روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۲۱
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
بعض اصحابنا عن محمد بن علي قال اخبرني زيد بن علي بن الحسين بن زيد قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۳۲۰ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۳۲۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۴۷۷
زيد بن على بن حسين بن زيد گويد: من بيمار شدم و پزشكى شبانه به بالينم آمد و دوائى براى من نسخه كرد، در همان شب كه تا چند روز بخورم و براى من ممكن نشد، هنوز آن پزشك از در خانه بيرون نرفته بود كه نصر (خادم امام دهم) يك شيشه از همان دواء را براى من آورد و به من گفت: ابو الحسن (ع) به تو سلام مىرساند و مىفرمايد: از اين دوا تا چندين روز بخور، من آن را گرفتم و نوشيدم و خوب شدم. محمد بن على (راوى حديث) گويد كه: زيد بن على به من گفت: منكران امام از پذيرفتن اين حديث سر باز زنند، كجايند غُلات در زمينه اين گونه حديث؟
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۳۰
زيد بن على بن حسين بن زيد گويد: من بيمار شدم و شبانه پزشكى براى معالجهام آمد و دوايى برايم نسخه كرد كه در شب بياشامم و تا چند روز آن را داشته باشم، براى من ممكن نشد (كه دوا را در آن شب تهيه كنم) هنوز پزشك از در بيرون نرفته بود، كه نصر (خادم امام دهم عليه السلام) با شيشهاى كه همان دوا در آن بود، وارد شد و گفت: حضرت ابو الحسن بتو سلام ميرساند و ميفرمايد: اين دوا را در اين چند روز داشته باش، من آن را گرفتم و آشاميدم و بهبودى يافتم. محمد بن على گويد: زيد بن على بمن گفت: كسى كه امام را سرزنش كند و طعنه زند (اين روايت يا امامت و فضيلت ائمه را) نميپذيرد (در صورتى كه دلالت روشنى بر علم غيب امام دارد) كجايند غاليان در باره ائمه كه اين حديث را بشنوند (و دليل عقيده خود دانند كه علم غيب ذاتى امامست، در صورتى كه چنين نيست و آنها علم غيب را بالهام خدا ميدانند).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۱۹
بعضى از اصحاب ما، از محمد بن على روايت كرده است كه گفت: خبر داد مرا زيد بن على بن حسين بن زيد و گفت كه: بيمار شدم و طبيب در شبى بر من داخل شد، و از براى من دوايى كه به جهت آزار فالج نافع بود، وصف كرد و بايست كه آن را در چند روز فراگيرم و به عمل آورم، و مرا ميسّر نبود و هنوز آن طبيب از درِ خانه بيرون نرفته بود كه نصر، خادم امام على نقى عليه السلام بر من وارد شد، با شيشهاى كه همان دوا به عينه در آن بود و به من گفت كه: امام على نقى عليه السلام تو را سلام مىرساند و مىفرمايد كه: «بگير اين دوايى را كه بايد در چند روز ساخته شود». پس من آن را فرا گرفتم و نوشيدم و بلافاصله به شدم و شفا يافتم. محمد بن على مىگويد كه: زيد بن على به من گفت كه: آنكه طعن مىزند اين حديث را، ابا مىكند. كجايند غاليان تا اين حديث را بشنوند؟