گمنام

الكهف ٣٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۲٬۵۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link287 | آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link287 | آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link288 | مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link288 | مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند]]
خط ۴۳: خط ۴۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link297 | مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link297 | مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link133 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link133 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً «35»
و او در حالى كه بر خويش ستمكار بود، به درون باغ خود آمد (و با غرور و سرمستى) گفت: گمان ندارم كه هرگز اين (باغ، يا دنيا) نابود شود!
===پیام ها===
1- همه‌ى دارايى‌هاى انسان از خداست و مالك حقيقى اوست. در آيه‌ى 32 فرمود: «جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ» و در اين آيه مى‌فرمايد: «دَخَلَ جَنَّتَهُ»
2- دارايى و نعمت‌هاى سرشار، زمينه‌ى غرور است. دَخَلَ جَنَّتَهُ‌ ... قالَ‌
3- غفلت از خدا، خودبرتربينى، تحقير ديگران و فريفته شدن به جلوه‌هاى مادّى دنيا ظلم به خويشتن است. «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ»
4- انسانِ منحرف و غافل، از جماد ونبات بدتر است. خداوند درباره‌ى باغ در آيه‌ى 23 فرمود: «وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً» يعنى چيزى كم نگذاشت، ولى درباره‌ى صاحب باغ فرمود: «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ».
5- نعمت‌ها و برخوردارى‌ها را هرگز باقى و جاودانه مپنداريم. «ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً (35)
خلاصه فطرس دست يهودا را گرفت. وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ‌: و درآمد به باغ خود در حالتى كه ستم كننده بود بر نفس خود به عجب و مفاخرت.
قالَ‌: گفت فطرس به برادر خود از شدت محبت دنيا. ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً: گمان نمى‌برم آنكه فانى شود و نابود گردد اين بوستان من هرگز، يا مظنه من نيست كه اين دنيا بسر آيد و نيست گردد. اين قول كاشف است از زيادتى غفلت و دلبستگى به دنيا.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً (32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً (33) وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً (34) وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً (35) وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى‌ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً (36)
ترجمه‌
و بزن براى آنها مثلى مانند دو مرد كه قرار داديم براى يكى از آن دو دو باغ از انگورها و پر نموديم اطراف آن دو را از درخت خرما و قرار داديم ميان آن دو را كشتزار
هر دو باغ آوردند خوردنيهاى خود را و كم نكردند از آن چيزيرا و پيدا و روان نموديم ميان آندو نهر آبى‌
و بود براى او انواع اموال پس گفت برفيقش وقتى كه با او صحبت ميكرد من افزونم از تو در مال و مزيّت دارم بر تو در اولاد و احفاد
و داخل شد در باغش با آنكه ستمكار بود بر خودش گفت گمان نميكنم كه نابود شود اين هرگز
و گمان نميكنم قيامت بر پا شود و اگر بر گردانيده شوم بسوى پروردگارم هر آينه مى‌يابم بهتر از اين جاى بازگشتى.
تفسير
قمّى ره فرموده نازل شد در باره مرديكه دو باغ بزرگ خوب پر ميوه داشت چنانچه خداوند حكايت فرموده داراى درختهاى خرما و كشتزار و آب جارى و همسايه فقيرى داشت كه بر او فخر نمود به دارائى خود و بعضى گفته‌اند آن دو باغ داراى انواع ميوه‌ها بود و اختصاص خرما و انگور بذكر براى زيادى آن دو است و باين جهت خداوند فرموده و بود براى او ثمر يعنى انواع ميوه‌ها و بعضى ثمر بد و ضمّه قرائت نموده‌اند كه جمع ثمار يا ثمره است و ثمر بدو فتحه كه قرائت‌
----
جلد 3 صفحه 425
