تاءويل هم تنها از آن متشابه باشد، و آيات محكمات تاءويل نداشته باشند، ممكن هم هست كه ضمير «'''تاءويله '''» را بكلمه «'''كتاب '''» برگردانيم ، همچنان كه ضمير در جمله : «'''ما تشابه منه '''» به همه كتاب برمى گردد.
همچنان كه ظاهر كلمه «'''تاءويل '''» در جمله «'''ابتغاء تاءويله '''» نيز همين است ، قبلا توجه فرموديد كه صرف برگشتن ضمير ب ه كلمه «'''متشابه '''» مستلزم اين نيست كه تاءويل هم تنها از آن متشابه باشد، و آيات محكمات تاءويل نداشته باشند، ممكن هم هست كه ضمير «'''تاءويله '''» را بكلمه «'''كتاب '''» برگردانيم ، همچنان كه ضمير در جمله : «'''ما تشابه منه '''» به همه كتاب برمى گردد.
خط ۱۰۹: خط ۱۱۱:
و از سوى ديگر يكى از عادت هاى قرآن اين است كه وقتى مى خواهد امت اسلام و يا جماعتى را كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم در بين آنها است توصيف كند، نخست به صورت خاص ، آن حضرت را ذكر كرده و سپس ساير افرادرا جداگانه بيان مى كند تا رعايت شرافت و عظمت او را كرده باشد، و بعد از ذكرآن جناب آنگاه نام امت و يا آن جماعت را مى برد مانند اين آيه كه مى فرمايد: «'''آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون '''» و آيه : «'''ثم انزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤ منين '''» و آيه : «'''لكن الرسول و الذين آمنوا معه و آيه : و هذا النبى و الذين آمنوا معه '''».
و از سوى ديگر يكى از عادت هاى قرآن اين است كه وقتى مى خواهد امت اسلام و يا جماعتى را كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم در بين آنها است توصيف كند، نخست به صورت خاص ، آن حضرت را ذكر كرده و سپس ساير افرادرا جداگانه بيان مى كند تا رعايت شرافت و عظمت او را كرده باشد، و بعد از ذكرآن جناب آنگاه نام امت و يا آن جماعت را مى برد مانند اين آيه كه مى فرمايد: «'''آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون '''» و آيه : «'''ثم انزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤ منين '''» و آيه : «'''لكن الرسول و الذين آمنوا معه و آيه : و هذا النبى و الذين آمنوا معه '''».


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش