روایت:الکافی جلد ۲ ش ۵۰۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن محمد بن سنان عن يوسف بن عمران بن ميثم عن يعقوب بن شعيب عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۵۰۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۵۰۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۴۳۵
فرمود كه: خدا عز و جل به آدم وحى كرد كه من همه سخنان را در چهار كلمه برايت گرد آورم، عرض كرد: پروردگارا، آنها را چيستند؟ فرمود: يكى از آن من است و يكى از آن تو است و يكى ميان من و تو است و يكى ميان تو و مردم است، عرض كرد: پروردگارا، آنها را بيان كن تا بدانم، فرمود: آنكه از آن من است، مرا عبادت كن و هيچ چيز را شريك من مدان، آنكه از آن تو است من تو را به كردارت پاداش دهم به وجهى كه بدان نيازمندترى و اما آنكه ميان من و تو است، بر عهده تو است كه دعا كنى و بر من است كه اجابت كنم و اما آنكه ميان تو و مردم است، به پسندى براى مردم آنچه براى خود مىپسندى و بد دارى براى مردم آنچه براى خود بد دارى.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۱۶
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداى عز و جل بآدم عليه السّلام وحى فرمود: من تمام سخن را در چهار كلمه برايت جمع ميكنم: عرضكرد پروردگارا آنها چيست؟ فرمود: يكى از آن منست و يكى از آن تو و يكى ميان من و تو و يكى ميان تو و مردم. عرضكرد: آنها را بيان فرما تا بفهمم، فرمود: اما آنچه از آن منست، اينست كه مرا عبادت كنى و چيزى را شريكم نسازى، و اما آنچه از آن توست اينست كه پاداش عمل ترا بدهم زمانى كه از همه وقت بدان نيازمندترى. و اما آنچه ميان من و تو است دعا كردن تو و اجابت من است. و اما آنچه ميان تو و مردم است، اينست كه براى مردم بپسندى آنچه براى خود ميپسندى و براى آنها نخواهى آنچه براى خود نخواهى.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۳۷۵
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از محمد بن سنان، از يوسف بن عمران بن ميثم، از يعقوب بن شعيب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «خداى عز و جل به سوى آدم عليه السلام وحى فرمود كه زود باشد كه من همه سخنها را از برايت جمع كنم در چهار سخن. عرض كرد كه: اى پروردگار من! آنها چيست؟ فرمود: يك سخن از براى من و يك سخن از براى تو، و يكى در ميانه من و تو، و يكى در ميانه تو و مردمان است. عرض كرد كه: اى پروردگار من! آنها را بيان فرما تا من آنها را بدانم. فرمود: امّا يك سخن كه از براى من است، آن است كه مرا عبادت كنى و چيزى را با من شريك نگردانى، و امّا آن يكى كه از براى تو است، آن است كه من تو را به عملت جَزا دهم در وقتى كه از همه اوقات به سوى آن محتاجتر باشى، و امّا آنكه در ميان من و تو است، آن است كه تو دعا كنى و من اجابت نمايم؛ پس دعا كردن بر تو است، و اجابت نمودن بر من. و امّا آنچه در ميان تو و مردمان است، آن است كه از براى مردم راضى شوى، به آنچه از براى خويش راضى مىشوى، و ناخوش دارى از براى ايشان، آنچه را كه از براى خود ناخوش دارى». (از كس مپسند، آنچه تو را نيست پسند).