روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۴۷
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
علي بن ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حماد عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۵۴۶ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۵۴۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۹۱
حماد از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود لقمان به پسرش گفت هر گاه بهمراه مردمى سفر كردى چه در كار خود و چه در كار آنها با ايشان زياد مشورت كن، و در رويشان بسيار لبخند بزن، و در توشه و خرجى خود كريم و بخشنده باش، و هر گاه تو را خواندند دعوتشان را بپذير و چون از تو كمك خواستند كمكشان كن، و در سه چيز بر آنها غالب شو: بخاموش بودن بسيار (كم حرفى) و نماز خواندن زياد، و در سخاوت طبع بدان چه همراه دارى از مركب و مال و توشه، و هر گاه از تو در موضوع حق مسلّمى گواه خواستند براى آنها گواهى ده، و چون با تو مشورت كردند تا آنجا كه ميتوانى نظريه خوبى بآنها بده و تصميم در كارى مگير تا خوب دقت و انديشه كنى، و در هيچ مشورتى (بزودى) پاسخ مگوى تا در فكر آن برخيزى و بنشينى و بخوابى و غذا بخورى و نماز بخوانى و در اين ميان انديشه و فرزانگيت را بكار بيندازى، زيرا هر كس خيرخواهى بيغرضانه نسبت بكسى كه با او مشورت كرده نكند خداى تبارك و تعالى انديشه و رأى او را بگيرد، و امانت (خود) را از او بستاند، و چون ديدى همراهانت حركت كرده و راه ميروند تو هم با آنها برو، و هر گاه ديدى بكارى دست زدند تو هم با ايشان كار كن، و چون صدقه و وامى بكسى دادند تو هم بده و سخن آن كس را كه از تو سالمندتر است بشنو، و هر گاه فرمانى بتو دادند و چيزى از تو درخواست كردند، در پاسخشان بگو: آرى (و انجام آن را بعهده گير) و مگو: نه، زيرا كلمه «نه» (دليل) درماندگى و پستى انسان است. و هر گاه در راه خود سرگردان شديد و راه را گم كرديد فرود آئيد (و بيجهت خود را باين سو و آن سو نزنيد) و هر گاه در مقصد خود دچار شك و ترديد شديد بايستيد و با هم مشورت كنيد، و (در چنين موقعيتى) چون بيك نفر تنها برخورديد از او بتنهائى راه خود را نپرسيد و از او راهنمائى مجوئيد زيرا (راهنمائى) يكنفر بتنهائى در بيابان مشكوك ميباشد و شايد او ديدهبان و جاسوس دزدان و راهزنان باشد، يا او همان شيطانى باشد كه شما را سرگردان ساخته و از دو نفر هم بترسيد مگر اينكه وضعى (از نظر راستى و درستى) در آنها مشاهده كنيد كه من اكنون آن را نمىبينم (و نمىتوانم پيشبينى كنم) زيرا شخص خردمند وقتى چيزى را بچشم خود ببيند آثار حقيقت و درستى آن را درك ميكند، و حاضر (در كارى) مىبيند آنچه را غايب نمىبيند. اى پسرم همين كه وقت نمازى رسيد آن را بكار ديگر تأخير مينداز و بجا آور و خود را از آن آسوده كن زيرا كه بدهى است، و نماز را بجماعت بخوان و گرچه در نوك پيكان (و جاى ناهموارى) باشد، و روى مركب خود خواب مكن كه اين كار پشت آن حيوان را بزودى زخم كند، و چنين كارى كار حكيمان نيست مگر آنكه در كجاوه باشى و بتوانى پاى خود را بكشى و مفاصل خود را رها كنى. و چون بنزديك منزلگاه رسيدى از مركب پياده شو و پيش از آنكه بفكر (خوراك و كارهاى) خود باشى نخست علف و خوراك آن حيوان را بده، و چون خواستى در جايى منزل كنى مواظب باش آنجائى از زمين را كه خوشرنگتر و خاكش نرمتر و گياه و علفش بيشتر است انتخاب كن، و چون فرود آمدى پيش از آنكه بنشينى دو ركعت نماز بخوان، و چون خواستى قضاى حاجت كنى بجاى دور دستى برو، و چون خواستى كوچ كنى دو ركعت نماز بخوان و با آن زمينى كه در آن منزل كرده بودى وداع كن و بر آن زمين و هم بر اهلش درود فرست زيرا كه هر نقطه زمين اهلى از فرشتگان دارد، و اگر بتوانى از غذائى نخورى تا نخست مقدارى از آن صدقه بدهى چنين كن. و بر تو باد كه تا سوار مركب هستى قرآن بخوانى، و چون بكارى مشغول شدى تسبيح گوئى و در هنگام بيكارى دعا كنى، و بر تو باد كه در اول شب راه نروى، و آن وقت را استراحت كنى و از نيمه شب به بعد راه روى، و مبادا در مسير خود (هنگام راه رفتن) آواز خود را بلند كنى.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۳۹۹
