الحجر ٨١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ آتَيْنَاهُمْ‌ آيَاتِنَا فَکَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ‌

ترجمه

ما آیات خود را به آنان دادیم؛ ولی آنها از آن روی گرداندند!

|و آيات خود را به آنها داديم ولى از آن رويگردان بودند
و آيات خود را به آنان داديم، و[لى‌] از آنها اعراض كردند.
و از آیاتی که ما بر آنان فرستادیم رو گردانیدند.
و ما آیات و نشانه های خود را به آنان نشان دادیم، ولی از آنان روی گردان شدند.
آيات خويش را بر آنان رسانيديم ولى از آن اعراض مى‌كردند.
و معجزات خود را به آنان بخشیدیم ولی از آنها رویگردان بودند
و نشانه‌هاى خود را به آنان داديم پس، از آنها رو گردانيدند.
ما آیات خود را برایشان فرستادیم (و معجزات خویش را بدیشان نمودیم) ولی آنان بدانها پشت کردند و روی‌گردان شدند.
و تمام آیات [جسمانی و ...] خود را به آنان دادیم. پس از آنها رویگردان بوده‌اند.
و آوردیمشان آیتهای خویش را پس بودند از آنها روی‌گردانان‌

We gave them Our revelations, but they turned away from them.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٨٠ آیه ٨١ الحجر ٨٢
سوره : سوره الحجر
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آیَاتِنَا»: مراد آیه‌های کتاب آسمانی یا معجزات حسّی است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (81)

وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا: و داديم ايشان را آيات خود را. مراد بيرون آمدن شتر سرخ موى شيردار از ميان كوه. فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ‌: پس بودند آن قوم از آيات بينه و علامات داله بر حق و حقانيت، اعراض‌كنندگان و رو برگردندگان، يعنى به عوض آنكه تفكر و تأمل نمايند در آن آيات و ايمان آرند، كفر ورزيده و معرض شدند، و در عناد و لجاج افزودند.


«1» نهج البلاغه، حكمت 297.

جلد 7 - صفحه 138


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (75) وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ (76) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (77)

وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ (78) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79) وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (81) وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (82)

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83) فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (84)

ترجمه‌

پس گرفت آنها را صيحه آسمانى وارد در وقت طلوع آفتاب شدگان‌

پس گردانديم زبرش را زيرش و بارانديم بر آنها سنگهائى از گل سنگ شده‌

همانا در اين هر آينه نشانه‌ها است براى اهل فراست‌

و همانا آنها هر آينه براهى است ثابت‌

بدرستيكه در اين نشانه‌اى است براى اهل ايمان‌

و همانا بودند اهل بلدأيكه هر آينه ستمكاران‌

پس انتقام كشيديم از آنها و بدرستيكه آن دو هر آينه در راهى روشنند

و بتحقيق تكذيب كردند اهل وادى حجر پيغمبران را

و داديم بآنها نشانه‌هاى خودمان را پس بودند از آنها اعراض كنندگان‌

و بودند كه مى‌تراشيدند از كوهها خانه‌ها را ايمنان‌

پس گرفت آنها را صيحه آسمانى بامداد كنندگان‌

پس بى‌نياز نكرد آنها را آنچه بودند كه كسب ميكردند.

.


