۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
*[[ریشه بغى | بغى]] (۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: بغى| ]] | *[[ریشه بغى | بغى]] (۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: بغى| ]] | ||
*[[ریشه ف | ف]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف| ]] | *[[ریشه ف | ف]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
طلب توأم با تجاوز از حدّ. اين معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است زيرا تجاوز از طلب جدا نيست، هر جا كه تجاوز هست طلب نيز هست. تجاوز چنان كه راغب تصريح مىكند دو جور است يكى تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت به احسان و از عمل واجب به مندوب، يعنى عمل به هر دو، و ديگرى تجاوز مذموم، مثل تجاوز از حق به باطل. بيضاوى در ذيل آيه 27 از سوره شورى گويد: «اَصلُ البغى طلب تجاوز الاقتصاد فيما يتّحرى كميّته او كيفيّته» راغب گفته «البغى طلب تجاوز الاقتصاد فيما يتحّرى» ابن اثير در نهايه آورده: «اصل البغى مجارزة الحدّ». اين معنى (طلب توأم با تجاوز) كه از راغب و ابن اثير و بيضاوى نقل شد در تمام استعمال اين كلمه صادق است. كسانى كه آن را به معنى مطلق طلب گرفتهاند ناچاراند استعمال آن را در تعدى و ظلم و زنا از باب اشتراك لفظى بگيرند. [قصص:76] قارون از قوم موسى بود و بر آنها برترى كرد. اين كلمه را در آيه، ظلم، تكبّر و طلب فضل و غيره گفتهاند، ولى ذيل قضيّه مىرساند كه مراد تكبّر و برترى است در اثر قدرت مالى. و شخص متكبّر، طالب تجاوز از حدّ خود است. [قصص:77] در زمين فساد مجوى. در اينجا مراد از «تَبْغِ» قهراً طلب شديد است چنانچه راغب در «بَغى وَ اِبتغى» به افاده كثرت تصريح مىكند [توبه:48] در گذشته بسيار طلب فتنه كردهاند [بقره:198] بر شما گناه نيست كه فضل پروردگارتان را بيشتر طلب كنيد. اِنبغاء براى قبول «بغى است على هذا انبغاء» را به معنى شايسته است و سهل است گرفتهاند، كه قبول در هر دو مندرج است [مريم:92] شايسته نيست كه خدا فرزندى بگيرد [يس:40] براى آفتاب ميسّر نيست كه ماه را بگيرد يعنى قبول اين فعل براى او نيست. [نور:33] كنيزان جوان خود را به زنا وادار نكنيد اگر طالب عفّت باشند. به زنا از آن جهت «بغاء» گفته شده كه آن يك نوع تجاوز از حدّ است زيرا حدّ زن آن است كه زنا نكند. همچنين است [مريم:20]. [بقره:265] اموال خود را برای بیشتر طلبیدن مرضات خدا، انفاق میکنند. [آل عمران:19] کلمهی «بَغیاً» را در این آیه و نظائر آن حسد و ظلم و دشمنی معنی کردهاند و همه از مصادیق تجاوزاند. [بقره:173] هر که مضطرّ شود بیآنکه طالب و متعدّی باشد گناهی بر او نیست. یکدفعه این است که شخص مضطرّ، طالب خوردن میته است و اضطرار را دستاویز کرده و در خوردن نیز افراط میکند برای چنین کسی خوردن میته حلال نیست و یکدفعه این است که مایل و طالب نباشد و در خوردن نیز بسّد رمق اکتفا کند چنین کسی در خوردن گناهکار نیست، آیه شریفه صورت دوّم را بیان میکند. [شورى:42] در روى زمين بنا حق ظلم و تعدى مىكنند. قيد «بغير الحق» ظاهراً براى افاده ظلم است و گرنه «يبغون» به تنهايى افاده ظلم نمىكند. نظير اين آيه، آيه 23 از سوره يونس است. مثلا در آيه [آل عمران:83] و نظائر آن مىبينيم كه افاده ظلم نمىكند و براى طلب شديد است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
ویرایش