روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الْعِشْرَة
الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن الحسن بن علي عن مثني عن اسحاق بن يزيد و معمر بن ابي زياد و ابن رياب قالوا :
الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۵۳۵
از اسحاق بن يزيد و معمر بن زياد و ابن رئاب، گويند: ما در نزد امام صادق (ع) نشسته بوديم كه ناگاه مردى عطسه زد و كسى به او هيچ جوابى نداد تا آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود: چرا به او تسميت نگفتيد، راستى از حق مسلمان است بر مسلمان كه چون بيمار شود، او را عيادت كند و چون دعوتش كند، از او بپذيرد و چون بميرد، بر سر جنازه او حاضر شود و چون عطسه زند، او را تسميت گويد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۷۱
اسحاق بن يزيد و معمر بن ابى زياد و ابن رئاب گويند: ما در خدمت حضرت صادق عليه السلام نشسته بوديم كه مردى عطسه زد، پس هيچ يك از آن مردم (كه آنجا بودند) جواب او را نگفتند تا اينكه آن حضرت شروع بسخن كرد و فرمود: سبحان اللَّه چرا جواب عطسهاش را نگفتيد؟ همانا از حقوق مسلمان اينست كه هر گاه بيمار شد عيادتش كنند، و چون دعوتى كند بپذيرند، و چون بميرد بر سر جنازهاش حاضر شوند، و چون عطسه زد جواب عطسهاش را بگويند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۷۳۵
حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از حسن بن على، از مثنّى، از اسحاق بن يزيد و معمّر بن ابى زياد و ابن رئاب روايت كرده است كه گفتند: در نزد امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بوديم، در وقتى كه مردى عطسه كرد، و هيچيك از آن گروه چيزى بر او رد نكرد، تا آنكه آن حضرت آغاز نمود و فرمود: «سبحان اللَّه! چرا تَسميت و دعا نكرديد؟ به درستى كه از جمله حقّ مسلمان بر مسلمان آن است كه او را عيادت كند، چون از درد بنالد و ناخوش شود، و دويم آنكه او را اجابت كند، چون او را بخواند، و سيم آنكه به جنازهاش حاضر شود، چون بميرد، و چهارم آنكه او را تسميت و دعا گويد، چون عطسه كند».