روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۸۲۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ الْمَعِيشَة
روي صفوان بن يحيي عن عبد الرحمن بن الحجاج قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۸۲۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۸۲۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۹۲
عبد الرحمن بن حجّاج گويد: از امام صادق عليه السّلام راجع به داد و ستد پولهاى مسكوك متفاوت سؤال كردم و گفتم: بسا مىشود كه كاروان همسفران شتاب مىكنند و نمىتوانم سكّه دمشقى يا بصرى تهيّه كنم و در نيشابور يا شاپور سكّه دمشقى يا بصرى رايج است نه سكّه اينجا، [فرمود: كاروان كدامست؟ عرض كردم: جماعت مردم كه گردهم آمده و قصد خروج دارند و چون در رفتن شتابزدگى مىكنند بسا كه مهلت تهيّه كردن سكّههاى دمشقى و بصرى را نداشتهاند] ناچار دينار خود را مغشوش مىفروشيم و آنان در عوض هزار و پنجاه (۱۰۵۰) دينار، هزار دينار دمشقى مىدهند، فرمود: در اين كار خيرى نيست، چرا به جاى اختلاف وزن شما طلائى اضافه نمىكنيد تا هر دو مساوى باشند؟ گويد: به آن حضرت عرض كردم دو هزار درهم مىدهم و هزار و يك دينار مىخرم؟. فرمود: اشكالى ندارد، راستى كه پدرم سلام اللَّه عليه از ما جراتش بر مردم مدينه بيشتر بود و اين كار را مىكرد، و اهل مدينه مىگفتند اين حيله است براى فرار از حرام، و اگر كسى يك دينار بياورد هزار درهم باو نخواهند داد و اگر هزار درهم بياورد هزار دينار به او نمىدهند، و پدرم عليه السّلام مىفرمود: بهترين كار فرار از حرام بسوى حلال است. شرح: «يعنى اينكه هزار و يك دينار را با دو هزار درهم مبادله كنى كه از ربا خلاص شوى اين حيله شرعى است زيرا كسى يك دينار را هزار درهم نمىخرد و همچنين كسى هزار دينار را بابت هزار درهم نمىدهد».