گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


<span id='link11'><span>
<span id='link11'><span>
بعضى ديگر از مفسرين در معناى جمله «لا تكلم نفس الا باذنه» گفته اند:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸ </center>
«آن روز كسى سخنى نگويد مگر پسنديده و مشروع ، زيرا مردم در آن روز مجبورند حرفهاى زشت را ترك كنند، در آن روز، ديگر از كسى قبيحى سرنمى زند، ولى نسبت به غير قبيح و پسنديده اذن داده شده اند».


وليكن اين حرف اشكال دارد، و آن اين است كه اگر در آن روز، عمل فرض داشته باشد، اختصاص دادن آن به ماذون و مشروع ، اختصاص ‍ دادن بدون دليل است.
بعضى ديگر از مفسران، در معناى جمله «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ» گفته اند:


آرى ، آن روز اصلا روز عمل نيست تا به پاره اى اعمال اذن بدهند و به پاره اى ديگر ندهند و اجبارى كه گفته اند منشاء آن همين است كه ظرف قيامت ظرف جزاء است ، نه ظرف عمل . و وقتى ظرف ، ظرف عمل نباشد ظرف هيچ عمل اختيارى نيست نه نيك و نه بد، چون عمل وقتى نيك و بد مى شود كه اختيارى باشد.
«آن روز، كسى سخنى نگويد، مگر پسنديده و مشروع. زيرا مردم در آن روز مجبورند حرف هاى زشت را ترك كنند. در آن روز، ديگر از كسى قبيحى سر نمى زند، ولى نسبت به غير قبيح و پسنديده، اذن داده شده اند».


علاوه بر اينكه خداى تعالى مى فرمايد: «هذا يوم لا ينطقون و لا يوذن لهم فيعتذرون» و معلوم است كه عذرخواهى ، عمل قبيحى نيست.
وليكن اين حرف، اشكال دارد و آن، اين است كه: اگر در آن روز، عمل فرض داشته باشد، اختصاص دادن آن به مأذون و مشروع، اختصاص دادن بدون دليل است.  


عدّه اى ديگر از مفسرّين گفته اند: «معناى آيه اين است كه در آخرت احدى به حرفى كه نافع باشد از قبيل شفاعت و ميانجى گرى تكلّم نمى كند مگر به اذن او».
آرى، آن روز اصلا روز عمل نيست تا به پاره اى اعمال اذن بدهند و به پاره اى ديگر ندهند، و اجبارى كه گفته اند، منشأ آن، همين است كه ظرف قيامت، ظرف جزاء است، نه ظرف عمل. و وقتى ظرف، ظرف عمل نباشد، ظرف هيچ عمل اختيارى نيست، نه نيك و نه بد. چون عمل وقتى نيك و بد مى شود، كه اختيارى باشد.


و اين معنا برگشتش به اين است كه بگوئيم آيه مورد بحث معناى آيه «يومئذ لا تنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن» رامى دهد، و اين تقييدى است كه هيچ شاهدى بر آن نيست. و اگر منظور از آن اين معنا بود جا داشت بفرمايد: «لا تكلم نفس عن نفس - و يا - فى نفس الا باذنه»، هيچ كس از ناحيه و يا درباره شخص ديگرى سخن نگويد مگر به اذن او همچنانكه نظيرش آمده و فرموده: «لا يملك نفس لنفس ‍شيئا».
علاوه بر اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «هَذَا يَومُ لَا يَنطِقُونَ وَ لَا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرُونَ». و معلوم است كه عذرخواهى، عمل قبيحى نيست.


از آنچه گذشت وجه جمع ميان آياتى كه تكلم را در روز قيامت اثبات مى كند و ميان آياتى كه آن را انكار و نفى مى كند معلوم گرديد.
عدّه اى ديگر از مفسرّان گفته اند: «معناى آيه، اين است كه: در آخرت، احدى به حرفى كه نافع باشد از قبيل شفاعت و ميانجى گرى تكلّم نمى كند، مگر به اذن او».


توضيحش اين كه: آياتى كه متعرض مساءله تكلم در قيامت است ، دو دسته است ، يك دسته تكلم را بدون استثناء نفى و يا اثبات مى كند مانند: «لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان». و نيز مانند: «يوم تاتى كل نفس تجادل عن نفسها».
و اين معنا، برگشتش به اين است كه بگویيم: آيه مورد بحث، معناى آيه «يَومَئِذٍ لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إلّا مَن أذِنَ لَهُ الرَّحمَنُ» را مى دهد، و اين تقييدى است كه هيچ شاهدى بر آن نيست.
 
و اگر منظور از آن، اين معنا بود، جا داشت بفرمايد: «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ عَن نَفسٍ - و يا - فِى نَفسٍ إلّا بِإذنِهِ»، هيچ كس از ناحيه و يا درباره شخص ديگرى سخن نگويد، مگر به اذن او. همچنان كه نظيرش آمده و فرموده: «لَا يَملِكُ نَفسٌ لِنَفسٍ ‍شَيئاً».
 
از آنچه گذشت، وجه جمع ميان آياتى كه تكلم را در روز قيامت اثبات مى كند و ميان آياتى كه آن را انكار و نفى مى كند، معلوم گرديد.
 
توضيحش اين كه:  
 
آياتى كه متعرض مسأله «تكلم» در قيامت است، دو دسته است:
 
يك دسته، «تكلم» را بدون استثناء، نفى و يا اثبات مى كند. مانند: «لَا يُسئَلُ عَن ذَنبِهِ إنسٌ وَ لَا جَانٌّ». و نيز مانند: «يَومَ تَأتى كُلُّ نَفسٍ تُجَادِلُ عَن نَفسِهَا».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۹ </center>
دسته ديگر كلام را چه راست و چه دروغ نفى مى كند، مانند آيه «هذا يوم لا ينطقون'» و آيه «فما لنا من شافعين و لا صديق حميم».
دسته ديگر، كلام را چه راست و چه دروغ نفى مى كند. مانند آيه: «هَذَا يَومُ لَا يَنطِقُونَ». و آيه: «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ».


صنف اول كه گفتيم دو طرف دارد يكى نفى و يكى اثبات ، مى شود به امثال آيه «لا يتكلمون الا من اذن له الرحمن» ميان دو طرفش جمع نمود (يعنى معلوم مى شود نفى كلام درباره چه كسانى و اثبات آن در خصوص چه كسانى است).
صنف اول كه گفتيم دو طرف دارد، يكى نفى و يكى اثبات، مى شود به امثال آيه: «لَا يَتَكَلَّمُونَ إلّا مَن أذِنَ لَهُ الرَّحمَن»، ميان دو طرفش جمع نمود. (يعنى معلوم مى شود نفى كلام درباره چه كسانى و اثبات آن در خصوص چه كسانى است).


و صنف دوم كه كلام را بطور مطلق نفى مى كند هم دروغ آن را و هم راستش را، تنافى ميان دو طرفش به امثال آيه مورد بحث يعنى آيه «'''يوم ياءت لا تكلم نفس الا باذنه '''» برداشته مى شود.  
و صنف دوم، كه كلام را به طور مطلق نفى مى كند، هم دروغ آن را و هم راستش را، تنافى ميان دو طرفش، به امثال آيه مورد بحث، يعنى آيه: «يَومَ يَأتِ لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ» برداشته مى شود.  


البته بنا بر آن معنايى كه ما براى اذن در تكلم كرديم و توضيحش گذشت ، كه بنا بر آن اين دسته از آيات و آيه مورد بحث اين معنا را افاده مى كنند، كه هر كه در قيامت تكلم مى كند، در تكلم كردنش مضطر و بى اختيار است و به اذن خدا تكلم مى كند، نه به اختيار و اراده خود، آنط ور كه در دنيا بوده است ، در نتيجه مطلب از مختصات قيامت مى شود.
البته بنابر آن معنايى كه ما براى اذن در تكلم كرديم و توضيحش گذشت، كه بنابر آن، اين دسته از آيات و آيه مورد بحث، اين معنا را افاده مى كنند كه: هر كه در قيامت تكلم مى كند، در تكلم كردنش، مضطر و بى اختيار است و به اذن خدا تكلم مى كند، نه به اختيار و اراده خود، آن طور كه در دنيا بوده است. در نتيجه، مطلب از مختصات قيامت مى شود.
<span id='link13'><span>
<span id='link13'><span>
==وجهى كه ديگران درباره جمع بين اين دو دسته از آيات گفته اند==
==وجهى كه ديگران درباره جمع بين اين دو دسته از آيات گفته اند==
از همين جا وجه قصور در آنچه المنار آورده معلوم مى شود، چون وى در تفسير خود، در ذيل آيه مورد بحث گفته: «نفى كلام در روز قيامت و اثبات آن به اذن خدا كه در اين آيه آمده ، ميان دو دسته آيات قرآنى كه يكى بطور مطلق تكلم را در قيامت نفى ، و ديگرى بطور مطلق اثبات مى كند جمع مى نمايد»، به اينكه كلام در آن نشاه نيز اختيارى است: آن كس كه تكلم مى كند به اذن خدا تكلم مى كند و آن كس كه قرآن فرموده تكلم نمى كند كسانى هستند كه خدا اذنشان نمى دهد) قبلا هم چند آيه از قبيل آيه «هذا يوم لا ينطقون» و آيه «اليوم نختم على افواههم» را آورده.
از همين جا وجه قصور در آنچه المنار آورده معلوم مى شود، چون وى در تفسير خود، در ذيل آيه مورد بحث گفته: «نفى كلام در روز قيامت و اثبات آن به اذن خدا كه در اين آيه آمده ، ميان دو دسته آيات قرآنى كه يكى بطور مطلق تكلم را در قيامت نفى ، و ديگرى بطور مطلق اثبات مى كند جمع مى نمايد»، به اينكه كلام در آن نشاه نيز اختيارى است: آن كس كه تكلم مى كند به اذن خدا تكلم مى كند و آن كس كه قرآن فرموده تكلم نمى كند كسانى هستند كه خدا اذنشان نمى دهد) قبلا هم چند آيه از قبيل آيه «هذا يوم لا ينطقون» و آيه «اليوم نختم على افواههم» را آورده.
۱۶٬۲۷۵

ویرایش