سَنَسِمُه
ریشه کلمه
قاموس قرآن
علامت گذاشتن. وَسَمَ الشَّىْءَ وَسْماً» يعنى او را علامت گذارى كرد و علامت را سِمَة گويند [قلم:16]. حتما بر بينى او علامت و داغ ذلت مىنهيم. رجوع شود به «خرطوم». [حجر:75]. متوسم آن است كه به علامت نگاه كندو از آن به چيز ديگرى پى ببرد و تفرس كند يعنى در آنچه از اوضاع قوم لوط ياد شد درسها و عبرتهاست به اهل فراست و عاقلان. آنها كه از چيزى به چيزى پى مىبرند درمجمع از امام صادق «عليه السلام» نقل شده «نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ...» البته مصداق واقعى و اولى متوسمون آنها عليهم السلام هستند. در كافى در اين باره بابى منعقد فرموده و در آن پنج حديث نقل كرده است و ضمن يكى از آنها از امام باقر «عليه السلام» است كه: «قالَ رَسُولُاللهِ «صلى الله عليه واله» اَتَقُوا فِراسَةَ الْمؤْمِنَ فَأنَّهُ يَنْظُرُبِنُورِاللهِ عَزَّوَجَلَّ...» اين ماده فقط دوبار در قرآن آمده است.