کَان

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن نمودار دفعات)

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

كان به معنى بود، هست، واقع شده و غير آن مى‏آيد. راغب مى‏گويد: کان عبارت است از زمان گذشته. در صحاح گفته: كان را اگر عبارت از زمان گذشته دانستى احتياج به خبر خواهد داشت زيرا فقط به زمان دلالت كرده و اگر آن را عبارت از حدوث شى‏ء و وقوع آن دانستى از خبر بى‏نياز است زيرا به زمان و معنى هر دو دلالت كرده است اكنون چند نوع «كان» را بررسى مى‏كنيم: 1- [آل عمران:67]. اين هر دو «كانَ» معمولى و از افعال ناقصه‏اند و دلالت بر زمان گذشته دارند. 2- [نساء:1]. [نساء:11]. «وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً - اِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً - اِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً» كان در اينگونه آيات دلالت بر ثبوت و لزوم دارد و معناى «هست» مى‏دهد نه زمان گذشته. يعنى خدا رقيب است. عليم است، حكيم است و هكذا. راغب گويد كان در بسيارى از اوصاف خدا معنى ازليّت مى‏دهد. ظاهراً غرضش آن است كه «كانَ اللَّهُ عَليماً» يعنى خدا از ازل چنين بوده است ولى به نظر نگارنده زمان در آن ملحوظ نيست. و حق همان است كه گفتيم، جوهرى در صحاح گويد: كان گاهى زايد آيد براى توكيد مثل «كادَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» نگارنده گويد اين سخن كاملاً حقّ است و «كانَ» فقط براى تثبيت وصف غفران و رحمت براى خدا است. در اقرب آن را دوام و استمرار گفته است. 3- [اسراء:11]. [اسراء:27]. [اسراء:53]. «كانَ» در اينگونه مواقع نيز دلالت بر ثبوت وصف و قليل الانفكاك بودن آن دارد. 4- [آل عمران:110]. [مريم:29]. معنى كان در هر دو آيه به معنى «هست» است كه همان وقوع باشد يعنى: شما بهترين امّت هستيد كه براى مردم بوجود آمده. چطور سخن گوييم با آنكه كودك در گهواره است. درباره آيه اوّل گفته‏اند: كان براى حال است راغب در آيه دوّم گفته دلالت بر گذشته دارد ولو به طور لحظه. 5- [بقره:34]. گفته‏اند كان در آيه به معنى «صار» است يعنى امتناع و خودپسندى كرد و از كافران شد. 6- قاموس و اقرب الموارد تصريح كرده‏اند كه كان به معنى استقبال نيز آيد [انسان:7]. را شاهد آورده‏اند. 7- [بقره:280]. گفته‏اند كان در آيه تامّه و به معنى «وقع» است يعنى اگر قرضدار در تنگى باشد مهلت است تا وسعت يافتن او. *** مكان: اسم مكان است به معنى موضع حصول شى‏ء راغب گويد در اثر كثرت استعمال توّهم شده كه ميم آن از اصل كلمه است [حج:31]. يا باد او را به مكانى دور ساقط كند. مكانت: به معنى موضع و منزلت است مثل [يس:67]. مجمع در ذيل آيه گفته مكانة و مكان هر دو به يك معنى است يعنى اگر مى‏خواستيم آنها را در جايشان مسخ مى‏كرديم. [انعام:135]. مكانت در آيه به معنى تمكّن است: اى قوم به قدر تمكّن خود كاركنيد و در كفر پايدار باشيد من نيز همانقدر كار خواهم كرد.