جلد 3 صفحه 261

تفسير

بيان عاقبت كار قوم لوط است كه فرياد مهيب جبرئيل مقارن طلوع آفتاب بآنها رسيد و بال خود را در زير زمين بلد آنها فرو برد و از جا كند و بآسمان برد و وارونه نمود و بزمين زد و زير و زبر نمود و در اينحال بارانى از سجّيل كه معرّب سنگ گل است بر آنها باريدن گرفت كه ديّارى را از آنها باقى نگذارد حتى بكسانيكه در شهر نبودند و باطراف مسافرت نموده بودند هم اصابت كرد و هلاك نمود چنانچه در سوره هود گذشت و در اين هلاكت قوم لوط و زير و زبر شدن بلدشان آياتى است بر قدرت و عظمت معصيت خداوند براى اهل فراست و كسانيكه بنظر دقيق در حقايق اشياء مينگرند تا حقيقت هر چيز را بسمه و علامت آن ميشناسند چون متوسم ناظر و متأمّل در سمه و علامت شى‌ء را گويند براى معرفت بحال آن و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده بطريق صحيح كه فرمود بپرهيزيد از فراست مؤمن همانا او نظر ميكند بنور خدا و خداوند بندگانى دارد كه ميشناسند مردم را بتوسم و اين آيه را تلاوت فرمود و آن آيات و نشانه‌هاى قدرت خداوند در راهى است كه ثابت و مستقر است و قافله قريش و غيرها كه از مكّه بشام حركت ميكنند از آنراه ميروند و آثار باقيه بلد سدوم را كه شهر قوم لوط بوده مشاهده مينمايند و بايد عبرت گيرند و با پيغمبر خدا مخالفت ننمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود در قول خداوند انّ فى ذالك لآيات للمتوسمين متوسم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و بعد از او منم و ائمه كه از ذريّه منند متوسمانند و در چند روايت ديگر باين معنى تصريح شده و در بعضى علاوه شده كه سبيل در ما مقيم است و خارج از ما نميشود هرگز و قمّى ره علاوه فرموده كه سبيل راه بهشت است و در بعضى روايات باين آيه تمسك شده است براى آنكه ائمه عليهم السلام تمام مردم را بنوشته ايمان و كفرشان كه در ميان دو چشمشان است ميشناسند كه مؤمنند يا كافر و اين نوشته از ساير مردم محجوب است و نسبت بامام زمان علاوه شده است كه در آن آيت است براى متوسمان و او آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در امام آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم مى‌بيند بنور خدا و سخن ميگويد از جانب خدا و پوشيده نميماند بر او چيزى از چيزها كه خواسته باشد و بنابر آنچه ذكر شد مرجع ضمير


جلد 3 صفحه 262

در و إنّها لبسبيل مقيم راجع است بآيات و مراد از انّ فى ذالك لآية للمؤمنين آنستكه در اين توسم و تفرّس و علامت شناسى و معرفت آيات خدا و ائمّه هدى و طرق الى اللّه آيت و علامتى است براى اهل ايمان يعنى اهل ايمان حقيقى باين امور شناخته ميشوند ولى مفسرين مرجع ضمير انّها را مدينه يا مدائن و آثار باقيه آنها قرار داده‌اند و مشار اليه ذالك را در آيه بعد نيز همان دانسته‌اند و اختصاص باهل ايمانرا فرموده‌اند براى آنستكه آنها منتفع ميشوند و بنظر حقير خلاف ظاهر آيه و روايات مفسره است و در هر دو معنى سهل انگارى شده است و كلمه ان در و إن كان اصحاب الأيكة ظاهرا مخفّفه از مثقّله است و أيكه درختان بسيار درهم رفته را گويند و نام بلدى است كه در جنگل واقع شده بود و حضرت شعيب علاوه بر اهل مدين بر آنها هم مبعوث شد و اطاعت ننمودند و ستم نمودند بخودشان و خلق و خداوند از آنها انتقام كشيد باين نحو كه هفت روز هوا بشدّت گرم شد و بعد ابرى ظاهر گشت آنها باميد فرج و تخفيف حرارت زير آن ابر جمع شدند ناگاه از آن صاعقه‌اى بآنها رسيد و تمامى سوختند و شهر سدوم و بلدأيكه در جلو راه مردم واضح و آشكار است و بنابراين مراد بامام مبين راه روشن است و بعضى گفته‌اند مراد از امام مبين لوح محفوظ است كه وقايع آن دو بلد در آن نوشته است مانند و كل شى‌ء احصيناه فى امام مبين و معناى اوّل اظهر است و اهل ديار حجر كه گفته‌اند واديى است بين مدينه و شام هم مانند ساير كفار تكذيب نمودند پيغمبران خدا را كه حضرت صالح و رسولان او يا ساير انبياء باشد و اينها همان قوم ثمود بودند كه شرح احوال آنها در سوره اعراف گذشت و مراد از آيات ناقه و بچه‌اش و آب خوردن و شير دادن و ساير جهات اعجاز آنست كه مفصلا ذكر و كيفيّت اعراض آنها بيان گرديد و يكى از سفاهتهاى آنها اين بود كه خانه‌هاشان را در كوهها از سنگ مى‌تراشيدند و باين ملاحظه ايمن بودند از وصول آفات ارضيّه و سماويّه بخودشان با آنكه باين امور نبايد دلگرم و از عذاب الهى ايمن بود پس تمامى در وقت صبح بصيحه آسمانى هلاك شدند و آن خانه‌ها و اولاد و اموالشان كه كسب ميكردند براى آنها ابدا نتيجه و فائده و ثمرى نداشت و چيزى از احتياج آنها را رفع ننمود.


