ریشه خير: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
Added root proximity by QBot
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
دلپسند و مرغوب. راغب مىگويد: خير آن است كه همه بدان رغبت كنند مثل عقل... مقابل آن شرّ است. در قاموس گفته «الخير ما برغب فيه الكلّ كالعقل و العدل مثلا» . نا گفته نماند معنى كامل خير همين است و در تمام موارد آن معتبر مىباشد. به مال دنيا از آنجهت خير گويند كه ورغوب و مورد ميل است مثل [بقره:180] يعنى اگر مالى بگذارد به چيز خوب خير گويند زيرا داپسند است و آدمى بدان ميل مىكند نظير [بقره:269] چون حكمت مرغوب و دلپسند است لذا بدان خير اطلاق شده است. در آيه [آل عمران: 26] ظاهراً خير به معنى اختيار است يعنى اختيار اين كارها در دست تو است . برگزيدن و انتخاب را اختيار گوئيم زيرا شىء برگزيده نسبت به بر گزيننده دلپسند و مرغوب است نحو [دخان:32 ]روى علمى كه داريم آنان را بر مردم برگزيديم [طه:13]. * اخيار:جمع خير است يعنى نيكان [ص:47] آنها در نزد ما از برگزيدگان و نيكان اند. * خيره (به كسر اوّل و فتح دوّم) اسم مصدر است به معنى اختيار مثل [قصص:68] يعنى پروردگارت آنچه كه مىخواهد مىآفريد و آنچهكه مىخواهد در مقام تشريع حكم اختيار مىكند براى مردم حق اختيار در مقابل خدا نيست آيه شريفه به مضمون آيه ذيل شبيه است [احزاب:36] و گاهى خيره به معنى برگزيده آيد مثل «مُحَمَّدٌ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خِيَرَةُ اللّهِ مِنْ خَلْقِهِ» (مجمع). * خَيْرَه (به فتح اوّل و سكون دوّم و فتح سوّم) يعنى كثير الخير و برتر هر چيز، جمع آن خيرات است (اقرب) [آل عمران:114] منظور از خيرات كارهاى پر فائده است [رحمن:70] مراد از خيرات زنان فاضله بهشتى اند بعضى گفتهاند اصل آن مشدّد بوده مخفّف شده است . * تخيّر: فكر مىكنم به معنى اختيار بعد از اختيار باشد مثل تجرّع كه جرعه جرعه نوشيدن است على هذا معنى آيه [واقعة:20] آن است كه براى آنها است ميوه از آنچه پى در پى اختيار و ميل مىكنند همچنين است [قلم:38]. نا گفته نماند: خير هم اسم تفضيل و هم اسم به كار رفته است در قرآن مجيد بيشتر اسم استعمال شده و گاهى به كار رفته است. مثل [بقره:106] و نحو [بقره:197] بايد ميان آن دو با بودن «من» تفضيل فرق گذاشت باز نا گفته نماند كه راغب از بعضى علماء نقل كرده: به ما آن وقت خير اطلاق مىشود كه بسيار و پاك باشد از على عليه السلام نقل است كه به منزل يكى از موالى خود رفت او گفت: يا امير المؤمنين آيا وصيّت نكنم؟ فرمودنه چون خدا فرموده «اِنْ تَرَكَ خَيْراً» و تو مال زياد ندارى و بر همين قول است آيه [عاديات:8] بشر در دوستى مال كثير محكم است. | دلپسند و مرغوب. راغب مىگويد: خير آن است كه همه بدان رغبت كنند مثل عقل... مقابل آن شرّ است. در قاموس گفته «الخير ما برغب فيه الكلّ كالعقل و العدل مثلا» . نا گفته نماند معنى كامل خير همين است و در تمام موارد آن معتبر مىباشد. به مال دنيا از آنجهت خير گويند كه ورغوب و مورد ميل است مثل [بقره:180] يعنى اگر مالى بگذارد به چيز خوب خير گويند زيرا داپسند است و آدمى بدان ميل مىكند نظير [بقره:269] چون حكمت مرغوب و دلپسند است لذا بدان خير اطلاق شده است. در آيه [آل عمران: 26] ظاهراً خير به معنى اختيار