۱۶٬۹۰۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
چيزى كه هست، مى گويند: همين مربوب هاى خدا، خود ربّ موجودات پايين تر از خويش اند، و در آن موجودات، استقلال در تدبير و تصرف دارند، و از تدبير عالَم، چيزى مربوط به خدا نيست. و ملائكه، خودشان اين معنا را قبول ندارند. يعنى خود را مستقل در تدبير عالَم نمى دانند، هرچند كه واسطه و سبب متوسط بين خدا و خلق هستند. | چيزى كه هست، مى گويند: همين مربوب هاى خدا، خود ربّ موجودات پايين تر از خويش اند، و در آن موجودات، استقلال در تدبير و تصرف دارند، و از تدبير عالَم، چيزى مربوط به خدا نيست. و ملائكه، خودشان اين معنا را قبول ندارند. يعنى خود را مستقل در تدبير عالَم نمى دانند، هرچند كه واسطه و سبب متوسط بين خدا و خلق هستند. | ||
پس آنچه كه در اين آيات، ملائكه از خود نفى مى كنند، همان استقلال در تدبير است، نه سببيت به اذن خدا. پس اعتقاد مشركان به مربوب بودن ملائكه، كافى است در ابطال اعتقاد ديگرشان و آن، اين كه: ملائكه، ربّ عالَم باشند. همچنان كه آيه: «بَل عِبَادٌ مُكرَمُون لَا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُون» هم، از يك سو سببيت و وساطت ملائكه را اثبات مى كند، و هم از سوى ديگر، استقلال آنان را انكار مى نمايد. | پس آنچه كه در اين آيات، ملائكه از خود نفى مى كنند، همان استقلال در تدبير است، نه سببيت به اذن خدا. پس اعتقاد مشركان به مربوب بودن ملائكه، كافى است در ابطال اعتقاد ديگرشان و آن، اين كه: ملائكه، ربّ عالَم باشند. همچنان كه آيه: «بَل عِبَادٌ مُكرَمُون * لَا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُون» هم، از يك سو سببيت و وساطت ملائكه را اثبات مى كند، و هم از سوى ديگر، استقلال آنان را انكار مى نمايد. | ||
پس اين كه فرمود: «وَ مَا مِنّا إلّا لَهُ مَقَامٌ مَعلُومٌ»، معنايش اين است كه: هر يك از ما، مقامى معين و پستى مشخص داريم، كه ما را بدان گمارده اند، و با گمارده شدن، ديگر استقلال معنى ندارد. چون شخص گمارده شده، نمى تواند از خط مشيى كه برايش تعيين كرده اند، تجاوز كند. ملائكه نيز، مجعول (آفريده شده) بر اين هستند كه خدا را در آنچه امر مى كند، اطاعت نموده و او را بپرستند. | پس اين كه فرمود: «وَ مَا مِنّا إلّا لَهُ مَقَامٌ مَعلُومٌ»، معنايش اين است كه: هر يك از ما، مقامى معين و پستى مشخص داريم، كه ما را بدان گمارده اند، و با گمارده شدن، ديگر استقلال معنى ندارد. چون شخص گمارده شده، نمى تواند از خط مشيى كه برايش تعيين كرده اند، تجاوز كند. ملائكه نيز، مجعول (آفريده شده) بر اين هستند كه خدا را در آنچه امر مى كند، اطاعت نموده و او را بپرستند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
و معناى آيه اين است كه: اگر نزد ما قريش نيز كتابى آسمانى، نظير كتب آسمانى نازل بر اقوام گذشته مى بود، ما نيز هدايت مى شديم و بندگان مخلص خدا مى بوديم. و منظورشان از اين سخن، اين است كه: از كفر خود عذر بخواهند و بگويند از ناحيه خدا، حجتى بر ما تمام نشده. | و معناى آيه اين است كه: اگر نزد ما قريش نيز كتابى آسمانى، نظير كتب آسمانى نازل بر اقوام گذشته مى بود، ما نيز هدايت مى شديم و بندگان مخلص خدا مى بوديم. و منظورشان از اين سخن، اين است كه: از كفر خود عذر بخواهند و بگويند از ناحيه خدا، حجتى بر ما تمام نشده. | ||
و اين در حقيقت، عذرى است بدتر از گناه. براى اين كه: مذهب وثنيت و بت پرستى، | و اين در حقيقت، عذرى است بدتر از گناه. براى اين كه: مذهب وثنيت و بت پرستى، مسأله نبوت و رسالت و نزول كتابى از آسمان را، به كلّى محال مى داند. | ||
«'''فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ'''»: | «'''فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ'''»: | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
«فاء» در اول جمله - به اصطلاح ادبى - فاى فصيحه است. و معناى جمله اين است كه: پس ما همين قرآن را بر آنان نازل كرديم، تا ديگر گله نكنند كه ما كتابى آسمانى نداشتيم. ولى به همين قرآن كفر ورزيدند و به آنچه گفتند، وفا نكردند و به زودى خواهند دانست كه وبال كفرشان چيست. | «فاء» در اول جمله - به اصطلاح ادبى - فاى فصيحه است. و معناى جمله اين است كه: پس ما همين قرآن را بر آنان نازل كرديم، تا ديگر گله نكنند كه ما كتابى آسمانى نداشتيم. ولى به همين قرآن كفر ورزيدند و به آنچه گفتند، وفا نكردند و به زودى خواهند دانست كه وبال كفرشان چيست. | ||
و اين جمله اخير، تهديدى از خداى | و اين جمله اخير، تهديدى از خداى تعالى، به ايشان است. | ||
<span id='link173'><span> | <span id='link173'><span> | ||
ویرایش