الكهف ١٠٤
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ ضَلَ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً |
ترجمه
الكهف ١٠٣ | آیه ١٠٤ | الكهف ١٠٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَلَّ»: ضائع گردید و هدر رفت. از مصدر ضَلال به معنی ضَیاع. «صُنْعاً»: کار نیکوئی که به گونه شایسته و با نظم و ترتیب بایسته انجام میپذیرد.
نزول
شأن نزول آیات ۱.۳ و ۱.۴:
این آیات درباره یهودیان نازل شده و سپس از آنها به طرف خوارج کشانیده شده است.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً «104»
آنان كه در زندگى دنيا تلاششان گم و نابود مىشود، در حالى كه مىپندارند (همچنان) كار شايسته و نيك انجام مىدهند.
نکته ها
در روايات، اين آيه به منكران ولايت اميرمؤمنان على عليه السلام «1» و كسانى كه در انجام حج، امروز و فردا مىكنند «2» تفسير شده است.
حضرت على عليه السلام فرمود: مصداق آيه، اهل كتابند كه در آغاز برحق بودند، سپس بدعتهايى در دين گذاشتند و گمان مىكردند كه كار نيكى انجام مىدهند. آنگاه فرمود: «و ما اهل النهر منهم ببعيد»، نهروانيان دست كمى از آنان ندارند. «3»
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىفرمايد: خدايا خوبىهاى ما بدى است و حقيقتهاى ماادّعايى بيش نيست.
همان گونه كه بهرهمندىها متفاوت و داراى درجاتى است؛ دو برابر، چند برابر، ده برابر:
«ضِعْفٌ، اضعاف، عَشْرُ أَمْثالِها» و گاهى هفت صد برابر، «فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «4» و گاهى فوق تصوّر، «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ» «5»، ضرر و زيانها نيز داراى مراحل و تفاوتهايى است:
الف: گاهى معاملهى بدى است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» «6»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير ابوالفتوح.
«3». تفسير مجمعالبيان.
«4». بقره، 261.
«5». سجده، 17.
«6». بقره، 90.
جلد 5 - صفحه 232
ب: گاهى سودى ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «1»
ج: گاهى خسارت است. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى» «2»*
د: گاهى غرق در زيان است. «لَفِي خُسْرٍ» «3»
ه: گاهى خسارت بزرگ و آشكار است. «خُسْراناً مُبِيناً» «4»
و: گاهى خسارت در تمام ابعاد است. «بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا» «5»
زيانكاران چند گروهند:
الف: گروهى كه كار نيك نمىكنند.
ب: گروهى كه براى دنيا كار مىكنند، نه آخرت.
ج: گروهى كه كار مىكنند و مىدانند كه كارشان صحيح نيست.
د: گروهى كه در زيانند و مىپندارند كه سود مىبرند.
سه گروه اوّل، ممكن است با توبه به فكر اصلاح خود و جبران بيفتند، ولى گروه چهارم چون به فكر چاره نمىافتند، بدترين مردمند. مثل راهبان مسيحى كه خود را از لذّات حلال دنيا محروم مىكنند ومورد انتقاد انبيا نيز هستند، يا مثل زاهدنماهاى رياكار.
كسانى كه اعتقادات صحيحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پيروى مىكنند، تنها در يك عمل خسارت نمىكنند، بلكه در همهى برنامهها زيان مىبينند. زيرا معيار ارزش هر كارى انگيزهى درست آن است و قرآن نيز با تعابيرى همچون: أَ حَسِبَ يَحْسَبُونَ، لا يَحْسَبَنَ، أَ فَحَسِبْتُمْ و ... از حسابگرىهاى متّكى به خيال و پندار بىاساس، انتقاد كرده است.
پیام ها
1- پيامبر مأمور بيان سود و زيان واقعى مردم است. قُلْ ... أَعْمالًا
2- شيوهى پرسش و پاسخ، از بهترين روشهاى آموزش و تربيت است. هَلْ ...
3- انسان در معرض غفلت از سود و زيان خويش است. هَلْ نُنَبِّئُكُمْ ...
«1». بقره، 16.
«2». بقره، 175.
«3». عصر، 2.
«4». نساء، 119.
«5». كهف، 103.
جلد 5 - صفحه 233
4- هيچ عملى محو نمىشود، گرچه به نظر گم مىشود. «ضَلَّ سَعْيُهُمْ»
5- تكيه بر خيال نكنيم و واقعگرا باشيم. «يَحْسَبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ: زيانكاران آنانند كه ضايع گشت و تباه شد كوشش آنها به عملهاى نيكو نما. فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: در زندگانى دنيا مانند كشيشان و رهبانان كه اكثر اوقات در دير به نماز و روزه مىگذرانند، و به سبب كفر تمام آن عملها باطل و هيچ ثوابى بر آن مترتب نشود؛ زيرا قبولى اعمال فرع ايمان است. وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً: و ايشان گمان مىكنند ايشان نيكو مىكنند كار را، و حال آنكه چنين نيست.
تفسير برهان- از حضرت باقر عليه السلام: فرمود: اين جماعت نصارى و
«1» سوره اعراف آيه 194.
جلد 8 - صفحه 127
قسيسين و رهبانان و اهل شهادت و هوى از اهل حروريه و اهل بدعتند «1».
در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد، فرمود: كفار اهل كتاب و يهود و نصارىاند. و بتحقيق بودند بر دين حق، پس بدعت گذاردند در ديانت خود، و گمان كردند كه كار نيكو بجا آوردند، بعد فرمود: اهل نهروان از آنها دور نيستند، يعنى مثل آنانند «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً (100) الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً (101) أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً (105) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)
ترجمه
و واگذاريم بعضى از آنها را در آنروز كه موج زنند در بعضى و دميده شود در صور پس جمع كنيم آنها را جمع كردنى
و آشكار كنيم جهنم را در آنروز براى كفار آشكار نمودنى
آنانكه بود چشمهاشان در پردهاى از آيات من و بودند كه استطاعت نداشتند شنيدن را
آيا پس گمان كردند آنانكه كافر شدند آنكه بگيرند بندگان مرا غير از من صاحب اختياران همانا ما آماده نموديم جهنّم را براى كفّار منزل مهيّا شده
بگو آيا خبر دهيم شما را بزيانكارتران در كارها آنانكه باطل شد سعيشان در زندگى دنيا و آنها گمان ميكنند كه خودشان خوب ميكنند كار را
آنگروه آنانند كه كافر شدند بآيتهاى پروردگارشان و ملاقاتش پس تباه شد كردارهاشان پس بر پا نميداريم براى آنها روز قيامت ميزانى را
اين است كه پاداش آنها جهنّم است براى آنكه كافر شدند و گرفتند آيتها و پيمبران مرا باستهزاء.
تفسير
- چون در ذيل آيات سابقه ذكرى از روز موعود كه قيامت كبرى است بميان آمد خداوند بعضى از احوال آنروز را بيان فرموده كه در آنروز واگذاريم مردم را بحال خود كه مخلوط شوند بيكديگر و از كثرت ازدحام و اضطراب مانند آب دريا موج زنند بعضى در بعضى، و بعضى ضمير در بعضهم را راجع بيأجوج و مأجوج و موج بعضى در بعضى را بملاحظه كثرت و ازدحام آنها در روز انهدام سدّ و ريختن آنها در ميان ساير خلق دانستهاند چون اين از علائم قيامت است ولى عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد روز قيامت است و دميده شود در صور يعنى اسرافيل ميدمد در صور خود براى بر پا شدن قيامت و گفتهاند صور مانند شاخى است كه يك سر آن در دهن اسرافيل و يكسر آن زير عرش است دفعه اوّل ميدمد همه ميميرند دفعه دوم ميدمد همه زنده ميشوند و اينجا مراد نفخه ثانيه است كه همه سر از قبر در آورند و در پيشگاه الهى مجتمع گردند براى حساب و جزاى اعمالشان و بعضى گفتهاند صور بفتح واو جمع صورت است خداوند مصوّر ميفرمايد مردم را در قبور چنانچه مصوّر ميفرمايد در ارحام و ميدمد در آنجا روح را چنانچه ميدمد در ارحام و معناى اوّل اظهر است و خداوند عرضه ميدارد
جلد 3 صفحه 455
و ظاهر ميفرمايد در روز قيامت جهنّم را براى كفّار بطوريكه همه آنرا مشاهده مينمايند بپاداش آنكه در دنيا نميديدند آيات و علائم وجود و توحيد حقّ را از باب تعصّب و عناد گويا پردهاى بر چشمهاشان كشيده شده بود كه عالم را در نظر آنها تيره و تار نموده بود والا بهر چه نظر ميكردند آيهاى از آيات حقّ را مشاهده ميكردند چه رسد بقرآن كه مجمع آيات الهى بود و عجبتر از اين آنكه استطاعت و تمكّن و توانائى شنيدن آنرا هم نداشتند مانند اشخاص كر كه قدرت بر استماع ندارند و اين از فرط عناد و وفور لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت عيون از امام رضا عليه السّلام و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام از ذكر بولايت آنحضرت تفسير شده كه از شدّت بغض و عداوت با او و اهل بيت اطهارش نميتوانستند عزّت او را به بينند و فضائلش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بشنوند آيا گمان كردند كفّار با آنكه نبايد چنين گمانى بكنند كه گرفتن ملائكه و مسيح عليه السّلام و امثال او از بندگان خدا را اولياء و صاحب اختياران نجات دهنده است آنها را از عذاب خدا نه چنين است نجات در اطاعت خدا و هلاك در معصيت او است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت أ فحسب برفع باء و سكون سين قرائت فرموده است و بنابراين معنى آنستكه آيا كافى است آنها را در نجات نه چنين است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آن دو و شيعيان آن دو هستند كه آن دور اولى خودشان قرار دادند و از ولايت خدا بيرون رفتند و گمان كردند كه دوستى آن دو موجب نجات آنها است از عذاب خدا با آنكه بدوستى آن دو كافر شدند و ظاهرا مراد بيان شمول آيه است آن دو و اتباعشان را در هر حال خداوند مانند تشريفاتى كه شخص براى مهمان تازه وارد تهيّه ميكند قبلا جهنم را براى آنها آماده و مهيّا نموده است و زيانكارترين مردم در دنيا كسانى هستند كه اعمال خودشان را باطل و فاسد نمودند براى كفر و ضلالت چون ميتوانستند كار خوب كنند و نتيجه خوب بگيرند و نكردند و نگرفتند و بر فرض كار خوبى هم كردند چون شرط صحّت و قبول آن كه اسلام و ايمان باشد موجود نبود فاسد و بىنتيجه شد و عجب در آنستكه از فرط جهالت و عجب و خود پسندى گمان ميكنند كه كار خوبى كردند و در اخبار
جلد 3 صفحه 456
ائمه اطهار بيهود و نصارى و قسّيسين و رهبان و اهل شبهات و اهواء از اهل قبله و اهل بدع و خوارج نهروان و اهل حرورا كه دهى است نزديك كوفه و خوارج حروريّه منسوب بآنند تفسير شده است آنگروه كسانى هستند كه كافر شدند بآيات خدا از قرآن و پيغمبر و امام و بمعاد كه وقت ملاقات و نيل بثواب و عقاب و حضور در پيشگاه الهى است و باطل و فاسد و ضايع شده است اعمال آنها براى كفرشان و ثوابى بآنها داده نميشود براى فقدان شرط آن و لذا ميزانى براى سنجيدن اعمال آنها وضع نميشود چون پوچ است و وزنى ندارد يا قرار نميدهد خدا پيش خود وزن و مقدار و سنگينى و اعتبارى براى آنها بلكه بنظر حقارت و ناچيزى در آنروز بآنها نظر ميفرمايد و بنابراين وزن بمعناى مقدار و اقامه ننمودن بمعناى قرار ندادن است و بنابر اول وزن بمعناى ميزان و اقامه ننمودن بمعناى بپا نداشتن است و ترجيح هر يك از دو معنى بر ديگرى از جهتى بر اهل ادب پوشيده نيست و در روايات ائمه اطهار بهر دو معنى اشاره شده است و محتمل است هر دو مراد باشد چنانچه مكرر اشاره شده اين است حال آنها در قيامت كه قدر و قيمتى و ثوابى ندارند و جزاء آنها جهنّم است براى كفرشان و گرفتن آنها آيات الهى و پيغمبران را بسخريه و استهزاء و بنابراين كلمه ذالك مربوط بآيه سابقه و جمله جزائهم جهنّم ابتداء كلام است و در روايات ائمه اطهار آيات بامير المؤمنين عليه السّلام و اوصياء كبار آن بزرگوار و استهزاء كنندگان بتخلّف كنندگان از ايشان تطبيق شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً (104)
كساني هستند که سعي آنها در زندگاني و اعمال آنها در ضلالت و گمراهي است ولي آنها گمان ميكنند آنها خوبي ميكنند و كارها و اعمال آنها صحيح و بجا و خوبست مصداق اينکه آيه شريفه امروز در جامعه بسيار است مردان ريش ميتراشند زلف ميگذارند كسب حرام ميكنند تنزيل ميگيرند آلات ساز و آواز در منازل و مغازهها كوك ميكنند سينما و تماشاخانه ميروند ظلم و تعدّي و تقلّب رواج دارد زنها مكشوفه بيرون ميآيند و و و و تمام اينها را عمل خوب ميشمارند و اگر كساني که از اينکه امور اجتناب ميكنند آنها را سفيه و جاهل و كهنه پرست و امل ميشمارند و در باب اصول گفتهايم که علّة بسا معمّم ميشود و بسا مخصّص مثلا اگر گفتند الخمر حرام لانه مسكر شامل هر مسكري ميشود و اگر بر فرض خمري باشد که مسكر نباشد خارج است لذا الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا بمنزله علّت است شامل غير كفّار هم ميشود كساني که مصداق وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً هستند.
408
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 104)- بلافاصله خود پاسخ میگوید تا شنونده مدت زیادی در سر گردانی نماند: زیانکارترین مردم «کسانی هستند که کوششهایشان در زندگی دنیا گم و نابود شده با این حال گمان میکنند کار نیک انجام میدهند»! (الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً).
مسلما مفهوم خسران تنها این نیست که انسان منافعی را از دست بدهد بلکه
ج3، ص72
خسران واقعی آن است که اصل سرمایه را نیز از کف دهد، چه سرمایهای برتر و بالاتر از عقل و هوش و نیروهای خدا داد و عمر و جوانی و سلامت است؟ همینها که محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلوری است از نیروها و قدرتهای ما.
هنگامی که این نیروها تبدیل به اعمال ویرانگر یا بیهودهای شود گوئی همه آنها گم و نابود شدهاند.
اما زیان واقعی و خسران مضاعف آنجاست که انسان سرمایههای مادی و معنوی خویش را در یک مسیر غلط و انحرافی از دست دهد و گمان کند کار خوبی کرده است، نه از این کوششها نتیجهای برده، نه از زیانش درسی آموخته، و نه از تکرار این کار در امان است.
نکات آیه
۱- زیان زده ترین مردم، کسانى هستند که تلاش و اَعمال دنیایى آنان، پوچ و ضایع است. (الأخسرین أعملاً . الذین ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا) «أخسر» افعل تفضیل به معناى «زیان کارترین و خسارت زده ترین» است. «ضلّ»به معناى «ضاع» و «هلک» آمده است. لذا «ضلّ سعیهم» یعنى: «تلاش آن ها ضایع و تباه شده است».
۲- کار و تلاش کافران، هرچند گوناگون و داراى ظاهرى زیبا و فریبنده باشد، تباه گشته و در قیامت، براى آنان سودى نخواهد داشت. (الذین ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا)
۳- دنیا، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و کفر، مایه بهره نبردن از فرصتهاى موجود در آن است. (ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا)
۴- زیانکار نبودن انسان، منوط به انجام اَعمالى ماندگار و ثمربخش تا ابدیت هستى است. (الأخسرین أعملاً الذین ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا)
۵- سعى و تلاش آدمى در دنیا، سرمایه اصلى او است. (الأخسرین أعملاً . الذین ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا)
۶- اَعمال آدمى، در پهنه هستى باقى مى ماند. * (ضلّ سعیهم) واژه «ضلّ»، در معناى «خفى» و «غاب»، کاربرد دارد (لسان العرب). پیدا نبودن عمل کافران و گم شدن آن، گویاى این است که عمل آنان باقى مى ماند، ولى بهره بردن از آن بر ایشان ممکن نیست.
۷- کافران، فریفته و مغرور اَعمال و ساخته هاى پوچ و بى فرجام خویش اند. (و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا) «صنع» به معناى مصدرى و به معناى «مصنوع» آمده است و در آیه، هر دو محتمل است. مفاد «یحسنون صنعاً» این است که آنان - به پندار خود - کردار خود را، خوب به سامان مى رسانند.
۸- عجب و غرور و فریفتگى در برابر اَعمال خویش، امرى نکوهیده و زیانبار است. (الأخسرین أعملاً... و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا)
۹- انجام تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آن ها، نشانى از زیانکارى عمیق کافران است. (الأخسرین أعملاً . الذین ضلّ سعیهم فى الحیوة الدنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا) جمله حالیه «و هم یحسبون ...» بیانِ علّت «أخسرین» بودن کافران است; زیرا، این گمان که انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترین ها است، سبب مى شود که هرگز به فکر جبران خسارت خویش برنیاید.
۱۰- کسانى که غیر خدا را معبود و ولىّ خود ساخته اند، به خطا، خود را کام روا و نیک کردار مى پندارند. (أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء ... و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا)
۱۱- داورى وارونه و دور از حقیقت درباره عملکردها، از پى آمدهاى نابسامانى فکرى و عقیدتى است. (الذین کانت أعینهم فى غطاء ... یحسبون أنّهم یحسنون صنعًا) مجموع چند آیه، در آغاز، فقدان بینش را در کافران مطرح ساخت، آنگاه برگزیدن معبودانى جز خدا را به عنوان یکى از دستاوردهاى آن مطرح کرد (أفحسب) و در این آیه، آنان را به عنوان (أخسرین) و کسانى که اَعمال پوچ خود را کارهایى نیک مى بینند، معرفى کرد. مقتضاى ربط بین آیات مورد بحث، برداشت بالا، است.
موضوعات مرتبط
- انسان: سرمایه انسان ۵
- تکبر: زیان تکبر ۸; سرزنش تکبر ۸
- دنیا: نقش دنیا ۳
- زیان: موانع زیان ۴ عُجب زیان عُجب ۸; سرزنش عُجب ۸
- عقیده: آثار عقیده باطل ۱۱
- عمل: آثار تباهى عمل ۱; آثار عمل ۵; آثار عمل پسندیده ۴; بقاى عمل ۶; فرصت عمل ۳
- فرصت: عوامل تضییع فرصت ۳
- قضاوت: منشأ قضاوت باطل ۱۱
- کافران: بینش کافران ۱۰; پوچى عمل کافران ۷، ۹; تباهى عمل کافران ۲; تکبر کافران ۷; سرور کافران ۹; نشانه هاى زیانکارى کافران ۹
- کفر: آثار کفر ۳
- مردم: زیانکارترین مردم ۱
- ولایت: قبول ولایت غیرخدا ۱۰
منابع
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.