العصر ١
کپی متن آیه |
---|
وَ الْعَصْرِ |
ترجمه
سوره العصر | آیه ١ | العصر ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعَصْرِ»: زمان. روزگار. مراد زمان و تاریخ بشریّت است که سرمایه زندگی انسانها است، و خسران و زیان آنان بر اثر گذشتن زمان عمرشان به بیهودگی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱ و ۲:
گویند: این آیه درباره اسود بن شریق القرشى نازل گردیده است و نیز گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل شده و همچنین گویند: درباره مردى از قریش به نام جمیل نزول یافته است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۳ سوره عصر
- اقوال مختلف درباره مراد از «عصر» كه بدان قسم ياد فرموده است
- شرحى در مورد مستثنى بودن مؤمنان صالح العمل از زيانمندى جنس انسان
- جمله «و عملوا الصّالحات»، بر عمل به همه اعمال صالح دلالت دارد واز آن استفاده مى شود كه مؤمنان گنهكار نيز در خسران اند
- خصوصيت و اهميت تواصى به صبر كه بعد از عنوان كلى «و عملوا الصّالحات» اختصاص به ذكر يافتند
- چند روايت در ذيل آيات سوره عصر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3»
به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مىكنند.
نکته ها
در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از يكديگر اين سوره را تلاوت مىكردند. «1»
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند ياد كرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» «2»، صبح:
«وَ الصُّبْحِ» «3»*، روز: «وَ النَّهارِ» «4»*، شب: «وَ اللَّيْلِ» «5»*، چاشت: «وَ الضُّحى» «6»، سحر:
«وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «7» عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند ياد كرده است.
در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى عليه السلام است. «8»
بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفتهاند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن يعنى فشار گرفتهاند، زيرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسانهاست. بعضى مراد
«1». تفاسير نمونه و درّ المنثور.
«2». فجر، 1.
«3». تكوير، 18.
«4». ليل، 2.
«5». ليل، 1.
«6». ضحى، 1.
«7». مدّثر، 33.
«8». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 585
از عصر را عصاره هستى يعنى انسان كامل گرفتهاند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانستهاند. «1»
خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانيّت، بالاترين خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «2»*
سفارش ديگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه بايد با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
فخر رازى مىگويد: انسان در دنيا مانند يخ فروشى است كه هر لحظه سرمايهاش آب مىشود و بايد هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است. «3»
با اينكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهميّت جداگانه بيان شدهاند. همانگونه كه صبر و استقامت نيز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مىشود ولى به خاطر اهميّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
قرآن در آيهاى ديگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مىفرمايد:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ» «4» بنابراين ايمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سايه فضل و رحمت الهى حاصل مىشود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدايت مىشود كه به ايمان برسد و نه اهل عمل صالح مىگردد.
بازار دنيا
نگاه اجمالى به آيات قرآن ما را به اين نكته اساسى مىرساند كه دنيا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىكنند و فروش جنس در اين بازار اجبارى است. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «نفس المرء خطاه الى اجله» «5» يعنى نفس كشيدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمايه عمر را هر لحظه از دست مىدهد و ما نمىتوانيم از رفتن عمر و توان خود جلوگيرى كنيم. بخواهيم يا نخواهيم توان و زمان ما از
«1». تفسير نمونه.
«2». زمر، 15.
«3». تفسير كبير.
«4». بقره، 64.
«5». نهج البلاغه، حكمت 74.
جلد 10 - صفحه 586
دست ما مىرود. لذا در اين بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مىكنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند اين افراد، عمر فانى را باقى كرده و دنيا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىكنند.
اين دسته برندگان واقعى هستند، زيرا اولًا خريدار آنها خداوندى است كه تمام هستى از اوست.
ثانياً اجناس ناچيز را هم مىخرد. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» «1»
ثالثاً گران مىخرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِينَ فِيها» «2»*
رابعاً اگر به دنبال انجام كار خوب وبديم امّا موفق به عمل نشديم باز هم پاداش مىدهد.
