الْجَار
ریشه کلمه
- جور (۱۳ بار)
قاموس قرآن
همسايه [نساء:36] به اعتبار معنى آن، كسى كه نزديك است جار خوانده شده مثل [احزاب:60] در آنجا جز اندكى همسايه تو نباشد. [رعد:4] قطعههاى نزديك هم . * [توبه:6] اگر كسى از مشركان از تو امان خواست به او امان بده. اجاره و استيجاره از جار است كه در معناى امان و زينهار به كار رفته گوئى همسايه در امان همسايه است. راغب گويد: چون حق همسايه عقلا و شرعاً بزرگ است لذا به هر كسى كه حق او بزرگ است و يا حق ديگرى را بزرگ ميداند جار گفتهاند مثل [انفال:48] يعنى من امان شمايم و حقّتان را بلزرگ ميدانم . از اين حساب است آيه [مؤمنون: 88] او را امان ميدهد و امان داده نمىشود . [نحل:9] جائر را منحرف از حق معنى كردهاند در اقرب الموارد هست «جارَ يَجُورُ:مالَ عَنِ الْقَصْدِ» جور به معنى ظلم و انحراف از اين مادّه است معنى آيه آنست: هدايت بر راه راست بر عهده خداست. بعضى از راهها منحرف است اگر مىخواست همه شما را هدايت مىكرد.