۱۶٬۲۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
و | و نيز، در آن كتاب است كه: ابن مردويه، از حسين بن على روايت كرده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را روزى اندوهناك ديدند، و از آن جناب سبب اندوهش را پرسيدند؟ | ||
فرمود: در خواب به من نمايان شد كه گويا بنى اميه اين منبر مرا دست به دست مى گردانند، و گفته شد يا رسول اللّه! غم مخور، دنيا است كه ايشان از آن برخوردار مى شوند (در عوض، از آخرت بهره اى ندارند). سپس خداى تعالى، اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». | |||
باز، در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، و ابن عساكر، از سعيد بن مسيب روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در عالم رؤيا، بنى اميه را ديد كه بر بالاى منبرش رفته اند، به همين خاطر اندوهناك شد. خداوند وحى فرستاد كه: غم مخور، دنيایى است كه به دست مى آورند (و در آخرت بهره اى ندارند). رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خوشحال شد، و اين است معناى آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». يعنى: ما اين پيشامد را مايه امتحان مردم قرار داديم. | |||
مؤلف: اين روايت را، تفسير برهان هم، از ثعلبى نقل كرده، كه او در تفسير خود، بدون ذكر سند، از سعيد بن مسيب روايت كرده است. | |||
و در | و در تفسير برهان، از كتاب فضيلة الحسين، بدون ذكر سند، از ابوهريره روايت كرده كه گفت: | ||
و در | روزى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: در عالم رؤيا، بنى الحكم و يا بنى العاص را ديدم كه بر فراز منبرم جست، آن طور كه ميمون ها بالا و پایين مى روند. آن روز، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، آن قدر ناراحت به نظر مى رسيد كه تو گویى خشم از سر و روى نازنينش مى باريد، و ديگر تا زنده بود، كسى او را خندان نديد، تا از دار دنيا رحلت فرمود. | ||
مؤلف : منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم چرا اين معنا را | و در الدرّ المنثور است كه ابن مردويه، از عايشه روايت كرده كه: روزى به مروان حكم گفت: من خود از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شنيدم كه به پدرت و جدّت مى فرمود: شمایيد آن شجره ملعونه در قرآن. | ||
و در مجمع البيان گفته است: رؤيایى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خواب ديد، اين بود كه ميمون هایى از منبرش بالا مى روند و پایين مى آيند، و اين جريان، وى را دچار اندوه ساخت. و اين خواب را سهل بن سعيد، از پدرش روايت كرده. آنگاه اضافه مى كند كه: همين معنا، از حضرت ابى جعفر «عليه السلام» و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه فرموده اند: بنابراين تأويل، شجرۀ ملعونه در قرآن، همان دودمان بنى اميه اند. | |||
مؤلف: منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم: چرا اين معنا را «تأويل» ناميده و حال آن كه تناسبى با تأويل ندارد، بلكه انطباق آيه شريفه با اين روايات تنزيل است، نه تأويل. مگر آن كه در پاسخ بفرمايند: گاهى كلمه «تأويل» در مطلق توجيه مقصود، استعمال مى شود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center> | ||
عياشى | عياشى هم، اين معنا را در تفسير خود، از عده اى از راويان موثق، مانند: زرارة و حمران و محمّد بن مسلم و معروف بن خربوذ و سلام جعفى و قاسم بن سليمان و يونس بن عبدالرحمان اشل و عبدالرحيم قصير، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق «عليهما السلام» روايت نموده. قمى هم، در تفسير خود، بدون ذكر امام، و عياشى نيز، از ابى الطفيلف از على «عليه السلام» روايت كرده. | ||
و در بعضى از اين روايات، ديگران نيز با بنى اميه اسم برده شده اند. و در بيان معنا و مفاد آيه، در ذيل آن بحث و بررسى لازم گذشت. و همچنين رواياتى در تفسير آيه: «مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» هم گذشت، كه بنابر آن روايات، «شجره خبيثه»، دو طایفه از قريش اند، كه از همه طوائف فاجرترند. | |||
و در | و در الدرّ المنثور است كه: عبدالرزاق و سعيد بن منصور و احمد و بخارى و ترمذى و نسایى و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و حاكم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس» گفته: اين آيه راجع به صحنه اى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در شب معراج كه به بيت المقدس رفت، با چشم خود ديده، نه اين كه در خواب ديده باشد، و مراد از «شجرۀ ملعونه» در قرآن، همان درخت «زقّوم» است. | ||
و | مؤلف: اين معنا از ابن سعد و ابويعلى و ابن عساكر، از امّ هانى نيز روايت شده، وليكن وضع اين روايت در بحثى كه در تفسير آيه كرديم، به دست آمد. | ||
و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ...» گفته است: | |||
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خواب ديد كه به اتفاق اصحابش داخل مكه شد، و اين خواب را در مدينه ديد. ناگزير به سوى مكه حركت كرد، غافل از اين كه خواب مزبور، در آن سال تعبير نمى شود و مربوط به سال بعد است. مشركان آن سال نگذاشتند آن جناب وارد مكه شود. عده اى از مردم گفتند: پس چطور شد كه پيش بينى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» درست در نيامد؟ مگر به ما نگفته بود: به زودى داخل مكه مى شويم؟ و همين برگشتنش به مدينه، باعث فتنه و امتحان آن گروه گرديد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۷ </center> | ||
مؤلف : در تفسير | مؤلف: در تفسير آيه، اشكالى كه بر اين روايت وارد مى شد، مطرح كرديم. علاوه بر اين، اين روايت، معارض روايت قبلى ابن عباس است. | ||
<span id='link137'><span> | <span id='link137'><span> | ||
==چند روايت درباره شركت شيطان در اموال و اولاد مردم == | ==چند روايت درباره شركت شيطان در اموال و اولاد مردم == |
ویرایش