النساء ٩٨: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۳۶.</ref> | |||
اين آية نيز دنباله شأن و نزول آيه قبل يعنى آيه ۹۷ مى باشد.<ref> تفسير على بن ابراهيم از خاصه و طبرانى از عامه.</ref><ref> صاحب مجمع البيان گويد: كه ابن عباس گفته من در آن وقت از مستضعفين ولدان بودم زيرا بچه كوچكى بودم و پدرم نيز از مستضعفين رجال و مادرم از مستضعفات نساء بوده است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۵#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۵#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link75 | ََآيه ۹۷-۹۹]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link75 | ََآيه ۹۷-۹۹]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link76 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link76 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۴۱: | خط ۵۴: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link81 | ۲ - فرشته قبض روح يا فرشتگان ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link81 | ۲ - فرشته قبض روح يا فرشتگان ؟]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link82 | ۳ - مستضعف كيست !]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link82 | ۳ - مستضعف كيست !]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98) | |||
آن جماعت تاركين، در جهنم مأوى كنند، إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ: مگر كسانى كه به حسب واقع ضعيف و عاجزند از مردان و زنان و صبيان كه، لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً: استطاعت و توانائى ندارند بر چارهاى، وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا: و نمىشناسند راه مدينه را و طريق بيرون آمدن آن را. در انوار گفته: ذكر ولدان، اگر مماليكند ظاهر است، و اگر صبيانند جهت مبالغه در امر هجرت است. و اشعار به آنكه ايشان بر صدد وجوب هجرتند و محيصى از آن ندارند به حيثيتى كه والدان ايشان چون بالغ شوند و قادر گردند بر هجرت، ايشان را ناچار هجرت بلا تأخير است؛ و استطاعت حيله، وجدان اسباب هجرت است. و ما يتوقف عليه و اهتدى سبيل، معرفت طريق است يا بنفسه يا به دليل. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98) | |||
ترجمه | |||
مگر ناتوانان از مردان و زنان و كودكان كه نتوانند چاره و نيابند راهى را.. | |||
تفسير | |||
از آيه قبل مستفاد شد كه كسانيكه در بلد خود متمكن از قيام بوظائف دينى خودشان نيستند بايد هجرت نمايند و معذور نمىباشند در اين آيه خداوند استثنا فرموده است كسانيرا كه متمكن از هجرت نيستند از مردان و زنان و كودكانيكه استطاعت زاد و راحله سفر را ندارند و راه به بلديكه در آن بتوانند قيام بوظائف خود نمايند نميبرند و بنابر اين استثناء متصل است اگر چه فيض ره فرموده استثناء منقطع است براى آنكه اينها داخل در كلمه موصول و ضمير آن و اسم اشاره كه كلمه اولئك باشد نيستند و از بيان سابق معلوم شد كه مستثنى منه مستفاد از آيه سابق است كه غير متمكن فعلى باشد كه اگر متمكن از دفع عجز خود باشد معذور نيست بلكه حقيقتا متمكن است و الا عاجز است و معذور چنانچه در كافى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مستضعف كسى است كه استطاعت چاره ندارد كه دفع نمايد بآن از خود كفر را و نمىيابد راهى را بسوى ايمان نه استطاعت دارد ايمان را و نه كفر را مانند كودكان و مردان و زنانى كه در عقل مانند كودكانند و نيز از آنحضرت روايت شده است كه در جواب سؤال از آنها فرمود زنان شما و اولاد شما پس فرمودند چه ميگوئى در باره امّ ايمن همانا من شهادت ميدهم كه او اهل بهشت است و باندازه شما معرفت نداشت و در معانى و | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 111 | |||
عياشى از آنحضرت قريب به مضمون حديث اول را نقل نموده و در آخر حديث ذكر فرموده كه از آنها قلم مرفوع است و از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه آنها نه تمكن از كفر دارند و نه تمكن از ايمان اين قبيل اشخاص داخل بهشت ميشوند باعمال حسنه و باجتناب از محرمات الهى ولى بمقام و درجات ابرار نائل نميشوند و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه پرسيدند از آنحضرت كه مستضعفين كيانند فرمود بلهاء و مثال زدند بزن و خادم و اسير و پيرمرد شكسته و صغير خلاصه كسانيكه از خودشان نظرى ندارند و بقول امير خودشان عمل ميكنند حقير عرض ميكنم حال اين طبقه از مردم در علوم عقليّه هم بيان شده است كه در بهشت اعمال مخلد و از اصحاب يمين ميباشند اگر موّفق بكارهاى خوب شوند بر حسب فطرت يا تقليد امير خودشان و اينكه معروف است كه بيشتر اهل بهشت بلهاء هستند مراد اين طبقهاند كه خداوند تقصيرات آنها را كه مستند بعجز از فهم و ادراك و قلت استعداد تحصيل يقين و عدم استطاعت تهيه اسباب توفيق بوده عفو ميفرمايد چون خداوند ساتر عيوب بندگان و آمرزنده گناهان ايشان است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ المُستَضعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الوِلدانِ لا يَستَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهتَدُونَ سَبِيلاً (98) | |||
مگر مستضعفين از مردان و زنان و اطفال که استطاعت ندارند خود را نجات دهند و راهي براي آنها نيست. | |||
كلمه (الا المستضعفين) ممكن است استثناء از جمله قبل باشد که فَأُولئِكَ مَأواهُم جَهَنَّمُ يعني اينها از جهنم معاف هستند چنانچه ببرهان عقل و نقل ثابت شده که جاهل قاصر چه از كفار باشد و چه از مخالفين و غير اينها در صورتي که هيچگونه تقصيري از او سر نزده باشد و عنادي از او ظاهر نشده باشد معاقب نيست زيرا عذاب او خلاف عدل است و او چون ايمان ندارد لياقت بهشت هم ندارد، و ممكن است استثناء از جميع جملات آيه قبل باشد از سؤال ملائكه و ظلم بنفس و مؤاخذه از ترك مهاجرت تا آخر آيه. | |||
و اينکه مستضعفين سه دسته هستند (من الرجال) يا از جهت فقر يا از جهت نقص بدني مثل فلج و عمي يا از جهت مرض يا قلة عقل و سفاهت يا از جهت عدم وصول دعوت بآنها يا از جهت اغواء مشركين و امر را بر آنها مشتبه كردن يا جهات ديگر. | |||
وَ النِّساءِ و زنها از اينکه جهات اقرب بقصور هستند از مردان بخصوص از جهت قلة عقل و فقدان وسائل. | |||
وَ الوِلدانِ که آنها از زنها هم اقرب بقصور هستند زيرا قلم تكليف از آنها برداشته شده چنانچه در حديث است | |||
(رفع القلم عن الصبي حتي يحتلم و عن المجنون حتي يفيق و عن النائم حتي يستيقظ). | |||
لا يَستَطِيعُونَ حِيلَةً علت و وجه استثناء است که خود آنها نميتوانند كاري و تمهيدي بكار زنند که از شرك بيرون آيند و در اسلام داخل شوند. | |||
جلد 5 - صفحه 182 | |||
وَ لا يَهتَدُونَ سَبِيلًا و راهنمايي هم ندارند که آنها را هدايت كنند و براه حق دلالت نمايند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||