جلد 3 صفحه 263

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ آتَيناهُم‌ آياتِنا فَكانُوا عَنها مُعرِضِين‌َ (81)

و داديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ آيات‌ ‌خود‌ ‌را‌ و بودند ‌از‌ ‌آن‌ آيات‌ إعراض‌ كننده‌ ظاهر ضمير جمع‌ ‌در‌ (و آتيناهم‌) ثمود ‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ حجة و دليل‌ و برهان‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ تمام‌ كرديم‌ و بعضي‌ گفتند مرجع‌ انبياء هستند و آيات‌ معجزات‌ ‌است‌ ‌که‌ بدست‌ ‌آنها‌ جاري‌ ‌شده‌ فَكانُوا عَنها مُعرِضِين‌َ و همين‌ جمله‌ دليل‌ ‌است‌ ‌بر‌ آنچه‌ استظهار كرديم‌ زيرا انبياء إعراض‌ نكردند بلكه‌ قوم‌ ‌از‌ انبياء و ادلّه‌ و براهين‌ و معجزات‌ اعراض‌ كردند ‌حتي‌ فصيل‌ ناقه‌ ‌را‌ كشتند و ناقه‌ ‌را‌ پي‌ كردند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 81)- به هر حال قرآن در باره «اصحاب الحجر» چنین ادامه می‌دهد:

«و ما آیات خود را به آنان دادیم ولی آنها از آن روی گرداندند»! (وَ آتَیْناهُمْ آیاتِنا فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ).

تعبیر به «اعراض» (روی گرداندن) نشان می‌دهد که آنها حتی حاضر نبودند این آیات را بشنوند و یا به آن نظر بیفکنند.

نکات آیه

۱- خداوند معجزات، آیات و نشانه هاى گوناگون خویش را به اصحاب حجر (قوم ثمود) ارائه کرد. (و ءاتینهم ءایتنا)

۲- اصحاب حجر (قوم ثمود)، از معجزات و آیات الهى روى برتافته و بر کفر خویش اصرار ورزیدند. (و ءاتینهم ءایتنا فکانوا عنها معرضین)

۳- اصحاب حجر (قوم ثمود)، مردمى لجوج و حق ناپذیر بودند. (و ءاتینهم ءایتنا فکانوا عنها معرضین) اینکه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آیات فراوان الهى از آنها اعراض کردند، بیانگر لجاجت و حق ناپذیرى آنان بود; چنان که آمدن جمله «فکانوا عنها معرضین» به جاى «فأعرضوا عنها» - که نشان دهنده این است که اعراض آنان از دیر باز وجود داشته است - مى تواند مؤید برداشت فوق باشد.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: اعراض از آیات خدا ۲
  • حق ناپذیران ۳:
  • قوم ثمود: اعراض قوم ثمود ۲; حق ناپذیرى قوم ثمود ۳; صفات قوم ثمود ۳; کفر قوم ثمود ۲; لجاجت قوم ثمود ۲، ۳; نزول آیات خدا بر قوم ثمود ۱; نزول معجزه بر قوم ثمود ۱

منابع