گمنام

رَب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۴٬۳۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ تیر ۱۳۹۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه ربب‌ | ربب‌]] (۹۸۰ بار) [[کلمه با ریشه:: ربب‌| ]]
*[[ریشه ربب‌ | ربب‌]] (۹۸۰ بار) [[کلمه با ریشه:: ربب‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
تربيت كردن «ربّ الصبى ربّاً: ربّاه حتى ادرك» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد. (اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مربّى بطور استعاره است. راغب مى‏گويد: ربّ در اصل به معنى تربيت است... و بر فاعل بطور استعاره گفته مى‏شود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مى‏گردد كه متكّفل به اصطلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سوره حمد چند معنى از جمله: رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز به خدا گفته نمى‏شود و در غير خدا مقيّد مى‏آيد نحو: ربّ الدار، ربّ الصيغة. ربّ به معنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مى‏كند يعنى آنگاه كه در صفت خدا گفته شود: ربّ العالمين. مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است. همانطورى كه يك نفر طفل را تربيت مى‏كند و پيوسته مواظب اوست و از نان و آب و لباس و اخلاق و تحصيل او غفلت ندارد. هم چنين اطلاق كلمه ربّ بر خداوند سبحان مبيّن اين معنى است. كلمات ربّ العالمين، ربّكم، ربّنا، ربّه، ربّى، ربّكما، ربّ، ربّك، ربّها، ربّهم، و ربّهما كه در قرآن مجيد بر خداوند سبحان اطلاق شده بنابر نقل المعجم المفهرس بيشتر از نهصد و شصت فقره است. در بسيارى از آيات آمده [فاتحه:2]. [بقره:131] [مائده:28] [اعراف:54]. بنابر آنكه در المعجم المفهرس شمرده جمله ربّ العالمين مجموعاً چهل و دوباره در قرآن آمده است. و در بعضى از آيات آمده «رَبُّ كُّلِ شَيى» نحو [انعام:164]. و در بعضى‏ها «رَبُّ السَّمواتِ و الاَرْضِ» نظير [رعد:16]. و در بعضى ربّ العرش نحو [نمل:26] همچنين رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغرِبَيْنِ، رَبُّ المَشارِقِ و المَغارِبِ، رَبُّ السَّمواتِ الَّبْعِ، رَبِّ النَّاسِ، رَبِّ الْفَلَقِ و غيره در قرآن مجيد استعمال شده است. مضنون مجموع آنها روشن مى‏كند كه خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است هم خلقت از جانب اوست و هم تربيت على هذا خالق و مربّى و معبود فقط خداى سبحان است. در بعضى از آيات ربّ بر غير خدا اطلاق گرديده است مثل [يوسف:42]. يعنى يوسف بيكى از آن دو كه گمان مى‏كرد نجات خواهد يافت گفت: مرا نزد رئيس خود ياد كن. همچنين است آيه 50 و 41. از همان سوره و نيز جمله [يوسف:42]. و ظاهراً مراد از رّب در اين آيات ملك و رئيس است چنان كه از مجمع البيان نقل شد. * [يوسف:39]. ارباب جمع ربّ و چهار بار در قرآن مجيد آمده است و مراد از آن معبودهاى دروغين و ملائكه و بزرگان قوم‏اند كه قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهى فرموده است و چهار محل فوق به قرار ذيل است: يوسف:39. آل عمران:64 و 80 - توبه:31. راغب مى‏گويد: بنابر آن كه ربّ فقط به خدا اطلاق مى‏شود لازم بود كه جمع بسته نشود ولى بنابر اعتقاد كفّار جمع بسته شده است نه راجع به نفس امر و حقيقت، بهتر است گفته شود براى نقل قول آنها و براى تفهيم جريان جمع آمده است. در دعاى 48. صحيفه آمده «اللهم لك الحمد... رب الارباب.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]
۸٬۹۳۳

ویرایش