حمّاد از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: لقمان به پسرش گفت: هر گاه به همراه مردمى سفر كردى، چه در كار خود و چه در كار آنها با ايشان رايزنى بسيار كن و لبخند بسيار به روى آنها بزن و در توشه و خرجى خود بخشنده باش، و هر گاه تو را دعوت كردند دعوت ايشان را بپذير، و هنگامى كه از تو يارى طلبيدند بديشان يارى رسان، و در سه چيز بر آنها برترى ياب، خاموشى بسيار، نماز فراوان به جاى آوردن و در سخاوت بدان چه همراه دارى اعم از مركب و مال و توشه. و هر گاه از تو در حقّ مسلّمى گواهى خواستند براى آنها گواهى ده، و هنگامى كه با تو رايزنى كردند تا آن جا كه مىتوانى نظر خوبى بديشان ده، و در كارى تصميم مگير تا در آن خوب انديشه كنى، و در هيچ مشورتى [بزودى] پاسخ مده تا در فكر آن برخيزى و بنشينى و بخوابى و غذا بخورى و نماز بخوانى، و در اين ميان انديشه و حكمت خود را بكار زنى، زيرا هر كس خيرخواهى بيغرضانه براى كسى كه با او رايزنى كرده نكند خداى تبارك و تعالى انديشه و خرد او را بستاند و امانت [خود] را از او بگيرد. و هنگامى كه ديدى همراهانت حركت كرده راه مىروند تو هم با آنها برو، و هر گاه ديدى به كارى پرداختند تو هم با آنها به اين كار بپرداز. و چون صدقه و قرضى به كسى دادند تو هم بده، و سخن آن كسى را كه از تو عمر بيشترى دارد گوش كن، و هر گاه فرمانى به تو دادند و از تو چيزى طلبيدند بديشان پاسخ مثبت ده، و از گفتن «نه» خوددارى كن، زيرا كلمه «نه» [نشانه] درماندگى و نكوهيدگى است.و هر گاه در راه خود حيران مانديد و راه را گم كرديد فرود آييد، و هر گاه در مقصد خود مردّد شديد درنگ كنيد و با هم رايزنى كنيد، هنگامى كه به يك نفر تنها برخورد كرديد از او به تنهايى راه خود را نپرسيد و از او راهنمايى نجوييد، زيرا يك نفر به تنهايى در بيابان مشكوك است و شايد او ديدهبان دزدان باشد، يا او همان شيطانى باشد كه شما را حيران كرده است، و از دو نفر هم بهراسيد مگر آنكه وضعى [دالّ بر درستى] در آنها ببينيد كه من اكنون آن را نمىبينم، زيرا شخص دانا هنگامى كه چيزى را با چشم خود ببيند آثار حقيقتو درستى آن را درك مىكند و شخص حاضر، آنچه را كه غايب نمىبيند مىبيند. اى پسرم! به محض اينكه هنگام نماز رسيد آن را به سبب كار ديگر به تأخير مينداز و به جايش آور و خود را از آن آسوده ساز، زيرا كه بدهى است. و نماز را به جماعت بخوان اگر چه بر نوك پيكان باشد. و بر روى مركب خود مخواب كه اين كار پشت آن حيوان را زود زخم كند و اين از كار حكيمان نيست مگر آنكه در كجاوه باشى و بتوانى پاى خود را بكشى و مفاصل و بندهاى خود را آزاد سازى. و چون به نزديك منزلگاهى رسيدى از مركب پياده شو، و پيش از آنكه به فكر خود باشى نخست علف آن حيوان را بده. و چون آهنگ ماندن در جايى كردى مراقب باش آن جايى را برگزينى كه زمينش خوشرنگتر و خاكش نرمتر و گياه و علفش بيشتر باشد. و چون فرود آمدى پيش از آنكه بنشينى دو ركعت نماز بخوان، و چون خواستى قضاى حاجت كنى به جاى دور دستى برو، و اگر خواستى كوچ كنى دو ركعت نماز بجاى آور و با مكانى كه در آن اقامت گزيده بودى وداع كن و بر آن مكان و اهلش درود فرست، زيرا كه هر جاى زمين اهلى از فرشتگان دارد، و اگر بتوانى از غذايى مخور مگر آنكه قدرى از آن را صدقه دهى، چنين كن. بر تو باد به خواندن قرآن خداوند عزّ و جلّ تا سوار هستى، و چون به كارى مشغول شدى تسبيح گوى، و در هنگام بيكارى دعا كن. و بر تو باد كه در آغاز شب راه نروى و آن زمان را به استراحتگذرانى و از نيمه شب به بعد راه روى، و مبادا در مسير خود آواز بخوانى و فرياد كنى.