الصافات ٥٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ لاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ |
ترجمه
الصافات ٥٦ | آیه ٥٧ | الصافات ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُحْضَرِینَ»: کسانی که فرشتگان ایشان را در میان دوزخ گرد آوردهاند (نگا: روم / ، سبأ / ، یس / و و ، قصص / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ «56» وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ «57»
(فرد بهشتى به دوزخى) گويد: به خدا سوگند نزديك بود كه مرا به نابودى كشانى.
و اگر نعمت (و لطف) پروردگارم نبود، قطعاً از احضار شدگان (در دوزخ) بودم.
جلد 8 - صفحه 32
نکته ها
كلمهى «تردين» از «ارداء» به معناى سقوط از بلندى است كه با نابودى همراه باشد.
پیام ها
1- بهشتيان از حال دوزخيان اطلاع مىگيرند. «فَاطَّلَعَ»
2- منكران قيامت در وسط دوزخند. «سَواءِ الْجَحِيمِ»
3- بهشتيان مىتوانند با دوستان دوزخى خود گفتگو كنند. قالَ ...
4- مواظب خطر دوستان ناباب باشيم. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ»
5- افراد فاسد براى فاسد كردن ديگران تلاشها مىكنند. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ»
6- اگر يك لحظه لطف خدا قطع شود، سقوط انسان حتمى است. لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ ...
7- بعضى از بندگان مخلص، ممكن است تا لب پرتگاه بروند، امّا لطف خداوند آنان را نجات مىدهد. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
8- تأثير نپذيرفتن از دوستان فاسد، يك نعمت الهى است. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
9- اهل بهشت خود را مستحقّ نمىدانند بلكه بهشتى شدن خود را مديون لطف و نعمت الهى مىدانند. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57)
جلد 11 - صفحه 122
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي: و اگر نبود عطا و بخشش پروردگار من كه مرا هدايت فرمود و از اغواى تو نگاهداشت، لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ: هر آينه بودم از حاضر شدگان با تو و امثال تو در اين عذاب و عقاب، پس آن مؤمن بر سبيل توبيخ به همنشين خود گويد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)
ترجمه
گفت گويندهاى از آنان همانا بود براى من همنشينى
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى
جلد 4 صفحه 432
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ تَاللّهِ إِن كِدتَ لَتُردِينِ (56) وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ (57)
مؤمن اهل بهشت براي قرينش که در ميانه جحيم قسم ياد ميكند که تاللّه نزديك بود که تو باين كفريات که ميگفتي مرا بهلاكت اندازي مثل خودت و اگر نبود نعمت پروردگار من هر آينه من هم بودم از احضار شدگان در جهنم.
تَاللّهِ قسم از روي تعجب.
إِن كِدتَ ان مخففه از مثقله است يعني بدرستي که نزديك بود تو به انكار معاد و تكذيب رسول و شرك بخدا و ساير كفريات خود.
لَتُردِينِ لترديني بوده كسره بجاي يا است و معني متردي كسي را گويند که از جاي بلندي سقوط كند بزبان فارسي پرتاب شود يعني نزديك بود که مرا هم مثل خود پرتاب كني در ميانه آتش.
وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي نعمه پروردگار هدايت و ارشاد و دلالت و توفيق و افاضه نور ايمان در قلب و حفظ از شياطين و ارباب ضلال و كفار و مشركين و هواي نفس است و اسباب هدايت دو قسم است ظاهريه و باطنيه اما اسباب ظاهريه اعطاء عقل و حواس ظاهره و باطنه و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و نصب امام و جعل علماء در هر عصر و زمان و اما باطنيه افاضه نور در قلوب مؤمنين و توفيق و دفع شياطين و تأييد و تسديد و نحوه اينها است و تمام اينها نعمت پروردگار است.
لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ احضار آوردن مجرم است براي مؤاخذه و مطالبه و اما براي مثوبات و عنايات خود حاضر ميشود احضارش نميگويند.
(تنبيه) آنچه بنظر ميرسد اينكه اينکه قرين از منافقين بوده زيرا مؤمنين چندان تماسي با كفار و مشركين نداشتند و اينها دشمنهاي داخلي بودند و بزبان ما زيركي كار ميكردند و آنچه ضرر باسلام و مسلمين از صدر اول الي كنون وارد شده از اينها بوده و شاهد بر اينکه دعوي اينكه كفار و مشركين منكر
جلد 15 - صفحه 156
معاد نبودند ولي منافقين بهيچ ديني معتقد نبودند نه دين يهود و نصاري و نه مشركين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- چیزی نمانده بود که وسوسههای تو در قلب صاف من اثر بگذارد، و مرا به همان خط انحرافی که در آن بودی وارد کنی «و اگر (لطف الهی یار من نشده بود و) نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم»! (وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ).
این توفیق الهی بود که رفیق راه من شد، و این دست لطف هدایتش بود که مرا نوازش داد و رهبری کرد.
نکات آیه
۱ - بهشتیان، رهایى خود از پیامدهاى هلاکت بار هم نشینى با کافران دوزخى را، مدیون لطف خدا و به توفیق او مى دانند. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۲ - توفیق نجات از پیامدهاى هلاکت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف، نعمت و لطف الهى است. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۳ - رهایى انسان از جبر محیط اجتماعى و نیز از پیامدهاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه، در سایه ایمان به خدا و لطف و عنایت او، امرى ممکن است. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۴ - انسان ها در جامعه فاسد و محیط منحرف، بدون ایمان به خدا و لطف او، در معرض انحراف و هلاکت اند. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۵ - ربوبیت الهى، مقتضى توفیق دادن و نعمت بخشیدن به بندگان مخلَص خود (عباد اللّه المخلصین ... و لولا نعمة ربّى)
موضوعات مرتبط
- انسان: لغزشگاه انسان ۴
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۳، ۴
- بدان: آثار همنشینى با بدان ۲
- بهشتیان: منشأ نجات بهشتیان ۱
- جامعه: آثار جامعه فاسد ۴
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; آثار لطف خدا ۱، ۲، ۳، ۴; نعمتهاى خدا ۲
- کافران: آثار همنشینى با کافران ۱
- گمراهان: آثار همنشینى با گمراهان ۳
- گمراهى: منشأ نجات از گمراهى ۲
- محیط: آثار محیط اجتماعى ۴; نجات از جبر محیط اجتماعى ۳
- مخلصین: زمینه توفیق مخلصین ۵; زمینه نعمتهاى مخلصین ۵
- هلاکت: زمینه هلاکت ۴
منابع