گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:


==توكل واقعى بر خداوند تنها نصيب صالحين از امت اسلام مى شود ==
==توكل واقعى بر خداوند تنها نصيب صالحين از امت اسلام مى شود ==
و كوتاه سخن اينكه : خداى سبحان كه ولى و عهده دار سرپرستى بنده متوكل خويش است ، او را از پرتگاه هلاكت بيرون مى كشد، و از طريقى كه خود او پيش بينى آن را نمى كند، روزى مى دهد،
و كوتاه سخن اين كه: خداى سبحان كه ولىّ و عهده دار سرپرستى بنده متوكل خويش است، او را از پرتگاه هلاكت بيرون مى كشد، و از طريقى كه خود او پيش بينى آن را نمى كند، روزى مى دهد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۲۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۲۹ </center>
و چنين بنده اى به خاطر اينكه بر خداى تعالى توكل كرده ، و همه امور خود را به او واگذار نموده ، هيچ چيز از كمال و از نعمت هايى را كه قدرت به دست آوردن آن را در خود مى بيند از دست نمى دهد، خلاصه آنچه را كه اميدوار بود به وسيله سعى و كوشش خود به دست آورد همان را خداى تعالى برايش فراهم مى كند، براى اينكه او به وى توكل كرد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا همه كاره او مى شود، و هيچ سبب از اسباب ظاهرى اينطور نيست ، براى اينكه هر سببى را كه در نظر بگيرى يكبار كارگر مى افتد بار ديگر نمى افتد، ولى خداى تعالى اين طور نيست ، «'''ان اللّه بالغ امره '''»، چون خدا به كار خود مى رسد و تمامى امور در حيطه قدرت خداى تعالى است «'''قد جعل اللّه لكل شى ء قدرا'''» و وقتى حدود و اندازه هر موجودى را خداى تعالى معين مى كند، بنده متوكل هم يكى از موجودات است ، او نيز از تحت قدرت خدا خارج نيست ، پس اندازه ها و حدود او نيز به دست خدا است .
و چنين بنده اى به خاطر اين كه بر خداى تعالى توكل كرده، و همۀ امور خود را به او واگذار نموده، هيچ چيز از كمال و از نعمت هايى را كه قدرت به دست آوردن آن را در خود مى بيند، از دست نمى دهد. خلاصه آنچه را كه اميدوار بود به وسيله سعى و كوشش خود به دست آورد، همان را خداى تعالى برايش فراهم مى كند. براى اين كه او به وى توكل كرد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا همه كاره او مى شود. و هيچ سبب از اسباب ظاهرى، اين طور نيست. براى اين كه هر سببى را كه در نظر بگيرى، يكبار كارگر مى افتد، بار ديگر نمى افتد. ولى خداى تعالى اين طور نيست: «إنّ اللّهَ بَالِغُ أمرِهِ». چون خدا به كار خود مى رسد و تمامى امور در حيطۀ قدرت خداى تعالى است: «قَد جَعَلَ اللّهُ لِكُلّ شَئٍ قَدراً». و وقتى حدود و اندازه هر موجودى را خداى تعالى معين مى كند، بندۀ متوكل هم يكى از موجودات است، او نيز از تحت قدرت خدا خارج نيست. پس اندازه ها و حدود او نيز، به دست خدا است.
و چنين مقامى تنها نصيب صالحين از اولياى اين امت مى شود، و اما افراد پايين تر افراد متوسط از اهل تقوى كه درجات پايين ترى از حيث معرفت و عمل دارند، از موهبت ولايت خدايى هم آن مقدارى برخوردارند كه با اخلاص ايمان و اعمال صالحشان مطابقت دارد، و چنان نيست كه هيچ بهره اى از اين موهبت نداشته باشند، چگونه محروم باشند با اينكه خداى فرموده : «'''و اللّه ولى المؤ منين '''» و جاى ديگر به طور مطلق فرموده : «'''و اللّه ولى المتقين '''».
 
