هود ٥٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | ||
خط ۴۰: | خط ۴۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link83 | آيه ۵۰ - ۵۲]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link83 | آيه ۵۰ - ۵۲]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link84 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link84 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۴۹: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link89 | ۳ - گناه و ويرانى جامعه ها]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link89 | ۳ - گناه و ويرانى جامعه ها]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link90 | ۴ - منظور از يزدكم قوة الى قوتكم چيست ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link90 | ۴ - منظور از يزدكم قوة الى قوتكم چيست ؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ «50» | |||
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود (را فرستاديم، او به مردم) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. (شما در پرستش بتها به خطا مىرويد و) شما جز اهل افترا و تهمت نيستيد. | |||
===نکته ها=== | |||
پس از حضرت نوح، حضرت هود مبعوث شد. سرگذشت اين پيامبر الهى، در آيات 65 تا 72 از سورهى اعراف نيز آمده است. از آنجا كه هود عليه السلام از قبيلهى عاد بود، لذا در آيه از او به «أَخاهُمْ» «برادرِ عاد» تعبير شده است. | |||
همين كه زمان وفات نوح عليه السلام فرا رسيد، به يارانش فرمود: بعد از من دوران غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها پديد مىآيند و خداوند توسط قائمى از نسل من كه نام او هود است، | |||
جلد 4 - صفحه 72 | |||
براى شما گشايشى مىرساند. «1» | |||
شفيع قرار دادن بتها، هم افترا به خداوند است كه بتها را شريك او مىدانند و هم تهمت به بتهاست كه آنها را صاحب نفع و ضرر به حساب مىآورند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- رسالت حضرت هود، مخصوص قوم عاد بود. «إِلى عادٍ» | |||
2- تبليغ در جوّ برادرانه، مؤثّرتر است. «أَخاهُمْ» | |||
3- انبيا براى امّتها برادرند، نه كاسب، نه فريبكار ونه مُسيطر وحاكم. «أَخاهُمْ» | |||
4- دعوت به توحيد، سرلوحهى وظايف انبياست. «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ» | |||
5- توحيد عملى، براساس توحيد اعتقادى است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ | |||
6- شرك به خدا، خيال، وَهم و تهمتى بيش نيست. «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) | |||
بعد از آن قصه دوم، هود عليه السّلام را بيان فرمايد: | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً: و همچنين فرستاديم به قوم عاد برادر نسبى ايشان حضرت هود پيغمبر را. قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ: فرمود هود: اى قوم من، پرستش و ستايش كنيد ذات احديت خداى را كه مستجمع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقايص باشد. ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ: نيست شما را معبودى بجز ذات بىزوال سبحانى، و سزاوار عبادت نباشد هيچ چيز بجز حضرت اقدس الهى. إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ: نيستيد شما مگر افترا كنندگان و دروغگويان بر خداوند متعال به اتخاذ شركاء و اعتقاد به الوهيت بتان و عبادت آنان. | |||
تحقيق رشيق: حكمت دعوت انبياء، قوم را به توحيد در اول امر. | |||
بزرگى فرموده: به اتفاق عقل و نقل و تعاضد شرع و برهان، حضرت حق تعالى كه آفريننده همه مخلوقات و موجودات است، از آن برتر و بزرگوارتر است كه به كنه ذات محاط علم غير گردد، زيرا لازم آيد محيط محاط واقع شود «تعالى عن ذلك علوّا كبيرا» لكن بواسطه اضافهاى كه ميان مالك و عبد متحقق است، در موطن تعبير به خالقيت و مخلوقيت مىشود و به سبب علاقه رحمت بىعلت كه زلال نوالش از ينابيع علم و قدرت به مجارى حكمت و ارادت جارى | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار ج 14 ص 488. | |||
جلد 6 - صفحه 83 | |||
و روان است، همواره ممكنات را سرسبز و سيراب مىدارد و سرشت طباع مصنوعات محتوى است بر اذعان و قبول وجود صانع جلّ و علا؛ و لذا هنگام وقوع صدمه و ورود مهلكه و اضطراب، نفس، بىسبق رويه، روى فزع و استعانت به نگاهدارنده خود آورد به توجهى طبيعى كه تأمل و تكلفى در آن نيست، و تزلزل حيوانات در وقت ترس و فرارشان به حقيقت از اين قبيل است، و لهذا طوايف مختلف و امم متخالف در هر عهد و اوان در دينى از اديان بودهاند. انكار مبدأ از هيچ عاقلى مروى نيست، زيرا فطرت جبلّى حاكم بوجود او است. بنابراين اول فرمان الهى نسبت به پيغمبران سبحانى، دعوت به توحيد يزدانى است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54) | |||