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» «3» يعنى اگر كسى سعى كرد گرچه عملى صورت نگرفت كامياب مىشود.
خامساً پاداش را چند برابر مىدهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» «4» به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نيك مثل دانهاى است كه هفت خوشه از آن برويد و در هر خوشه صد دانه باشد.
امّا كسانى كه در اين بازار، عمر خود را به هوسهاى خود يا ديگران بفروشند و به فكر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگين كردهاند كه قرآن چنين تعبيراتى در مورد آنها دارد:
تجارت بد انجام دادهاند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» «5»
تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «6»
زيان كردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «7»*
زيان آشكار كردند. «خُسْراناً مُبِيناً» «8»
در زيان غرق شدند. «لَفِي خُسْرٍ» «9»
در ديد اين گروه، زرنگ و زيرك كسى است كه بتواند با هر كار و كلام و شيوهاى، خواه حق و
«1». زلزال، 7.
«2». آل عمران، 15.
«3». نجم، 39.
«4». آل عمران، 130.
«5». بقره، 90.
«6». بقره، 16.
«7». اعراف، 53.
«8». نساء، 119.
«9». عصر، 2.
جلد 10 - صفحه 587
خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست كند و در جامعه شهرت و محبوبيّتى يا مقام و مدالى كسب كند و در غير اين صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مىدهند.
امّا در فرهنگ اسلامى، زيرك كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و آن را رها نكند، براى زندگى ابدى كار كند و هر روزش بهتر از ديروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.
امام هادى عليه السلام فرمودند: «الدنيا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنيا بازارى است كه گروهى سود بردند و گروهى زيانكار شدند. «1»
پیام ها
1- دوران تاريخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند ياد كرده است. پس از عبرتهاى آن پند بگيريم. «وَ الْعَصْرِ»
2- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِي خُسْرٍ»
3- انسانِ مطلق كه در مدار تربيت انبيا نباشد، در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ»
4- تنها راه جلوگيرى از خسارت، ايمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
5- به فكر خود بودن كافى نيست. مؤمن در فكر رشد و تعالى ديگران است.
«تَواصَوْا بِالْحَقِّ»
6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است كه سفارش به حق. «بِالْحَقِ- بِالصَّبْرِ»
7- ايمان بر عمل مقدم است، چنانكه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است.
آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا
8- بدون ايمان و عمل و صالح و سفارش ديگران به حق و صبر، خسارت انسان بسيار بزرگ است. «لَفِي خُسْرٍ» (نكره بودن «خُسْرٍ» و تنوين آن نشانه عظمت خسارت است.)
«1». تحف العقول، كلمات امام هادى.
جلد 10 - صفحه 588
9- اقامهى حق به استقامت نياز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
10- جامعه زمانى اصلاح مىشود كه همه مردم در امر به معروف و نهى از منكر مشاركت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذيرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (كلمه «تَواصَوْا» براى كار طرفينى است)
11- نجات از خسارت زمانى است كه انسان در صدد انجام تمام كارهاى نيك باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (كلمه «الصَّالِحاتِ» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)
12- ايمان بايد جامع باشد نه جزئى. ايمان به همه اجزا دين، نه فقط برخى از آن.
«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» (ايمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 590
سوره همزه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الْعَصْرِ «1»
وَ الْعَصْرِ- سوگند به عصر.
بيان- در اين «عصر» اقوالى است:
1- سوگند به عصر هر پيغمبرى.
2- عصر حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه افضل همه اعصار است.
3- روزگار كه مشتمل بر اعاجيب بسيار است براى صاحبان بصيرت، چون مرور شب و روز بر تقدير و تدبير مدبرى است. بنابراين تعريض است به نفى آنچه مردمان به دهر نسبت دهند، از خسران و غير آن يا به خداى روزگار سوگند.
