المطففين ١٦: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده]] | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17» | |||
چنين نيست، بلكه آنچه كسب مىكردند بر دلهايشان زنگار نهاده است. | |||
آنان در آن روز از (الطاف) پروردگارشان محجوب و محرومند. و آنگاه آنان به دوزخ وارد خواهند شد. سپس (به آنان) گفته خواهد شد: اين همان چيزى است كه آن را دروغ مىپنداشتيد. | |||
===نکته ها=== | |||
«رين» به معناى زنگار است كه بر اجناس قيمتى مىنشيند. امام باقر عليه السلام مىفرمايد: هرگاه گناه بر انسان غالب شود، اميدى به رستگارى او نخواهد بود و اين است معناى «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ». «1» | |||
امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ بندهاى نيست مگر آنكه قلبش سفيد است. با انجام هر گناه، در آن سفيدى نقطهى سياهى پديد مىآيد و اگر توبه كند، آن سياهى محو مىشود و اگر اصرار بر گناه كند، سياهى توسعه يافته و تمام سفيدى قلب را فرامىگيرد و ديگر انسان به خير و سعادت برنمىگردد. «2» | |||
---- | |||
«1». تفسير مجمع البيان. | |||
«2». تفسير نور الثقلين. | |||
جلد 10 - صفحه 418 | |||
امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» آن است كه از پاداش خداوند محرومند وگرنه خداوند مكان ندارد. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- افسانه پنداشتن قرآن، ناشى از ناپاكى دل است. «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» | |||
2- گناه، روح انسان را دگرگون و از درك حق باز مىدارد. «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» | |||
3- فطرت انسان سالم است، آنچه آن را مىپوشاند، گناه است. «رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» | |||
4- در فرهنگ قرآن، قلب و روح مركز درك حقايق است. «رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» | |||
5- اصرار و تداوم بر گناه، سبب زنگار قلب است. «ما كانُوا يَكْسِبُونَ» | |||
6- عمل، سرمايه انسان است كه با آن، خوبىها يا بدىها را كسب مىكند. «كانُوا يَكْسِبُونَ» | |||
7- زنگار گناه كه در دنيا مانع درك حقيقت است، در آخرت نيز مانع دريافت الطاف الهى مىشود. «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» | |||
8- مأموران دوزخ، دوزخيان را سرزنش مىكنند. «ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» | |||
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ: پس به درستى كه تكذيب كنندگان در آيندگان به جهنم [باشند] و هميشه سوزندگان در آن و معذّبند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» | |||
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» | |||
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» | |||
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17» | |||
ترجمه | |||
واى بر كم فروشان | |||
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند | |||
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند | |||
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند | |||
در روزى بزرگ | |||
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان | |||
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است | |||
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن | |||
نوشتهئى است واضح نوشته شده | |||
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان | |||
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را | |||
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى | |||
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است | |||
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند | |||
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند | |||
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ | |||
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد. | |||
تفسير | |||
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 359 | |||
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 360 | |||
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ إِنَّهُم لَصالُوا الجَحِيمِ «16» | |||
پس از محجوبيت بدرستي که اينها هر آينه چشندگان هستند جحيم را که يكسر آنها را مياندازند در قعر جهنم و بهمين هم قناعت نميشود بلكه: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 16)- «سپس آنها به یقین وارد دوزخ میشوند» و ملازم آن هستند (ثم انهم لصالوا الجحیم). | |||
این ورود در آتش نتیجه محجوب بودن از پروردگار است، و اثری است که از آن جدا نیست، و بطور مسلم آتش محرومیت از دیدار حق، از آتش دوزخ هم | |||
ج5، ص439 | |||
سوزانتر است! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||