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57) | |||
ترجمه | |||
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان | |||
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد | |||
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران | |||
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان | |||
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد | |||
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا | |||
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است | |||
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 90 | |||
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است. | |||
تفسير | |||
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 91 | |||
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلي عادٍ أَخاهُم هُوداً قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَكُم مِن إِلهٍ غَيرُهُ إِن أَنتُم إِلاّ مُفتَرُونَ (50) | |||
و فرستاديم بسوي قوم عاد برادر آنها هود را فرمود اي قوم من بپرستيد اللّه را نيست براي شما معبودي غير از او نيستيد شما مگر دروغگو و افتراء زننده بخداوند عالم. | |||
شرح حال عاد و هود را مفصلا در سوره اعراف آيه 65 الي 72 متذكر شديم و در اينجا بنحو اختصار تذكر ميدهيم: عاد در مجمع دارد پسر عوص پسر ارم پسر سام پسر نوح بوده و اولاد و احفاد آنها در زمان حضرت هود بسيار بودند که که عاد بسه واسطه بنوح ميرسد و اينها بسيار طويل العمر و طويل الجسم و طويل القامه بودند و عمارات بسيار عاليه داشتند که در قرآن مجيد ميفرمايد إِرَمَ ذاتِ العِمادِ الَّتِي لَم يُخلَق مِثلُها فِي البِلادِ فجر آيه 6 و 7. | |||
و اما هود در مجمع البحرين (قيل هو إبن عبد اللّه إبن رياح بن خلود إبن عوص) بود و خلود جد پدر هود برادر عاد ميشود هر دو پسران عوص و در مجمع البيان (هود إبن شالخ إبن ارمشخد إبن سام) بسه واسطه بنوح ميرسد بنا بر اينکه ارمشخد برادر ارم ميشود، از اينکه جهت ميفرمايد وَ إِلي عادٍ أَخاهُم هُوداً که اخوت نسبي است نه ديني، و الي عاد عطف به نوحا است يعني و ارسلنا الي عاد، و دارد حضرت هود عليه السّلام در 16 سالگي مبعوث شد و عمر شريفش 830 سال بود 814 سال قوم را دعوت نمود و پيغمبر بود. | |||
قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللّهَ دعوت بتوحيد فرمود ما لَكُم مِن إِلهٍ غَيرُهُ که قوم عاد بتپرست بودند و اصنام خود را اله ميدانستند تا اينکه جمله مطابق با سوره اعراف است و لكن در سوره اعراف ميفرمايد أَ فَلا تَتَّقُونَ و در اينجا إِن أَنتُم إِلّا | |||
جلد 11 - صفحه 66 | |||
مُفتَرُونَ و از اينکه جمله استفاده ميشود که اينها در عبادت اصنام نسبتش را بخدا ميدادند که خدا امر فرموده بپرستش اصنام و اينکه افتراء محض است آنهم نسبت بخداي متعال. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 50)- بت شکن شجاع! نخست در مورد این ماجرا میفرماید: «ما به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم» (وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً). | |||
در اینجا از «هود» تعبیر به برادر میکند، این تعبیر یا به خاطر آن است که عرب از تمام افراد قبیله تعبیر به برادر میکند. و یا اشاره به این است که رفتار هود مانند سایر انبیاء با قوم خود کاملا برادرانه بود، نه در شکل یک امیر و فرمانده، و یا حتی یک پدر نسبت به فرزندان، بلکه همچون یک برادر در برابر برادران دیگر بدون هر گونه امتیاز و برتری جویی. | |||
نخستین دعوت هود، همان دعوت تمام انبیاء بود، دعوت به سوی توحید و نفی هر گونه شرک: «هود به آنها گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید» (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ). | |||
«چرا که هیچ اله و معبود شایستهای جز او وجود ندارد» (ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ). | |||
«شما (در اعتقادی که به بتها دارید در اشتباهید و) فقط تهمت میزنید» و بتها را شریک او میخوانید (إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ). | |||
این بتها نه شریک او هستند و نه منشأ خیر و شر، هیچ کاری از آنها ساخته نیست، چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای چنین موجودات بیارزشی این همه مقام قائل شوید. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||