دَلّهُم
ریشه کلمه
قاموس قرآن
دلالت به معنى نشان دادن و ارشاد است. راغب گويد: دلالت آن است كه با آن به معرفت و شناختم چيزى برسند مثل دلالت لفظ بر معنى... [سباء:14] يعنى مردم را بر مرگ سليمان دلالت نكرد مگر حشره زمين. [قصص:12]. * [فرقان:45-46]. شمس دليل و نشان دهنده سايه است زيرا اگر شمس نبود وجود سايه معلوم نمىشد به نظر مىآيد مراد از «مَدَّ الظَّلَّ» وجود شب است كه عبارت از امتداد سايه و شدّت آن است كه عبارت از امتداد سايه و شدّت آن است و مراد از قبض سايه طلوع فجر و آمدن خورشيد و روز است كه سايه و تاريكى به اسانى قبض شده و زايل مىگردد و اگر خدا مىخواست سايه ممتّد را همانطور نگاه مىداشت و بشر در ظلمت مىماند چنانكه فرموده [قصص:71] اين آيه با آيات بعدى چنانكه الميزان گفته تمثيل است براى هدايت مردم و احاطه ضلالت و امتداد سايه و اينكه اگر خدا مىخواست آن را ساكن و بى حركت مىكرد مثال شمول و احاطه ضلالت، وجود آفتاب كه سايه را از بين مىبرد، آمدن پيامبران است. معنى دو آيه چنين مىشود: آيا توجّه نكردى به كار پروردگارت كه چطور سايه را امتداد داد و اگر مىخواست در همان حال باقى مىگذاشت. سپس آفتاب را دليل و نشان دهنده سايه كرد سپس آن را به آسانى به سوى خود گرفتيم و معدومش كرديم.