است يعنى اختيار اين كارها در دست تو است . برگزيدن و انتخاب را اختيار گوئيم زيرا شىء برگزيده نسبت به بر گزيننده دلپسند و مرغوب است نحو [دخان:32 ]روى علمى كه داريم آنان را بر مردم برگزيديم [طه:13]. * اخيار:جمع خير است يعنى نيكان [ص:47] آنها در نزد ما از برگزيدگان و نيكان اند. * خيره (به كسر اوّل و فتح دوّم) اسم مصدر است به معنى اختيار مثل [قصص:68] يعنى پروردگارت آنچه كه مىخواهد مىآفريد و آنچهكه مىخواهد در مقام تشريع حكم اختيار مىكند براى مردم حق اختيار در مقابل خدا نيست آيه شريفه به مضمون آيه ذيل شبيه است [احزاب:36] و گاهى خيره به معنى برگزيده آيد مثل «مُحَمَّدٌ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خِيَرَةُ اللّهِ مِنْ خَلْقِهِ» (مجمع). * خَيْرَه (به فتح اوّل و سكون دوّم و فتح سوّم) يعنى كثير الخير و برتر هر چيز، جمع آن خيرات است (اقرب) [آل عمران:114] منظور از خيرات كارهاى پر فائده است [رحمن:70] مراد از خيرات زنان فاضله بهشتى اند بعضى گفتهاند اصل آن مشدّد بوده مخفّف شده است . * تخيّر: فكر مىكنم به معنى اختيار بعد از اختيار باشد مثل تجرّع كه جرعه جرعه نوشيدن است على هذا معنى آيه [واقعة:20] آن است كه براى آنها است ميوه از آنچه پى در پى اختيار و ميل مىكنند همچنين است [قلم:38]. نا گفته نماند: خير هم اسم تفضيل و هم اسم به كار رفته است در قرآن مجيد بيشتر اسم استعمال شده و گاهى به كار رفته است. مثل [بقره:106] و نحو [بقره:197] بايد ميان آن دو با بودن «من» تفضيل فرق گذاشت باز نا گفته نماند كه راغب از بعضى علماء نقل كرده: به ما آن وقت خير اطلاق مىشود كه بسيار و پاك باشد از على عليه السلام نقل است كه به منزل يكى از موالى خود رفت او گفت: يا امير المؤمنين آيا وصيّت نكنم؟ فرمودنه چون خدا فرموده «اِنْ تَرَكَ خَيْراً» و تو مال زياد ندارى و بر همين قول است آيه [عاديات:8] بشر در دوستى مال كثير محكم است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ل:100, من:82, کم:59, هم:55, وله:54, ف:53, اله:53, الله:51, ه:50, ان:45, ما:44, ب:38, هو:37, انن:33, کون:33, ک:29, فى:28, ربب:27, قول:27, لا:26, نا:25, الذين:25, امن:24, ى:24, ها:22, ا:22, اتى:22, على:22, عند:21, الى:21, خير:21, علم:21, وقى:19, ذلک:19, ام:19, حسن:18, نفس:18, اول:18, صلح:17, رحم:17, قوم:17, اخر:17, لو:16, کفر:16, بقى:16, نزل:16, ذلکم:16, شىء:16, رزق:16, امر:15, يوم:15, انت:15, فعل:15, عمل:15, غفر:15, ثوب:15, دنو:15, ذا:15, رئى:15, نفق:15, ن:15, دعو:15, ذکر:14, الا:14, انا:14, سمع:14, صبر:14, شرر:14, کلل:14, ايى:14, حکم:14, عن:14, کثر:14, حقق:14, اذا:14, قدر:14, طوع:14, لم:14, سبق:13, شرک:13, انس:13, عسى:13, جنن:13, ولى:13, دور:13, بدل:13, هما:13, الذى:13, او:13, رجع:13, بل:13, صدق:13, حتى:13, مسس:13, اجر:13, وجد:13, خلق:13, بين:13, جعل:13, صلو:13, اوى:13, رود:13, اذ:13, جىء:13, خرج:13, جمع:12, هذا:12, يا:12, حبب:12, سرع:12, عبد:12, نهى:12, حيى:12, اهل:12, هن:12, هدى:12, ائى:12, منع:12, مکر:12, قلب:12, کتب:12, قرب:12, عرف:12, مول:12, اخذ:12, برء:12, نظر:12, اذن:12, بنو:12, سبل:12, سوء:12, ليل:12, فلح:12, توب:12, ردد:12, وحد:12, سکن:12, ضرب:12, لقى:12