المطففين ١١
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ يُکَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ |
ترجمه
المطففين ١٠ | آیه ١١ | المطففين ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَوْمِ الدِّینِ»: روز سزا و جزا. (نگا: فاتحه / .
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»
چنين نيست (كه آنان مىپندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مىدانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مىكنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمىكند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانههاى پيشينيان است.
نکته ها
«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.
«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونهاى كه با ديگر نوشتهها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخاند.
مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.
«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.
جلد 10 - صفحه 416
جمله «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مىتوان تفسير كرد:
الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مىانجامد.
ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دلنشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانهها را ساختهاند و پيامبر آنها را بازگو مىكند.
در تاريخ عاشورا مىخوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كردهام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:
«قد ملات بطونكم من الحرام» شكمهاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.
امروزه هيچ يك از دانشكدههاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمهى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمىكنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.
پیام ها
1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مىدرد. لِلْمُطَفِّفِينَ ... الفُجَّارِ
2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»
3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مىخوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفتهاند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
6- لقمهى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مىبرد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»
جلد 10 - صفحه 417
7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مىگذارد. تجاوز و گناه پىدرپى، انسان را به تكذيب وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)
9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستانهاى زيبا و پر جاذبه گفته مىشود.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11»
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ: آنان كه تكذيب مىكنند، بِيَوْمِ الدِّينِ: به روز جزا و باور ندارند آن را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه
واى بر كم فروشان
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن
نوشتهئى است واضح نوشته شده
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَومِ الدِّينِ «11»
مكذبين بروز جزا منحصر بمنكرين معاد نيست که خصوص طبيعي باشد زيرا
جلد 18 - صفحه 38
مثل يهود و نصاري و مجوس و ارباب مذاهب باطله منكر اصل معاد نيستند بلكه اگر يكي از خصوصيات معاد را منكر شود مكذب بيوم الدين است مثل اينكه بگويد:
معاد روحاني است معاد جسماني را منكر شود، يا ميزان و صراط و تطاير كتب و حساب يا بهشت و جهنم را منكر گردد، و مثل آن است كساني که يكي از عقايد حقه را منكر گردند و تكذيب كنند، و عقايد حقه چنانچه معروف است عقايد خمسه است توحيد عدل نبوت امامت معاد لكن خصوصياتي که در اينها لازم است که اگر يكي از آنها نباشد ايمان نيست بسيار است که حقير در كتاب عمل الصالح مجلد سوم كلم الطيب شماره كردهام بالغ بر پنجاه عقيده ميشود مثلا در توحيد بجميع اقسامش ذاتي صفاتي افعالي عبادتي نظري، در عدل بمعني عدم صدور فعل قبيح و لغو و ظلم، در نبوت معتقد بجميع انبياء و عصمت آنها و بالاخص حضرت رسالت افضليت و خاتميت و معراج و قرآن مجيدش، در امامت بجميع ائمه اثني عشر و عصمت آنها و افضليت آنها پس از رسول اكرم بر تمام انبياء و ملائكه، و علوم آنها و شئون آنها، و غيبت ولي اللّه و ظهورش، و رجعت ائمه اطهار و شفاعت آنها، در معاد خصوصيات آن از تطاير كتب و صراط و ميزان و حساب و جنت و نار جسماني و روحاني و آنچه در قرآن فرموده و در لسان ائمه خبر دادهاند و بسيار از ضروريات دين و مذهب که تكذيب هر يك از آنها موجب زوال ايمان ميشود و در حكم: وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَومِ الدِّينِ هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- در آیه قبل اشاره کوتاهی به سرنوشت شوم مکذبان شده بود، در اینجا به معرفی آنان پرداخته، میگوید: «همانها که روز جزا را انکار میکنند» (الذین یکذبون بیوم الدین).
نکات آیه
۱ - تکذیب روز جزا (الذین یکذّبون بیوم الدین) «دین» در معانى «طاعت» و «جزاء» استعمال مى شود و معناى مجازى آن «شریعت» است (مفردات راغب). تناسب معناى «جزاء» با قیامت، دلیل برگزیدن این معنا است.
۲ - تکذیب قیامت و کیفر و پاداش الهى، مایه گرفتارى به عذاب جهنم است. (ویل یومئذ للمکذّبین . الذین یکذّبون بیوم الدین)
۳ - کم فروشى و گناه پیشگى، تکذیب عملى کیفرهاى اخروى است. (ویل للمطفّفین ... کلاّإنّ کتب الفجّار ... الذین یکذّبون بیوم الدین)
۴ - کم فروشى، زمینه ساز آلودگى به گناه و گناه زمینه ساز تکذیب قیامت است. (ویل للمطفّفین ... کلاّإنّ کتب الفجّار ... الذین یکذّبون بیوم الدین) ترتیب آیات، ممکن است برخاسته از ترتیب پیدایش اوصاف ذکر شده در آن باشد.
۵ - تکذیب قیامت، در نامه عمل تکذیب کنندگان ثبت شده و براساس آن کیفر خواهند دید. (کتب مرقوم . ویل یومئذ للمکذّبین . الذین یکذّبون بیوم الدین)
۶ - «یوم الدین»، از نام هاى قیامت است. (بیوم الدین)
موضوعات مرتبط
- جهنم: موجبات جهنم ۲
- خدا: آثار تکذیب پاداشهاى خدا ۲; آثار تکذیب کیفرهاى خدا ۲
- عذاب: موجبات عذاب ۲
- عمل: کیفر اخروى عمل ۱
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۲; ثبت تکذیب قیامت ۵; زمینه تکذیب قیامت ۴; کیفر مکذبان قیامت ۵; نامهاى قیامت ۶; نامه عمل مکذبان قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۱
- کم فروشى: آثار کم فروشى ۳، ۴
- کیفر: زمینه تکذیب کیفر اخروى ۳
- گناه: آثار گناه ۳، ۴; زمینه گناه ۴
- نامه عمل: ثبت نامه عمل ۵
- یوم الدین :۶
منابع