4- نماز عصر كه صلاة وسطى است به قول اكثر، و مشتمل باشد بر مزيت فضل.
5- تفسير برهان محمد بن سنان از مفضل بن عمر روايت نموده كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از «وَ الْعَصْرِ» حضرت فرمود: «العصر خروج القائم (عجل اللّه فرجه)» «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3»
ترجمه
سوگند بعصر حاضر
همانا آدمى هر آينه در زيانكارى است
مگر آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را و توصيه نمودند يكديگر را بمتابعت حق و توصيه نمودند يكديگر را بصبر و بردبارى در امور.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه سوگند ياد فرموده ظاهرا بعصر حاضر كه عصر بعثت خاتم انبيا و اكمال دين و اتمام نعمت از جانب خدا بر خلق است كه نوع انسان و افراد بنى آدم همگى در خسران و زيانكارى ميباشند چون سرمايه عمر را تلف نموده سودى كه ميتوان از آن بدست آورد كه نعيم جاودان است نميبرند بلكه مستحق عذاب اليم ميشوند مگر كسانيكه ظاهرا و باطنا ايمان آوردند بتوحيد خدا و نبوت پيغمبر آخر الزمان و امامت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او و آنچه بايد بآن معتقد باشند از عقائد حقه و بجا آوردند اعمال صالحهاى را كه بايد بجا بياورند چون ايشان خريدارى نمودند لذّات باقيه عاليه را بلذائذ دانيه فانيه مشوب بآلام و اسقام و اين دسته از مردم علاوه بر آنكه خودشان حقّ را يافتند و بآن عمل كردند يكديگر را هم توصيه بتحصيل حق و حقيقت نمودند و نيز توصيه و سفارش كردند بيكديگر كه ثابت قدم باشند در طريق تحصيل سعادت ابدى بصبر بر طاعت و صبر از معصيت و صبر در بلايا و مصائب دنيا براى فوز بنعيم عقبى و در روايات ائمه اطهار عصر بزمان ظهور صاحب الزمان و كسانيكه در زيانكارى هستند بدشمنان ائمه اطهار و اهل ايمان و عمل صالح بشيعيان ايشان و توصيه و سفارش بحق بتوصيه اولادشان بقبول ولايت و توصيه بصبر بسفارش
جلد 5 صفحه 431
كسانشان بر ثبات بمحبت عترت تفسير و با اين عناوين تطبيق شده است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و العصر انّ الانسان لفى خسر الى آخر الدّهر قرائت فرمودهاند و شايد مقصود تفسير باشد و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و العصر را در نمازهاى مستحب خود خداوند او را با چهره تابان و لب خندان و ديده روشن مبعوث فرمايد در روز قيامت و باين حال باقى باشد تا داخل در بهشت شود و الحمد للّه و السلام على عباده الذين اصطفى محمّد و آله سادة الورى.
جلد 5 صفحه 432
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
وَ العَصرِ «1»
الكلام في فضلها- از إبن بابويه مسندا از حسن بن ابي العلاء از حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرأ و العصر في نوافله بعثه اللّه يوم القيامة مشرقا وجهه ضاحكا سنة قريرا عينيه حتي يدخل الجنة)
و از حضرت رسول روايت شده فرمود:
(من قرأ هذه السورة كتب اللّه له عشر حسنات و ختم له بخير و کان من اصحاب الحق)
و خواص ديگري هم از براي اينکه سوره نقل كردهاند.
