المطففين ١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا يُکَذِّبُ‌ بِهِ‌ إِلاَّ کُلُ‌ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ‌

ترجمه

تنها کسی آن را انکار می‌کند که متجاوز و گنهکار است!

|و تنها كسانى آن را انكار مى‌كنند كه متجاوز و گنهكارند
و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمى‌گيرد.
در صورتی که آن روز را کسی تکذیب نمی‌کند مگر هر ظالم و بد کاری در عالم.
و آن را جز هر متجاوز گناه پیشه تکذیب نکند،
و آن روز را جز متجاوزى گناهكار دروغ نينگارد.
و جز هر تجاوزگر گناهکار هیچ کس آن را انکار نکند
و آن را دروغ نينگارد مگر هر تجاوزگر گنه‌پيشه‌اى
روز سزا و جزا را دروغ نمی‌نامند، مگر آن کسانی که در بدکاری از حدّ بگذرند و بسیار بزهکار باشند.
و جز هر تجاوزپیشه‌ی گناهکاری به آن تکذیب نمی‌کند.
و تکذیب نکند بدان جز هر تجاوزگری گنهکار

But none denies it except the sinful aggressor.
ترتیل:
ترجمه:
المطففين ١١ آیه ١٢ المطففين ١٣
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُعْتَدٍ»: متجاوزی که از حدّ و مرز قانون عقل و شرع درمی‌گذرد. «أَثیمٍ»: بسیار گناهکار.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»

چنين نيست (كه آنان مى‌پندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مى‌دانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مى‌كنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمى‌كند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانه‌هاى پيشينيان است.

نکته ها

«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.

«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونه‌اى كه با ديگر نوشته‌ها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخ‌اند.

مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه‌ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.

«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.

جلد 10 - صفحه 416

جمله‌ «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مى‌توان تفسير كرد:

الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مى‌انجامد.

ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.

«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دل‌نشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانه‌ها را ساخته‌اند و پيامبر آنها را بازگو مى‌كند.

در تاريخ عاشورا مى‌خوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كرده‌ام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:

«قد ملات بطونكم من الحرام» شكم‌هاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.

امروزه هيچ يك از دانشكده‌هاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمه‌ى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمى‌كنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.

پیام ها

1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مى‌درد. لِلْمُطَفِّفِينَ‌ ... الفُجَّارِ

2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»

3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»

4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مى‌خوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفته‌اند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»

5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»

6- لقمه‌ى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مى‌برد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»

جلد 10 - صفحه 417

7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مى‌گذارد. تجاوز و گناه پى‌درپى، انسان را به تكذيب وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»

8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)

9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستان‌هاى زيبا و پر جاذبه گفته مى‌شود.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12»

وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ‌: و تكذيب نكنند به روز قيامت، إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ‌: مگر هر تجاوز كننده از حدود، بسيار بسيار گناهكار و متوغّل در شهوات كه مشغول ساخته او را از ماورا و وادار نموده او را بر انكار قدرت الهى بر اعاده بندگان براى جزا و حساب.


«1» اصول كافى (چاپ سوم- دار الكتب الاسلاميه)، ج 1 ص 435 ذيل روايت 91.- در كتاب مناقب (چ علميه- قم) ج 4 ص 284 نيز همين روايت نقل شده است.

جلد 14 - صفحه 101


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»

لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»

كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

ترجمه‌

واى بر كم فروشان‌

آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند

و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند

آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند

در روزى بزرگ‌

روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌

و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌

نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌

آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را

و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌

چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌

نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند

نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند

پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌

پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.

تفسير

قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در


جلد 5 صفحه 359

وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌


جلد 5 صفحه 360

است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما يُكَذِّب‌ُ بِه‌ِ إِلاّ كُل‌ُّ مُعتَدٍ أَثِيم‌ٍ «12»

و تكذيب‌ بروز جزا نميكند مگر ‌هر‌ معتد أثيم‌. معتدي‌ تجاوز كننده‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ معني‌ عموم‌ دارد زيرا ‌هر‌ كس‌ حدي‌ دارد و ‌اگر‌ ‌از‌ حد ‌خود‌ تجاوز كرد معتدي‌ ميشود ‌در‌ امر دين‌ بايد چيزي‌ ‌بر‌ دين‌ اضافه‌ نكند ‌که‌ بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ بگذارد ‌ يا ‌ چيزي‌ ‌از‌ دين‌ ‌را‌ منكر نشود، ‌در‌ امر توحيد شرك‌ نياورد باقسام‌ شرك‌، ‌در‌ مورد انبياء و ائمه‌ غلو نكند و چيزي‌ ‌از‌ شئونات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كس‌ نگذارد، ‌در‌ صفات‌ صفات‌ خبيثه‌ مثل‌ كبر و ‌غير‌ ‌او‌ ‌را‌ زايل‌ كند و متصف‌ بصفات‌ حميده‌ ‌باشد‌ و هكذا ‌در‌ ساير عقايد و اخلاق‌ ‌از‌ حد ‌خود‌ تجاوز نكند، و أثيم‌ ‌از‌ اثم‌ ‌است‌ بمعني‌ معصيت‌ آثم‌ معصيت‌ كار ‌است‌ اثيم‌ آنكه‌

جلد 18 - صفحه 39

بسيار معصيت‌ ميكند و شعار ‌خود‌ ‌را‌ قرار داده‌ و عادت‌ كرده‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ معتد اثيم‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- و بعد می‌افزاید: «تنها کسانی آن را تکذیب می‌کنند که متجاوز و گنهکارند» (و ما یکذب به الا کل معتد اثیم).

یعنی ریشه انکار قیامت، منطق و استدلال نیست، بلکه افرادی که می‌خواهند پیوسته به تجاوزها ادامه دهند و در گناه غوطه‌ور باشند منکر قیامت می‌شوند.

نکات آیه

۱ - تنها تجاوزگران و فرورفتگان در گناه، به انکار قیامت کشانده مى شوند. (و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم) مراد از «اعتداء» (تجاوزگرى) نادیده گرفتن حدود الهى است. «أثیم» مبالغه در «آثم» است (مصباح); یعنى، کسى که در گناه زیاده روى مى کند.

۲ - آلودگى به گناه و شکستن حریم قوانین و وظایف الهى، زمینه ساز انکار روز جزا است. (و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم)

۳ - رفتار انسان، باورهاى او را تحت تأثیر قرار مى دهد. (و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم)

۴ - طغیان گران و گناه کاران، در قیامت به جهنم و عذاب الهى گرفتار خواهند شد. (ویل یومئذ للمکذّبین ... و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم)

موضوعات مرتبط

  • حدودخدا: آثار تجاوز از حدودخدا ۲
  • طغیانگران: طغیانگران در جهنم ۴; عذاب اخروى طغیانگران ۴
  • عقیده: عوامل مؤثر در عقیده ۳
  • عمل: آثار عمل ۳
  • قیامت: زمینه تکذیب قیامت ۲; مکذبان قیامت ۱
  • گناه: آثار گناه ۲
  • گناهکاران: تکذیبگرى گناهکاران ۱; عذاب اخروى گناهکاران ۴; گناهکاران در جهنم ۴
  • متجاوزان: تکذیبگرى متجاوزان ۱

منابع