آرى همين كه به دين حق متدين هستند، و اين سنت حيات را پذيرفته ، ورود و خروجشان در امور ناشى از اراده خداى تعالى است ، خود تقوى اللّه و توكل بر او است ، براى اينكه اين گونه افراد مؤ من و متقى اراده خداى تعالى را در جاى اراده خودشان قرار داده اند، در نتيجه به همان مقدار از سعادت زندگى برخوردار مى شوند، و خداى تعالى برايشان از هر ناملايمى مخرجى قرار مى دهد، و از جايى كه خود آنان به فكرشان نرسد روزيشان مى دهد، و پروردگارشان كافى ايشان است ، و او به كار خود مى رسد و اراده خود را به كرسى مى نشاند، و چگونه چنين نباشد با اينكه او است كه براى هر چيزى قدر و مقدارى معين كرده است .
و چنين مقامى، تنها نصيب صالحان از اولياى اين امت مى شود. و اما افراد پايين تر، یعنی افراد متوسط از اهل تقوا كه درجات پايين ترى از حيث معرفت و عمل دارند، از موهبت ولايت خدايى هم آن مقدارى برخوردارند كه با اخلاص ايمان و اعمال صالحشان مطابقت دارد، و چنان نيست كه هيچ بهره اى از اين موهبت نداشته باشند. چگونه محروم باشند با اين كه خداى عزّوجلّ فرموده: «وَ اللّهُ وَلِىُّ المُؤمِنِين»، و جاى ديگر به طور مطلق فرموده: «وَ اللّهُ وَلِىُّ المُتّقِينَ».
و اين مؤ منين از محروميت از سعادت هم آن مقدار سهم دارند كه شرك در ايمان و عملشان رخنه كرده باشد،
 
آرى همين كه به دين حق متدين هستند، و اين سنت حيات را پذيرفته، ورود و خروجشان در امور ناشى از اراده خداى تعالى است، خود تقوى اللّه و توكّل بر اوست. براى اين كه اين گونه افراد مؤمن و متقى، اراده خداى تعالى را در جاى اراده خودشان قرار داده اند. در نتيجه، به همان مقدار از سعادت زندگى برخوردار مى شوند، و خداى تعالى برايشان از هر ناملايمى، مخرجى قرار مى دهد، و از جايى كه خود آنان به فكرشان نرسد، روزيشان مى دهد، و پروردگارشان كافى ايشان است، و او به كار خود مى رسد و اراده خود را به كرسى مى نشاند. و چگونه چنين نباشد با اين كه اوست كه براى هر چيزى قدر و مقدارى معين كرده است.
 
و اين مؤمنان از محروميت، از سعادت هم آن مقدار سهم دارند كه شرك در ايمان و عملشان رخنه كرده باشد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۳۰ </center>
و رخنه هم مى كند، چون همانطور كه در بالا گفتيم غير از صالحان از اولياى خدا، آنها كه از رتبه پايين ترند از شرك خالى نيستند، همچنان كه فرمود: «'''و ما يومن اكثرهم باللّه الا و هم مشركون '''» و از سوى ديگر به طور مطلق فرموده : «'''ان اللّه لا يغفر ان يشرك به '''».
و رخنه هم مى كند. چون همان طور كه در بالا گفتيم، غير از صالحان از اولياى خدا، آن ها كه از رتبه پايين ترند، از شرك خالى نيستند. همچنان كه فرمود: «وَ مَا يُؤمِنُ أكثَرُهُم بِاللّهِ إلّا وَ هُم مُشرِكُونَ»، و از سوى ديگر به طور مطلق فرموده: «إنّ اللّهَ لَا يَغفِرُ أن يُشرَكَ بِهِ».
و نيز فرموده : «'''و انى لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا'''»، يعنى هر كسى كه از شرك توبه كند، و باز به طور مطلق فرموده : «'''و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم '''».
 
پس مؤ من به هيچ درجه از درجات ولايت الله بالا نمى رود مگر با توبه از شرك خفى كه هر مرحله از آن پايين تر از درجه ولايت آن مرحله است .
و نيز فرموده: «وَ إنّى لَغَفّارٌ لِمَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً». يعنى هر كسى كه از شرك توبه كند. و باز به طور مطلق فرموده: «وَ استَغفِرُوا اللّهَ إنّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ».
آيه مورد بحث از آيات برجسته قرآن است ، و مفسرين درباره جمله جمله آن سخنانى پراكنده دارند، كه از نقلش صرفنظر مى كنيم .
 
پس مؤمن به هيچ درجه از درجات ولايت الله بالا نمى رود، مگر با توبه از شرك خفى كه هر مرحلۀ از آن، پايين تر از درجۀ ولايت آن مرحله است.
 
آيه مورد بحث، از آيات برجسته قرآن است و مفسران، دربارۀ جمله جمله آن سخنانى پراكنده دارند، كه از نقلش صرف نظر مى كنيم.




۱۶٬۲۸۸

ویرایش