روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۶۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحجال عن يونس بن يعقوب قال :
الکافی جلد ۲ ش ۶۶۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۶۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۵۱
از يونس بن يعقوب گويد: به امام صادق (ع) گفتم: دستت را بده ببوسم و به من داد، گفتم: قربانت سرت را و چنان كرد و من آن را بوسيدم. گفتم: قربانت، پايت را، پس فرمود: سوگند خوردم، سوگند خوردم، سوگند خوردم (تو را قسم مىدهم كه بگذرى خ ل) (من قسمت كردم و بوسه پا را به خلفاء جور گذاشتم خ ل) تو قسم خوردى كه پا را هم ببوسى؟ خ ل) (تو قسم خوردى پا را هم ببوسى و آن باقيمانده؟ پس ببوس خ ل) تا سه بار، چيزى مانده، چيزى مانده، چيزى مانده.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۶۷
يونس بن يعقوب گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم: دستت را بمن ده تا ببوسم، حضرت دستش را بمن داد، سپس عرضكردم: قربانت، سرت را، حضرت پيش آورد و من بوسيدم، سپس عرض كردم قربانت پاهايت را، حضرت سه بار، فرمود: سوگند دهم ترا (كه از بوسيدن پا بگذرى) آيا چيزى مانده، آيا چيزى مانده، آيا چيزى مانده؟ (يعنى بعد از بوسيدن دست و سر عضو ديگرى شايسته بوسيدن نيست).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۶۹
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حجّال، از يونس بن يعقوب روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: دست خود را به من ده تا آن را بوسه دهم؛ پس آن را به من عطا فرمود. عرض كردم كه: فداى تو گردم! سر خويش را نزديك آور؛ پس حضرت چنان كرد و من بوسه بر سر مباركش دادم. و عرض كردم كه: فداى تو گردم! پاهاى مباركت را بده تا ببوسم. سه مرتبه فرمود كه: «قسم ياد كردهاى؟» و سه مرتبه فرمود كه: «چيزى باقى مانده است». «۱» __________________________________________________
(۱). و مراد حضرت، چنان كه بعضى گفتهاند، آن است كه سوگند ياد كردهاى كه اين سه چيز را بوسه دهى، و دو چيز از آنها را بوسه دادى و يك چيز مانده و آن پاها است؛ پس آنها را بوسه ده تا قَسَمت راست شود. و بعضى گفتهاند كه: شايد اقسام از قسم- به كسر قاف- باشد، و آن به معنى حظّ و نصيب است. و معنى اين است كه: حظّ و نصيب خود را فرا گرفتى، و بايد كه يك چيز باقى باشد كه بوسه دادن بر آن روا نيست. و من مىگويم كه: اظهر به حسب لفظ و معنى آن است كه كلام بر وجه اخبار نباشد؛ بلكه به طريق استفهام و انكار باشد. و معنى اين باشد كه: آيا سوگند ياد كردهاى كه اين اعضا را بوسه دهى؟ كه در بوسه دادن يك عضو باقى مانده كه عبارت است از پا، نيز دست برنمىدارى؟!.
و اين معنى، به حسب معنى، قريب است به معنى دوم، وليكن به حسب لفظ، تفاوت دارند و خلاف ظاهرى كه در معنى دويم است به حسب لفظ بنابر وجهى، در اين نيست و بنابر وجهى ديگر، تفاوتى ندارند. و امّا معنى اوّل بسيار سست است. (مترجم)