يوسف ٢٦
ترجمه
يوسف ٢٥ | آیه ٢٦ | يوسف ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهِدَ شَاهِدٌ»: گواهی، گواهی داد. داوری، داوری کرد. حاضری از حضّار گفت. «قَمِیص»: پیراهن. «قُبُلٍ»: جلو.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۲۲، سوره يوسف
- بيان آيات مربوط به يوسف (عليه السلام ) در خانه عزيز مصر مراد از جمله : ((لمّابلغ اشدّه ))
- توضيحى در مورد حكم و علمى كه خدا به يوسف (عليه السلام ) داده
- چنين موهبتى (حكم و علم ) را خدا به همه نيكوكاران مى دهد
- معناى مراوده در جمله : ((و راودته الّتى هو فى بيتها))
- احساسات يوسف (عليه السلام ) در كاخ عزيز مصر
- احساسات همسر عزيز نسبت به يوسف (عليه السلام ) همسر عزيز كه خود عزيره مصربود، از طرف عزيز
- يوسف و همسر عزيز
- توحيد خالص يوسف (عليه السلام ) كه از پاسخ او درمقابل درخواست همسر عزيز (معاذالله ربى احسن مثواى ) نمايان است
- نكاتى كه يوسف عليه السلام در جمله (انه ربى احسن مثواى ) افاده كرده است
- نراع بين حب الهى و عشق حيوانى و چيره شدن حب الهى در يوسف (ع )
- مراد يوسف از رب در جمله خداى (انه ربى احسن مثواى ) تعالى است
- خويشتن دارى يوسف (عليه السلام ) در برابر همسر عزيز شگفت انگيز و خارق العادهبوده است
- هيچ مانعى جز ايمان جلوگير نفس يوسف (ع ) نشده است
- معناى اين كه يوسف (عليه السلام ) برهان پروردگارش را نديده بود قصد همسر عزيزرا كرده بود(وهمّ بها لولا...)
- برهانى كه ديدن آن ، يوسف را از لغزش بازداشت نوعى علم شهودى بوده است كه به بندگان مخلص ارائه مى شود
- اقوال پاره اى از مفسرين عامه و خاصه در تفسير آيه : ((لقد همّت به و همّ لولا...))
- بررسى و نقد روايت مذكور (از تفسير سيوطى )
- افترائات ناشايسته و اتّهامات قبيحى كه در تفاسير عامه به حضرت يوسف (عليه السلام ) نسبت داده شده است
- در مذمت صاحبان اين سخنان موهون
- افراط در پذيرش و تسليم در برابر هر چه حديث نام دارد، يكى از دو علت وقوع در اين افترائات مى باشد
- دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع )
- سخن زمخشرى در توضيح و توجيه جمله : ((و همّ لولا...)) واشكال آن
- گفته صاحب مجمع البيان در اين زمينه و ايراد وارد بر آن
- وجهى كه صاحب المنار در اين مورد بيان كرده و جواب آن
- دو قول ديگر در اين باره
- نكات قابل توجه در اين گفتگوها
- شاهد چه كسى بوده و چرا از او به ((شاهد)) تعبير شده نه به((قائل ))
- معناى جمله : ((يوسف اعرض عن هذا و استغفرى لذنبك ...)) كه گفته عزيز مصر است بعداز روشن شدن تقصير همسرش
- گفتگوى ملامت آميز زنان شهر درباره عشق زليخا به يوسف
- تدبيرى كه زليخا براى رهايى از زخم زبان آنان انديشيد
- ورود يوسف (ع ) به مجلس زنان اشرافى مصر و عكس العمل آنها
- مسائلى كه باعث شد زنان مصرى علنا درباره يوسف اظهار نظر كنند
- اشاره به شدت و سختى وارد بر يوسف (عليه السلام ) در مجلس ميهمانى و پناه بردن آن حضرت به خداى تعالى
- توضيح مفردات آيه شريفه
- عكس العمل زنان مصر با ديدن يوسف (عليه السلام )
- توضيح اينكه گفتند: ((ما هذا بشرا ان هذا الّا ملك كريم ))
- اعتراف همسر عزيز در جمع زنان مصر و تهديد صريح يوسف (عليه السلام ) به حبس وخوارى
- مناجات و استغاثه يوسف (عليه السلام ): ((ربّ السّجن احبّ الىّ...))