مشهور است اگر چه بمعناى ميوه و فائده و انواع مال آمده ولى در اينجا چون در دو آيه قبل بيان ميوه و فائده دارى آنمرد شده بود مناسب معناى سوّم است تا كلام مستقلّ بافاده شود در هر حال خداوند در اين آيات شريفه براى بيان حال و مئال كسانيكه كافر شدند و كفران نعمت خدا را نمودند و مفاخره بكثرت مال و اولاد كردند و مغرور بدوام و ثبات متاع دنيا شدند و غفلت از آخرت و ترديد در آن داشتند و خود را مستحقّ نعمت دانستند مثلى زده و آن مثل دو مرد است كه خداوند بيكى از آنها دو باغ عطا فرموده بود كه در وسط آندو انواع درختان انگور بود و بر اطراف آنها درختان خرما احاطه داشت و بين آن دو باغ زمين زراعتى بود كه در آن انواع حبوبات كشت و زرع ميشد با منظره زيبا و جمال روح افزا و منافع بسياريكه در هر سال از آن عائد او ميشد و هر يك از آن دو باغ در هر سال ميوه كامل ميداد و از ميوه آن در هيچ سالى چيزى كم نميشد با آنكه رسم باغات است كه يك سال ميوه آن زياد و يك سال كم است بنابراين ضمير آتت در آيه دوم راجع بهر يك از آن دو جنّت است و ضمير منه راجع است به اكل كه ظاهرا اسم جنس است و مراد از آن ميوه است و اينكه تعبير بأكل شده كه بمعناى خوراكى است شايد براى آن باشد كه برگ موهم مأكول است با آنكه ميوه نيست و بعضى از افراد ميوه هم خوراكى نيست و در مقام بيان نعمت ذكر خوراكى انسب است با آنكه ميوه از جنس خوراكى است و ظلم در اينجا بمعناى نقص است و بعضى گفته‌اند اين دو مرد دو برادر بودند يكى مؤمن و نامش يهودا بود و ديگرى كافر و اسمش قطروس و تفاصيلى ذكر كرده‌اند و چون مخالف با ظاهر آيات و فرموده قمى ره بود حقير از نقلش اعراض نمودم در هر حال مرد سابق الذكر بديگرى كه نسبت باو فقير بود افتخار نمود بمال و اولاد و اعوان و روزى با او وارد باغ خود شد در حاليكه ستمكار بود بر خود بعجب و غرور و براى غفلت از آخرت و اقبال بدنيا و طمع بدوام نعم آن و درازى آمال و آرزو گفت گمان نميكنم اين باغ فانى و نابود شود هرگز و گمان نميكنم قيامتى بر پا شود و بر فرض صحت و حضور من در پيشگاه الهى براى احترام و استحقاق من بهتر از اين باغ بمن داده خواهد شد و منهما نيز قرائت شده يعنى بهتر از اين دو باغ جاى باز گشت من خواهد بود و بملاحظه قرب كلمه هذه،
----
جلد 3 صفحه 426
منها احسن است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ دَخَل‌َ جَنَّتَه‌ُ وَ هُوَ ظالِم‌ٌ لِنَفسِه‌ِ قال‌َ ما أَظُن‌ُّ أَن‌ تَبِيدَ هذِه‌ِ أَبَداً (35)
و داخل‌ باغستان‌ ‌خود‌ شد و حال‌ آنكه‌ بخود ظلم‌ كرده‌ ‌که‌ شرك‌ و كفر ظلم‌ عظيم‌ ‌است‌ ‌گفت‌ گمان‌ نمي‌كنم‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ مكنت‌ و ثروت‌ ‌از‌ ‌بين‌ برود هميشه‌ ‌براي‌ ‌من‌ ثابت‌ و باقيست‌ وَ دَخَل‌َ جَنَّتَه‌ُ همه‌ روزه‌ ‌براي‌ تفريح‌ و تماشا مي‌آمد ‌در‌ باغ‌ و كيف‌ و لذّت‌ ميبرد.
وَ هُوَ ظالِم‌ٌ لِنَفسِه‌ِ ‌در‌ مقام‌ كفر و فسق‌ و كبر و نحو اينها و ساير امور ‌که‌ تمام‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌ و ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ قال‌َ ما أَظُن‌ُّ أَن‌ تَبِيدَ هذِه‌ِ أَبَداً منكر معاد شد و خيال‌ كرد هميشه‌ باقيست‌ و ‌با‌ ‌اينکه‌ ثروت‌ زندگاني‌ مي‌كند چنانچه‌ امروز نوع‌ اهل‌ دنيا همين‌ توهّمات‌ فاسده‌ ‌را‌ دارند و معتقد بنشئه ديگري‌ نيستند و ‌بر‌ فرض‌ ‌اگر‌ عالم‌ ديگري‌ ‌باشد‌ خيال‌ مي‌كنند ‌که‌ ‌در‌ آنجا ‌هم‌ اينها مقدّم‌ هستند چون‌ اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ ‌را‌ زشت‌ نميدانند ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد ‌در‌ همين‌ سوره‌ ‌آيه‌ 103 قُل‌ هَل‌ نُنَبِّئُكُم‌ بِالأَخسَرِين‌َ أَعمالًا الَّذِين‌َ ضَل‌َّ سَعيُهُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم‌ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ يُحسِنُون‌َ صُنعاً.
354
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 35)- کم کم این افکار- همان گونه که معمولی است- در او اوج گرفت،
ج3، ص42
و به جایی رسید که دنیا را جاودان و مال و ثروت و حشمتش را ابدی پنداشت:
«و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود در باغ خویش گام نهاد، و (نگاهی به درختان سر سبز که شاخه‌هایش از سنگینی میوه خم شده بود، و خوشه‌های پر دانه‌ای که به هر طرف مایل گشته بود انداخت و به زمزمه نهری که می‌غرید و پیش می‌رفت و درختان را مشروب می‌کرد گوش فرا داد، و از روی غفلت و بی‌خبری) گفت: من گمان نمی‌کنم هرگز این باغ نابود شود» (وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس