العنكبوت ٣٩
کپی متن آیه |
---|
وَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ مَا کَانُوا سَابِقِينَ |
ترجمه
العنكبوت ٣٨ | آیه ٣٩ | العنكبوت ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَارُون»: (نگا: قصص / - ). «هَامَان»: (نگا: قصص / - ). «مَا کَانُوا سَابِقِینَ»: پیشی گیرندگان بر خدا نبودند. یعنی از حوزه قدرت خدا نتوانستند خارج شوند و از عذاب او خویشتن را به دور دارند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۴ - ۴۰، سوره عنكبوت
- بيان اين آيات شريفه كه به هفت داستان از انبياء و آزمايش شده امم ايشان اشاره دارد
- توضيح سخن ابراهيم (عليه السلام ) به قوم خود در مقام دعوت به توحيد و عبادت خدا وابطال بت پرستى
- احتجاج بر مساءله معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق
- احتجاج بر مساءله معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق
- بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است
- بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى كنند
- تنها لوط(ع ) است كه به حضرت ابراهيم (ع ) ايمان آورد
- معنى و مورد استعمال كلمه ((اجر)) و مقصود از اينكه درباره ابراهيم (عليه السلام )فرمود: ((وآتينا اجره فى الدنيا))
- مراد از اتيان رجال ، قطع سبيل و اتيان منكر در نادى كه قوم لوط مرتكب مى شده اند
- نفرين لوط قومش را و به استجابت رسيدن آن
- مقصود ابراهيم (ع ) از (ان فيها لوطا...) خطاب به ملائكه عذاب
- اشاره به امتحان و ابتلاء قوم مدين ، عاد و ثمود و... و گرفتار شدنشان به عذاب الهى
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل بعضى آيات گذشته )
- رواياتى درباره عمل قوم لوط و عذاب الهى آنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ «39»
و قارون و فرعون و هامان را (نيز هلاك كرديم)؛ و به راستى موسى همراه دلايل روشن (و معجزات) به سوى آنان آمد، (ولى) آنان در زمين تكبّر و سركشى كردند، و (با اين همه) نتوانستند (بر خدا) پيشى گيرند (و از عذاب الهى فرار كنند).
پیام ها
1- عاقبت استكبار، نابودى است و سرنوشت شوم آنان، درس عبرت است. وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ ...
2- سنّت خداوند، اتمام حجّت و سپس مؤاخذه است. «جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ»
3- جلوههاى استكبار مختلف است؛ قارون مظهر مالپرستى بود و فرعون و هامان مظهر قدرتپرستى، ولى همهى آنان در طغيان، سركشى و لجاجت با حقّ مشترك بودند. «وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ- فَاسْتَكْبَرُوا»
4- زر و زور، در برابر قدرت خداوند عاجز و بىاثر است. «وَ ما كانُوا سابِقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (39)
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ: و ياد كن گزارش حال قارون و فرعون و هامان را. وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ: و هر آينه بتحقيق آمد ايشان را حضرت موسى عليه السّلام به حجتهاى روشن و معجزههاى هويدا از قبيل عصا و يد بيضاء و شكافتن دريا، براى هدايت و ارشاد آنان از كفر و ضلالت و غوايت به ايمان و طاعت. فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ: پس سركشى نمودند در زمين مصر و طلب تكبر و تعظم كردند و خود را بزرگ شمردند از قبول حق و اطاعت خدا و پيغمبر، لكن عاقبت خوش نديدند و به شآمت طغيان و عصيان گرفتار و هلاك شدند. وَ ما كانُوا سابِقِينَ: و نبودند پيشى گيرندگان بر حكم خدا و فوت كنندگان عذاب الهى با آن قوت و شوكت و اقتدار و جلالت و ثروت و مكنت، بلكه بعد از اتمام حجت بر ايشان عقاب قهر سبحانى آنها را فرا گرفت و هلاك گردانيد و ايشان را عبرت براى تمام عالميان قرار داد.
جلد 10 - صفحه 235
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (36) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ (37) وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (38) وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (39) فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40)
ترجمه
و فرستاديم بسوى مدين برادرشان شعيب را پس گفت اى قوم من بپرستيد خدا را و انتظار داشته باشيد روز بازپسين را و كوشش مكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان
پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان زلزله پس گرديدند در خانهشان مرده افتادگان
و هلاك نموديم قوم عاد و ثمود را و بتحقيق ظاهر شد بر شما از مسكنهاشان و بيار است براى آنها شيطان كارهاشانرا پس باز داشت آنها را از راه با آنكه بودند بينندگان
و قارون و فرعون و هامان را و بتحقيق آمد آنها را موسى با معجزهها پس سركشى كردند در زمين و نبودند پيشى گيرندگان
پس هر يك را گرفتيم بگناهش پس بعضيشان كسانى بودند كه فرستاديم بر آنان سنگريزه و بعضيشان كسانى بودند كه گرفت آنها را بانگ عذاب و بعضيشان كسى بود كه فرو برديم او را بزمين و بعضيشان كسى بود كه غرق كرديم و نبود خدا كه ستم كند آنها را و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند.
تفسير
خداوند متعال حضرت شعيب را برسالت بر قوم خود بسوى مدين ارسال
جلد 4 صفحه 229
فرمود و معمولا اهل يك قبيله را در عرب برادر خوانند پس فرمود اى قوم من دست از عبادت بت برداريد و خداپرست شويد و اميدوار بثواب روز قيامت و خائف از عذاب آن باشيد و سعى مكنيد در زمين بفساد و ظلم و تعدّى بر يكديگر و بنابراين تعثوا مجرّد از معناى فساد شده و بعضى آنرا بمعناى اصلى خود كه متضمّن فساد است واگذارده و مفسدين را حال مؤكّده دانستهاند و قوم، آنحضرت را تكذيب نمودند و خداوند آنها را بزلزله شديدى كه مشتمل بر صيحه آسمانى هم بود هلاك فرمود و همه در خانههاشان بزانو در آمده و افتاده و مردند و دو قبيله عاد و ثمود هم مشمول غضب الهى شدند و بر اهل مكه حال آنها از خرابه منازلشان در زمين حجر و يمن وقت عبور بر آن بلاد واضح و آشكار گرديد چون شيطان كارهاى زشت آنها را در نظرشان جلوه و زينت داد و بازداشت آنها را از راه حق لذا با آنكه مردمانى صاحب نظر و ادراك بودند اعمال نظر و فكر ننمودند و مستحق عقوبت شدند براى آنكه مشغول بدنيا گشتند و از آخرت باز ماندند و از اين قرار بود حال قارون كه از بنى اسرائيل و مؤمنين بحضرت موسى بود و اخيرا تمرّد نمود و شايد براى شرافت نسبى نامش مقدّم بر فرعون و هامان شده كه آندو هم تمرّد نمودند و كافر و معاقب شدند با آنكه حضرت موسى با معجزات با هرات مبعوث بر آنها شده بود پس تكبر و تفرعن و تجبّرشان در زمين موجب شد كه زير بار حكم خدا نرفتند و خواستند فرار كنند ولى نتوانستند سبقت گيرند بر قضا و بلاى او و عذاب خداوند آنها را ادراك نمود و طعمه خود كرد و هر يك از متمرّدين را بجزاى كردارشان رسانيد بعضى را خداوند بباد تندى كه در آن سنگريزه بود هلاك فرمود مانند قوم لوط و عاد و بعضى را بصيحه و زلزله مانند قوم ثمود و اصحاب مدين و بعضى را بخسف مانند قارون و بعضى را بغرق مانند فرعون و كسانش و قوم نوح و بهيچ يك از آنها خداوند ستم نفرمود و بدون تقصير آنها را عذاب نكرد بلكه خودشان بخودشان و غير ستم نمودند كه تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نمودهاند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده است و اگر كار آنها كار خدا بود چنانچه جبريّه قائلند بايد العياذ باللّه خداوند ظالم باشد نه آنها و از حقير
جلد 4 صفحه 230
تحقيقى در اين باب در سوره بقره ذيل آيه تلك الرّسل فضّلنا بعضهم على بعض گذشت چنانچه قصص و احوال اقوام و اشخاص مذكوره در اين آيات در سور سابقه مفصلا ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قارُونَ وَ فِرعَونَ وَ هامانَ وَ لَقَد جاءَهُم مُوسي بِالبَيِّناتِ فَاستَكبَرُوا فِي الأَرضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (39)
و هلاك كرديم قارون و فرعون و هامان را و هر آينه آمد آنها را موسي بادله و براهين و معجزات واضحه روشن پس زير بار نرفتند و بزرگي ورزيدند در زمين و نبودند که سبقت بگيرند بر قدرت ما و جلوگيري كنند از- بلاهاي وارده.
وَ قارُونَ وَ فِرعَونَ وَ هامانَ اما قارون گذشت که پسر خاله موسي بود و داراي علم كيمياء که بمس و بعض فلزات ميزد طلا ميشد و چون امر زكاة آمد با موسي عداوت پيدا كرد و در مقام اذيت و اهانت موسي بر آمد و دو كيسه اشرفي بيك زن فاحشه داد که بيايد در مجمع، بني اسرائيل و نسبت زنا بموسي دهد که با من زنا كرده آن فاحشه از خدا ترسيد و آمد در
جلد 14 - صفحه 325
مجمع بني اسرائيل و گفت که قارون بمن دو كيسه اشرفي که مهر قارون بر او خورده داده است که من بيايم يك همچه نسبتي بنبي اللّه دهم موسي از اينکه قضيه غضبناك شد و در حق او نفرين كرد و بعذاب الهي خسف شد و اما فرعون که فراعنه از زمان ابراهيم تا زمان موسي بودند فرعون ابراهيم نامش سنان که نمرودش نامند و فرعون يوسف که نامش ريان بن وليد و فرعون موسي نامش وليد بن مصعب و سيصد سال عمر كرد و دعوي الوهيت كرد بلكه گفت أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي و گفت: ما عَلِمتُ لَكُم مِن إِلهٍ غَيرِي و اما هامان وزير فرعون بود سبب اضلال فرعون هامان بود.
وَ لَقَد جاءَهُم مُوسي بِالبَيِّناتِ مثل ثعبان شدن عصا و بلعيدن سحر سحره فرعون و يد و بيضا و انفلاق بحر دوازده جاده شدن و ساير معجزات با هرات.
فَاستَكبَرُوا که گفتيم استكبار اشد عقوبة است از تكبر و تكبر از كبر و استكبار بزرگي بخود بستن است بدون اينكه هيچ گونه چيزي که مورث آن باشد نداشته باشد.
في الارض بر تمام اهل زمين.
وَ ما كانُوا سابِقِينَ نبود سبقت بگيرند بر خدا و انبياء او و بندهگان خالص الهي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- این آیه از سه نفر از گردنکشان که هر کدام نمونه بارزی از یک قدرت شیطانی بودند نام برده، میگوید: «و قارون و فرعون و هامان را نیز» هلاک کردیم (وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ).
قارون مظهر ثروت توأم با غرور و خود خواهی و غفلت، فرعون مظهر قدرت استکباری توأم با شیطنت، و هامان الگویی برای معاونت از ظالمان مستکبر بود.
سپس میافزاید: «موسی با دلائل روشن به سراغ این سه آمد» و حجت را بر آنها تمام کرد (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسی بِالْبَیِّناتِ).
«اما آنها راه استکبار و غرور و سر کشی را در زمین پیش گرفتند» (فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ).
ولی «آنها (با این همه) نتوانستند بر خدا پیشی گیرند» و از چنگال قدرت او فرار کنند (وَ ما کانُوا سابِقِینَ).
ج3، ص504
زیرا آنها نتوانستند از قلمرو قدرت خدا با امکاناتی که در اختیار داشتند بگریزند، و از عذاب الهی رهایی یابند، بلکه در همان لحظهای که خداوند اراده کرد آنها را با ذلت و زبونی به دیار عدم فرستاد.
نکات آیه
۱ - قارون و فرعون و هامان، سه شخصیت هلاک شده با عذاب الهى اند. (و قرون و فرعون و همن) «قارون» عطف بر «عاداً» است. «عاداً» مفعول فعل مقدر (أهلکنا) است.
۲ - موسى(ع)، پیام الهى را، با دلایل روشن، به قارون و فرعون و هامان ابلاغ کرد. (و قرون و فرعون و همن و لقد جاءهم موسى بالبیّنت)
۳ - موسى(ع)، پیامبرى از جانب خداوند، با بینات و آیات روشن بود. (و لقد جاءهم موسى بالبیّنت)
۴ - موسى(ع)، از معجزات متعدد برخوردار بود. (و لقد جاءهم موسى بالبیّنت) «بیّنة»، دلالت واضح، اعم از عقلى و حسى است (مفردات راغب). با توجه به معناى لغوى، احتمال دارد مراد از «البیّنات»، معجزات باشد.
۵ - قارون و فرعون و هامان، چهره هاى سرشناس و پرنفوذ جامعه خود بودند. (و قرون و فرعون و همن و لقد جاءهم موسى بالبیّنت) با توجه به این که موسى(ع) پیامبرى مبعوث شده از جانب خداوند براى توده هاى بنى اسرائیل بود، ذکر نام سه تن از میان آنان و یادآورى این که موسى(ع) با بینات، به سوى قارون و فرعون و هامان آمد، نشان مى دهد که آنان چهره هاى سرشناس و صاحب نفوذى بوده اند.
۶ - قارون و فرعون و هامان، با پیامبرى موسى(ع) برخوردى مستکبرانه کردند. (و قرون و ... و لقد جاءهم موسى ... فاستکبروا)
۷ - قارون و فرعون و هامان، روحیه مستکبرانه داشتند و در سرزمین مصر، مستکبرانه رفتار مى کردند. (و قرون و فرعون و همن ... فاستکبروا فى الأرض)
۸ - قارون و فرعون و هامان، هیچ گاه، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا، پیشى گیرند. (و قرون و فرعون و همن ... و ما کانوا سبقین) به قرینه آیات پیش - که درباره عذاب اقوام مکذِّب انبیا است - و نیز آیه بعد - که درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است - سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مکذبان است.
۹ - پیشى گرفتن از قضاى الهى، ممکن نیست. (و ما کانوا سبقین)
موضوعات مرتبط
- خدا: حاکمیت قضاى خدا ۸، ۹
- عذاب: اهل عذاب ۱
- فرعون: استکبار فرعون ۶، ۷; سرشناسى فرعون ۵; عجز فرعون ۸; فرعون در سرزمین مصر ۷; نفوذ اجتماعى فرعون ۵; هلاکت فرعون ۱
- قارون: استکبار قارون ۶، ۷; سرشناسى قارون ۵; عجز قارون ۸; قارون در سرزمین مصر ۷; نفوذ اجتماعى قارون ۵; هلاکت قارون ۱
- موسى(ع): برخورد مستکبرانه با موسى(ع) ۶; بینات موسى(ع) ۲، ۳; تبلیغ موسى(ع) ۲; معجزات موسى(ع) ۴; نبوت موسى(ع) ۳
- هامان: استکبار هامان ۶، ۷; سرشناسى هامان ۵; عجز هامان ۸; نفوذ اجتماعى هامان ۵; هامان در سرزمین مصر ۷; هلاکت هامان ۱
منابع