۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==افراط در پذيرش و تسليم در برابر هر چه حديث نام دارد، يكى از دو علت وقوع در اين افترائات مى باشد == | ==افراط در پذيرش و تسليم در برابر هر چه حديث نام دارد، يكى از دو علت وقوع در اين افترائات مى باشد == | ||
يكى از | يكى از افراط شان در پذيرفتن و تسليم در برابر هر حرفى كه اسم حديث و روايت داشته باشد، و لو هرچه باشد. اين ها، آن چنان نسبت به حديث ركون و خضوع دارند، كه حتى اگر بر خلاف صريح عقل و صريح قرآن هم باشد، قبولش نموده، احترامش مى گذارند. و يهوديان هم، وقتى اينها را ديدند، مشتى كفريات مخالف عقل و دين را به صورت روايات، در دست و دهان آنان انداخته و به كلّى حق و حقيقت را از يادشان بردند، اذهانشان را از معارف حقيقى منصرف نمودند. | ||
به طوری كه مى بينيد كه براى معارف دين، جز حس، هيچ اصل ثابتى قائل نبوده و براى مقامات معنوى انسانى، از قبيل نبوت و ولايت و عصمت و اخلاص، هيچ پايه و اصلى جز وضع و اعتبار نمى شناسند، و با آن ها معامله اوهام دائر در مجتمع اعتبارى انسانى كرده اند، كه جز قرارداد و نامگذارى، حقيقت ديگرى كه بدان متكى باشد، ندارند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸۱ </center> | ||
در | در نتيجه، نفوس انبياء كرام را با ساير نفوس عوام كه چون اسباب بازى، ملعبۀ هوا و هوس ها قرار مى گيرد و به خساست و جهالت مى كشاند، قياس نموده اند. غافل از اين كه ميان اين دو، از زمين تا آسمان فرق است. | ||
و اگر در يك مورد يا در مواردى با گناه مواجه شود و مرتكب | از افراد برگزيده بشر كه بگذريم، بقيه مردم نهايت درجه تكامل نفسشان، تنها اين مقدار است كه به مرحله تقوا برسند، آن هم به اميد ثواب و ترس از عقاب، كه اگر در پاره اى از موارد آدمى را به حقيقت برساند، در بسيارى از موارد به خطا مى اندازد. | ||
و اگر در يك مورد يا در مواردى با گناه مواجه شود و مرتكب نگردد، مى گويند عصمت الهى شاملش گرديده، آن وقت عصمت را به قوّه اى معنا مى كنند كه ميان آدمى و گناه حائل مى شود، و وقتى اثر خود را مى بخشد كه ساير قواى آدمى را كه انسان مجهز به آن است، باطل كند. | |||
(مثلا شهوتش از نوك انگشتانش بريزد)، و خلاصه آدمى را ناچار و مضطر به كار نيك و يا ترك گناه نمايد. غافل از اين كه معناى «عصمت»، اين نيست و چنين عصمتى، بارك اللّه ندارد. | |||
آرى، فعلى كه انسان از روى جبر و اضطرار انجام دهد، نه حُسن دارد، نه جمال، و نه ثواب. توضيح بيشتر اين بحث، محتاج به تتمه اى است كه در بحثى جداگانه، به زودى ايراد مى گردد - إن شاء اللّه. | |||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
==دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع ) == | ==دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع ) == | ||
علت دوم آن ، ظاهر آيه است كه مى فرمايد: «'''و لقد همت به و هم بها لو لا ان را برهان ربه '''»، چون نحويين گفته اند جزاى «'''لو لا'''» مقدم بر خودش نمى شود، و در اين جهت «'''لو لا'''» را به «'''ان '''» شرطيه قياس كرده اند. | علت دوم آن ، ظاهر آيه است كه مى فرمايد: «'''و لقد همت به و هم بها لو لا ان را برهان ربه '''»، چون نحويين گفته اند جزاى «'''لو لا'''» مقدم بر خودش نمى شود، و در اين جهت «'''لو لا'''» را به «'''ان '''» شرطيه قياس كرده اند. |
ویرایش