وَ العَصرِ اختلاف كردند در مراد از عصر بعضي گفتند: قسمت آخر روز، بعضي گفتند: مراد صلوة عصر است و آن صلوة وسطي است بين دو نماز روز صبح و ظهر و
جلد 18 - صفحه 221
دو نماز شب مغرب و عشاء که ميفرمايد: حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الوُسطي بقره آيه 228، بعضي گفتند: اول شب است، بعضي گفتند: اول روز است، بعضي گفتند: مطلق روز و شب است ولي در خبر است حديث معتبر از إبن بابويه از احمد بن هارون و از جعفر بن محمّد بن مسرور و از علي بن الحسين بن شاذويه جميعا از محمّد بن عبد اللّه بن جعفر بن جامع الحميري از پدرش از محمّد بن الحسين بن زياد الزيات از محمّد بن سنان از مفضل بن عمر:
قال: سألت الصادق جعفر بن محمّد عليهما السلام عن قول اللّه تعالي عز و جل: وَ العَصرِ إِنَّ الإِنسانَ لَفِي خُسرٍ!- قال: العصر عصر خروج القائم (عج) و ان الانسان لفي خسر اعدائنا.
اقول: مكرر گفتهايم که اخبار وارده در تفسير آيات نوعا بيان مصداق ميكند مصداق اتم منافي با عموم و اطلاق آيه ندارد لذا ميگوييم عصر بمعني دهر و زمان است هر قسمت از زمان را عصر ميگويند عصر نوح ابراهيم موسي عيسي، عصر حضرت رسالت، عصر ائمه اطهار، عصر غيبت، عصر ظهور عصر رجعت و هكذا، و غرض اينكه در هر عصري آيات الهيه ظاهر شده و اعظم آيات آيتي است که در عصر ظهور حضرت بقية اللّه ظاهر ميشود که تمام دليل بر وجود حق و قدرت او و حكمت و مصلحت است که خداوند چه نحو نصرت انبياء و مؤمنين فرموده و ميفرمايد، و چه نحو انتقام از دشمنان آنها كشيده و ميكشد که احتياج بشرح و بسط زيادي دارد.
واو و العصر واو قسم است و الف و لام جنس است شامل تمام اعصار ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- در ابتدای این سوره با قسم تازهای رو برو میشویم، میفرماید:
«به عصر سوگند»! (و العصر).
واژه «عصر» در اصل به معنی «فشردن» است، و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر این که برنامهها و کارهای روزانه در آن پیچیده و فشرده میشود.
سپس این واژه به معنی مطلق «زمان» و دوران تاریخ بشر و یا بخشی از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، و امثال آن استعمال شده است، و لذا در تفسیر این سوگند، بعضی از مفسران آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانستهاند که مملو از درسهای عبرت، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است، و روی همین جهت آن چنان عظمتی دارد که شایسته سوگند الهی است.
ولی بعضی دیگر روی قسمت خاصی از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله یا عصر قیام حضرت مهدی (عج) که دارای ویژگی و عظمت خاصی در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده، و سوگند را ناظر به آن میدانند.
ولی مناسبتر همان عصر به معنی زمان و تاریخ بشر است، چرا که بارها گفتهایم سوگندهای قرآن همواره متناسب با مطلبی است که سوگند به خاطر آن یاد شده، و مسلم است که خسران انسانها در زندگی نتیجه گذشتن زمان عمر آنهاست.
و یا عصر قیام پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله به خاطر این که برنامه چهار مادهای ذیل سوره در چنین عصری نازل گردیده.
نکات آیه
۱ - سوگند خداوند، به عصر پیامبر(ص) (و العصر) حرف «ال» در «العصر»، براى عهد حضورى است; یعنى، سوگند به این عصر!
۲ - عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و العصر)
۳ - سوگند خداوند به روزگار (و العصر) یکى از معانى «عصر» دهر است; یعنى، زمانى طولانى و غیر محدود که انقضاى آن، به انقراض اهل آن زمان بستگى دارد. (تاج العروس)
۴ - سوگند خداوند، به عصر هر روز و نماز فریضه آن* (و العصر) چنانچه «عصر» به معناى «عشىّ» (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.
موضوعات مرتبط
- سوگند: سوگند به دوران محمد(ص) ۱، ۲; سوگند به روزگار ۳; سوگند به عصر ۴; سوگند به نماز عصر ۴
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۱، ۲، ۳، ۴
- محمد(ص): عظمت دوران محمد(ص) ۲
منابع
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.