, قبل:12, عظم:12, زوج:12, فضل:12, ارض:12, حضر:12, فرق:12, فتح:12, قد:12, وجه:12, عقب:12, زود:12, فقر:12, رسل:12, نسو:12, علو:12, شحح:12, موت:12, صوم:11, دخل:11, لهو:11, سمو:11, عقل:11, يتم:11, عجل:11, نن:11, امم:11, عدو:11, لن:11, هل:11, ملء:11, رهب:11, نور:11, شدد:11, وفى:11, اين:11, مثل:11, زکو:11, ولد:11, زين:11, سخر:11, صحب:11, کيل:11, وذر:11, صوب:11, لعل:11, ابو:11, کن:11, يدى:11, هذه:11, صفو:11, تبع:11, أما:11, ثقل:11, ذرر:11, اليسع:11, اسماعيل:11, قدم:11, کفل:11, رضو:11, فتن:11, نجو:11, قتل:11, سبح:11, امل:11, سئل:11, تجر:11, عجب:11, بعد:11, خفى:11, اخو:11, قضى:11, قسط:11, شهر:11, متع:11, سلم:11, کره:11, کبر:11, برک:11, قوى:11, ملو:11, سير:11, ليس:11, س:11, حشر:11, عود:11, نکر:11, احد:11, وحى:11, مشى:11, انتم:11, جزى:11, لحم:11, قلل:11, ترک:11, کما:11, الو:11, ثبر:11, نکح:11, قرر:11, ارث:11, ظلم:11, طوى:11, حفظ:11, عون:11, نعم:11, خوف:11, رغب:11, نسى:11, يمن:11, عذب:11, شعر:11, طمن:11, عفف:11, نيل:11, موسى:11, وصى:11, بدو:11, سجد:11, الک:11, مهن:11, طير:11, فصل:11, نصر:11, لبس:11, برر:11, فسد:11, کفى:11, هبط:11, نمم:11, ورث:11, ثلث:11, فرد:11, قدس:11, وزن:11, شکر:11, قلى:11, الف:11, سوى:11, عدن:11, بيع:11, مصر:11, اجل:11, کذب:11, بصر:11, تلو:11, خلط:11, جهد:11, بعض:11, جوب:11, سرف:11, اولاء:11, نبء:11, طمئن:11, اذى:11, جزع:11, خلد:11, جبل:11, حدد:11, قفو:11, عتل:11, قيل:11, اثر:11, شجر:11, ودى:11, فکه:11, ريب:11, نزف:11, طهر:11, خلف:11, تحت:11, ندو:11, اثم:11, هلک:11, ورى:11, قسطس:11, عين:11, عزز:11, طعم:11, قصص:11, يسر:11, فرح:11, بنى:11, عدد:11, درس:11, اسس:11, امو:11, لما:11, قهر:11, کسب:11, نهر:11, حزن:11, بلو:11, لبب:11, خشى:11, حسب:11, نحن:10, سبع:10, شقق:10, سوف:10, التى:10, نثر:10, غيب:10, لسن:10, حجج:10, همز:10, زقم:10, جرى:10, صدد:10, جهنم:10, ثبت:10, ريش:10, لمز:10, لکن:10, حور:10, شهو:10, حبط:10, غيظ:10, وسم:10, سجن:10, سحر:10, لحف:10, ندى:10, قصد:10, عنت:10, عصو:10, رجل:10, حرف:10, ويل:10, اوب:10, ثم:10, لعب:10, وعظ:10, لعن:10, قنت:10, حلف:10, عفو:10, ضيع:10, فزع:10, فدى:10, مع:10, سئم:10, جدل:10, افک:10, کلف:10, طوف:10, وعد:10, شهد:10, برج:10, لئک:10, هبو:10, غير:10, مرء:10, حيص:10, يئس:10, ودد:10, غنى:10, بغى:10, ظنن:10, طغى:10, زنم:10, رمضان:10, طلق:10, برز:10, ولج:10, فتل:10, جدر:10, بلغ:10, نبو:10, ذلل:10, درى:10, رکع:10, عطو:10, عصى:10, فسق:10, ملک:10, ودع:10, جود:10, ذوق:10, حرم:10, حلل:10, قعد:10, مکن:10, صدع:10, خسر:10, بعثر:10, عدل:10, وقت:10, غمم:10, سلق:10, زعم:10, عسر:10, خصص:10, طغو:10, شفو:10, روح:10, الم:10, قنط:10, صفن:10, صحف:10, صرط:10, غرب:10, عثو:10, عيسى:10, طوق:10, نعل:10, رعب:10, جرم:10, عرض:10, قرض:10, هنالک:10, زيد:10, نقص:10, وکل:10, جرف:10, حجب:10, ذو:10, خشع:10, حوط:10, جنح:10, سيح:10, زبر:10, نبز:10, کشف:10, نذر:10, سرى:10, بيت:10, هى:10, وضع:10, زرى:10, کود:10, ثيب:10, هنا:10, ثمن:10, هور:10, سوم:10, ذهب:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |