محمد ٦
کپی متن آیه |
---|
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ |
ترجمه
محمد ٥ | آیه ٦ | محمد ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَرَّفَهَا لَهُمْ»: توسط پیغمبران و کتابهای آسمانی بهشت را بدیشان شناسانده است. منزلها و کاخهای ویژه هر یک را با الهام بدیشان معرفی نموده است، بگونهای که هر کس جایگاه زندگی پرنعمت خود را در بهشت میداند، و به هنگام ورود به بهشت یکسره به سوی مقام و مکان خود میرود. بهشت را برای ایشان خوشبو کرده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6»
و در بهشتى كه براى آنان توصيف كرده، وارد مىسازد.
پیام ها
1- هدايت الهى، دائمى است و حتّى پس از مرگ و شهادت نيز ادامه دارد. قُتِلُوا ...
سَيَهْدِيهِمْ
2- هنگام رفتن به جبهه و جهاد، نگران زندگى فردى و خانوادگى خود نباشيد.
«يُصْلِحُ بالَهُمْ»
3- شهادت در راه خدا، همهى نابسامانىهاى انسان را جبران مىكند؛ لغزشها بخشيده و عيبها ناديده گرفته مىشود. «يُصْلِحُ بالَهُمْ»
4- مديريّت كارهاى شهيد را ذات مقدّس خداوند بر عهده دارد. سَيَهْدِيهِمْ ...
يُصْلِحُ ...
5- تشويقها و پاداشهاى بزرگ، بهترين وسيله براى ايجاد انگيزه در كارهاى سخت است. فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ ... سَيَهْدِيهِمْ ... يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ
6- شناخت قبلى از پاداش، لذّت و شوق انسان را به هنگام دريافت آن بيشتر مىكند. «الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6»
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ: و داخل فرمايد ايشان را به بهشت، عَرَّفَها لَهُمْ:
در حالتى كه تعريف كرده است آن بهشت را براى ايشان در دنيا تا اشتياق به آن پيدا نموده به موجبات آن كه طاعات و عبادات است اقدام كنند، يا منازل و درجات آن را در آخرت پيش از دخول ايشان بنمايد تا وقت ورود آن منازل چنان پندارند كه سالها در آنجا ماندهاند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «1» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ «2» ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ «4»
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5» وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6»
ترجمه
آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا باطل نمايد كارهاى آنها را
و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته و ايمان آوردند بآنچه فرو فرستاده شد بر محمد (ص) و آن حق است از پروردگارشان بگذراند از آنها گناهانشان را او بصلاح آورد حال ايشانرا
اين براى آنست كه آنانكه كافر شدند پيروى كردند باطل را و آنانكه ايمان آوردند پيروى كردند حقّ را از پروردگارشان اينچنين ميزند خدا براى مردمان مثلهاى آنانرا
پس چون ملاقات كرديد آنانرا كه كافر شدند پس بزنيد زدنى گردنها را تا وقتى كه بسيار كشتيد آنها را پس محكم كنيد بند را پس يا منّت نهيد منّت نهادنى بعد از آن و يا فدا گيريد فدا گرفتنى تا بنهد كارزار آلاتش را امر از اينقرار است و اگر ميخواست خدا هر آينه انتقام كشيده بود از آنها ولى تا بيازمايد بعضى از شما را به بعضى و آنانكه كشته شدند در راه خدا پس هرگز باطل نميكند
كارهاى آنانرا زود باشد كه هدايتشان كند و اصلاح نمايد
حال آنانرا و درآوردشان ببهشت كه تعريف كرد آنرا براى ايشان.
تفسير
كسانيكه منكر اصول دين اسلام باشند و سعى كنند كه مردم را از قبول آن باز دارند مانند مشركين مكّه از قبيل ابو جهل و ابو لهب و ابو سفيان و امثال آنها و كسانيكه بعد از رحلت پيغمبر (ص) مرتدّ شدند و غصب نمودند حقّ امير المؤمنين
جلد 5 صفحه 3
و ائمه معصومين عليهم السلام را و باز داشتند مسلمانان را از پيروى ايشان اعمال خيريه آنها از قبيل عتق و صدقه و ضيافت و اعانت فقراء و ضعفاء و جهاد در راه خدا باطل خواهد بود چون ايمان و اخلاص شرط قبول كلّيه اعمال خيريّه است و آنها فاقد شرطند و اين اعمال را براى رضاى خدا بجا نياوردهاند بلكه براى نيل باغراض فاسده خودشان مرتكب شدهاند و باين تقريب جمعى از مفسّرين نسبت بكفّار صدر اسلام و قمّى ره نسبت بمرتدين از اصحاب بعد از پيغمبر (ص) شأن نزول آيه را بيان فرمودهاند و بعكس اين كسانيكه اقرار نمودند باصول دين اسلام و بجا آوردند اعمال خيريه را و معتقد شدند جزما بآنچه بر پيغمبر اسلام از جانب خداوند نازل شده كه اهمّ از همه ولايت امير المؤمنين و ائمه معصومين است و حقّ محض و محض حقّ است و ثابت ماندند بر اين عقيده تا آخر عمر مانند سلمان و أبو ذر و مقداد و عمّار و نقض ننمودند پيمان با خدا و پيغمبر (ص) را مسلّما خداوند گناهان گذشته ايشانرا آمرزيده و امور دنيا و آخرت آنان را اصلاح فرموده و خواهد فرمود و بايد خاطر جمع باشند كه هيچ گونه ناراحتى و تشويش حالى براى ايشان نخواهد روى داد و اين براى آنستكه كفّار پيروى از شيطان و دشمنان پيغمبر (ص) و آل اطهار او نمودند و در پى باطل و هواى نفس رفتند و از خير دنيا و آخرت باز ماندند و اهل ايمان متابعت از حقّ و حقيقت كردند و بدستور الهى و تبعيّت از خاندان عصمت و طهارت باقى ماندند و بمقصد و مقصود رسيدند خداوند باين خوبى و واضحى مثل ميزند براى مردمان كافر و مؤمن به پيرو باطل و پيرو حق در بىثمر بودن اعمالشان و با ثمر بودن آن و قمّى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه در سوره محمد (ص) يك آيه راجع بما و يك آيه راجع بدشمنان ما است و در روايات ديگرى از اينمعنى تأييد شده است و آيات را بتقريبى كه با ملاحظه ظاهر ذكر شد تفسير فرمودهاند و معلوم است كسانيكه وجودشان براى خودشان نفعى ندارد و براى ديگران مضرّ است بايد كشته شوند و گردنشانرا مسلمانان با شمشير بزنند تا وقتى كه شدّت و غلظت بر آنها بقتل و جرح پايان يابد و آتش جنگ فرو نشيند و آلات و ادوات آن از كار باز ماند پس بايد بقاياى آنان محكم در بند اسارت در آيند و امام (ع) يا منّت نهد بر آنها و آزادشان كند يا
جلد 5 صفحه 4
عوض بگيرد و از بند خلاصشان فرمايد يا آنانرا در قيد بندگى و رقيّت در آورد و بر آنحال باقى گذارد چنانچه از روايت كافى و تهذيب كه از امام صادق (ع) نقل شده استفاده ميشود كه اين حال اسيران بعد از جنگ است و اما اسيران در حين جنگ بايد بگردن زدن يا قطع يك دست و يك پا بر خلاف يكديگر و باقى گذاردن به اين كشته شوند و بنابراين حتّى تضع الحرب اوزارها بيان منتهاى قتل و جرح آنها است كه مستفاد از حتّى اذا أثخنتموهم است چون اصل اثخان بمعناى شدّت و غلظت است و در كثرت قتل و جرح استعمال ميشود و اينجا ظاهرا مراد غلبه بر دشمن است كه منتهى بخاتمه پيدا كردن جنگ و باقى نماندن جز مسلم يا مسالم ميگردد و بعد از آن ديگر قتل و جرح روا نيست و اگر خدا بخواهد بدون وسائل ظاهرى از كفّار انتقام ميكشد و بعذاب دنيوى نابود و مستأصل و ذليلشان ميفرمايد ولى ميخواهد آزمايش فرمايد اهل ايمانرا باقدام بر جهاد و نيل بثواب و كفّار را بتعجيل در عقوبت براى انصراف از كفر بمشاهده شوكت اسلام و كسانيكه در راه خدا بفيض شهادت برسند يا جهاد نمايند با كفّار چون قاتلوا نيز قرائت شده زحمات آنها هدر نميرود بلكه اجر ايشان بىپايان است چون هدايت ميكند خدا آنانرا بوسائل آمرزش و ميرساند بمطلوبشان و اصلاح ميكند كارشانرا و ايشانرا داخل در بهشت موعود كه خودش براى اهل ايمان ذخيره و معرّفى فرموده خواهد فرمود و اصلاح كار در آخرت بنظر اين حقير بآنستكه خداوند از حقّ اللّه بگذرد و ائمه اطهار حقّ النّاس را از ثوابهاى بىپايان خودشان عوض دهند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
165
سَيَهدِيهِم وَ يُصلِحُ بالَهُم «5» وَ يُدخِلُهُمُ الجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُم «6»
زود باشد که خداوند هدايت ميفرمايد آنها را و اصلاح ميفرمايد حال و شأن آنها را و داخل ميفرمايد آنها را بهشت که بآنها تعريف فرموده سَيَهدِيهِم بسوي بهشت و مثوبات اخروي وَ يُصلِحُ بالَهُم به نعم و درجاتي که بر آنها مقرر فرموده در آن عالم.
وَ يُدخِلُهُمُ الجَنَّةَ آن بهشتي که عَرَّفَها لَهُم توصيف فرموده از براي آنها که در آيات بسيار خداوند اوصاف بهشت را بيان فرموده از حور و قصور و انهار و فواكه و لحوم طير و از براي آنهاست آنچه مايل باشند که ميفرمايد: وَ لَكُم فِيها ما تَشتَهِي أَنفُسُكُم وَ لَكُم فِيها ما تَدَّعُونَ فصلت آيه 31، و ممكن است
جلد 16 - صفحه 169
معناي عرّفها لهم آنكه بآنها نشان ميدهد که مشاهده ميكنند چنانچه در اخبار داريم که مؤمن در حال احتضار قبل از وفات جاي او را در بهشت باو نشان ميدهند چنانچه كافر را هم جاي او را در جهنم نشان ميدهند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- و آخرین موهبت این که: «آنها را در بهشت جاویدانش که اوصافش را برای آنان بازگو کرده است وارد میکند» (وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ).
نه تنها اوصاف کلی بهشت برین و روضه رضوان را برای آنها بیان کرده، بلکه اوصاف و نشانههای قصرهای بهشتی آنها را نیز مشخص میسازد به گونهای که وقتی وارد بهشت میشوند یکسر به سوی قصرهای خویش میروند!
نکات آیه
۱- بهشت موعود، پاداش شهیدان راه خدا (و یدخلهم الجنّة عرّفها لهم)
۲- آشنایى شهیدان با بهشت، قبل از ورود به آن (عرّفها لهم) ماضى بودن «عرّفها» و مضارع آمدن «یدخلهم»، مطلب بالا را افاده مى کند.
۳- خداوند، هدایتگر شهیدان به منزل آشناى بهشت (سیهدیهم ... و یدخلهم الجنّة عرّفها لهم)
۴- نمایاندن جایگاه بهشتیان به آنان، زداینده نگرانى ها از خاطر ایشان * (و یصلح بالهم ... عرّفها لهم) ارتباط «یصلح بالهم» با «عرّفها لهم» ممکن است این گونه باشد که خداوند، با شناساندن جایگاه بهشتیان به آنان پس از شهادتشان، به همه نگرانى هاى آنان پایان داده و قلبشان را آرامش بخشیده و امورشان را اصلاح کرده باشد.
موضوعات مرتبط
- بهشتیان: آثار تبیین مکان بهشتیان ۴; عوامل آرامش بهشتیان ۴
- خدا: هدایتهاى خدا ۳
- شهیدان: آشنایى شهیدان با بهشت ۲; پاداش شهیدان ۱; شهیدان در بهشت ۱; فضایل شهیدان ۳; ورود شهیدان در بهشت ۳; هدایت شهیدان ۳
منابع