۱۶٬۲۷۸
ویرایش
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
و اين حرف، خطا و غلط است. زيرا مستلزم اين است كه كلمه «يَوم» ظرف باشد براى «يَوم» (قيامت)، چون برگشت معنا در حقيقت، به اين است كه بگوييم: «وقتى كه مى آيد، در آن اين وقت معين، يا روزى كه مى آيد در آن اين روز معين»، و اين محذور را كه «يَوم» ظرف «يوم» باشد، و چيزى ظرف خودش باشد با تفرقه ميان دو روز، و يكى را عام و ديگرى را خاص قرار دادن نمى توان دفع نمود. | و اين حرف، خطا و غلط است. زيرا مستلزم اين است كه كلمه «يَوم» ظرف باشد براى «يَوم» (قيامت)، چون برگشت معنا در حقيقت، به اين است كه بگوييم: «وقتى كه مى آيد، در آن اين وقت معين، يا روزى كه مى آيد در آن اين روز معين»، و اين محذور را كه «يَوم» ظرف «يوم» باشد، و چيزى ظرف خودش باشد با تفرقه ميان دو روز، و يكى را عام و ديگرى را خاص قرار دادن نمى توان دفع نمود. | ||
آرى، مظروف واقع شدن زمان - كه ذاتا ظرف است - براى زمانى ديگر محال است، و با عوض كردن لفظ و تغيير ممكن نمى شود، و يكى را مطلق و ديگرى را محدود گرفتن، صرف تصورى است كه دردى را دوا نمى كند. هر دو روز، از نظر اطلاق و تقييد و سعه و ضيق مساويند. بله، بسا مى شود كه يك زمان معين را با حادثه اى كه در آن اتفاق افتاده | آرى، مظروف واقع شدن زمان - كه ذاتا ظرف است - براى زمانى ديگر محال است، و با عوض كردن لفظ و تغيير ممكن نمى شود، و يكى را مطلق و ديگرى را محدود گرفتن، صرف تصورى است كه دردى را دوا نمى كند. هر دو روز، از نظر اطلاق و تقييد و سعه و ضيق مساويند. بله، بسا مى شود كه يك زمان معين را با حادثه اى كه در آن اتفاق افتاده متحد می گیرند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۱ </center> | ||
به طورى كه خود آن زمان هم حادثى از حوادث شده، جنبه ظرفيتش لغو مى گردد. آنگاه چنين زمانى را مظروف براى زمان ديگرى مى گيرند و مثلا مى گويند: روز قربان، در ماه ذى الحجه است، و روز عاشورا، در ماه محرم است۰ خداى تعالى هم از همين باب فرموده: «يَومَ تَقُومُ السَّاعَة». و اگر در آيه مورد بحث هم اين عنايت صحيح باشد، به همين عنايت ممكن است ضمير در «يَأتِى» را به كلمه «يَوم» برگرداند. | |||
و اين كه فرمود: «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ»، اصلش «لَا تَتَكَلَّمُ نَفسٌ» بوده، و يكى از دو حرف «تاء» حذف شده و حذف يكى از دو تاء باب «تفعل»، شايع و قياسى است. | و اين كه فرمود: «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ»، اصلش «لَا تَتَكَلَّمُ نَفسٌ» بوده، و يكى از دو حرف «تاء» حذف شده و حذف يكى از دو تاء باب «تفعل»، شايع و قياسى است. |
ویرایش