- نكاتى كه از آيه شريفه استفاده مى شود
- ديگر زنان مصر همچون زليخا به يوسف اظهار علاقه كردند!
- بحثهايى پيرامون تقواى دينى و درجات آن در چندفصل
- ۱- رابطه قانون ، اخلاق كريمه و توحيد. و بيان اينكه قانون بدون اخلاق و اخلاق بدون توحيد نمى توانند منشاء اثرى باشند.
- فضائل اخلاقى ضامن سعادت اجتماع است اگر بر اساس توحيد باشد
- انگيزه فداكارى جز توحيد و اعتقاد به آخرت نمى تواند باشد
- ۲ مراتب و درجات حصول تقواى دينى و پرستش خدا بر اساس خوف ، رجاء و حبّ
- عبادت دسته سوم كه خدا را چون شايسته عبادت يافتند عبادت مى كنند
- مخلصين ، عبادت از روى خوف و رجاء را نوعى شرك ميدانند
- ۳- چگونه محبت خدا باعث اخلاص مى شود؟
- ۴- معناى اخلاص ، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره به درجات عالى اخلاص معصومين
- مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم
- ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم از گناه به اختيار اوست
- بحث روايتى
- روايتى از امام سجاد (عليه السلام ) درباره داستان يوسف (عليه السلام ) و همسر عزيزمصر
- چند روايت در توضيح جمله : ((و لقد همّت به و همّ بها لولا...))
- روايتى جعلى از اميرالمؤ منين (ع ) در اين باره !
- رواياتى در ذيل آيات گذشته راجع به داستان يوسف (عليه السلام ) و زليخا
نکات آیه
۱- دفاع یوسف(ع) از خویش ، در برابر اتهام زلیخا (قال هى رودتنى عن نفسى)
۲- یوسف(ع) در نزد عزیز مصر ، تمناى نامشروع زلیخا و استنکاف خویش را فاش ساخت ، و خود را از هر گونه اراده سوئى مبرّا دانست. (قال هى رودتنى عن نفسى) ترکیبهایى نظیر «هى رودتنى» و «أنا قمت» - که مبتدا در معنا فاعل است و خبر آن فعل مى باشد - گاهى حاکى از تأکید است و گاهى دلالت بر حصر دارد. و از آن جا که یوسف(ع) در مقام رفع اتهام از خویش بود، معلوم مى شود او از جمله «هى رودتنى» معناى حصر را اراده کرده است. بنابراین «هى راودتنى» ; یعنى، او (زلیخا) از من درخواست کام جویى داشت و من چنین درخواستى نداشتم و استنکاف ورزیدم.
۳- لزوم دفاع از خویش در برابر اتهامهاى ناروا (قالت ما جزاء ... قال هى رودتنى عن نفسى)
۴- افشاى گناه دیگران در محدوده دفاع از خویش جایز است. (قال هى رودتنى عن نفسى)
۵- یوسف(ع) مراوده زلیخا و وصال خواهى او را تا زمان دفاع از خویش، پنهان کرده و فاش نساخته بود. (قالت ... قال هى رودتنى عن نفسى)
۶- طمأنینه و آرامش یوسف(ع) به هنگام دفاع از خویش (قال هى رودتنى عن نفسى) یوسف(ع) در بیان رفع اتهام از خویش ، در سخن خود (هى رودتنى عن نفسى) نه از ادات تأکید استفاده کرد و نه جمله خویش را با قسم و مانند آن بیان داشت. این کار نشان دهنده آرامش و اطمینان یوسف(ع) در آن عرصه سخت است.
۷- عزیز مصر در ماجراى یوسف(ع) و زلیخا ، پیشداورى نکرد و از تصمیم گیرى عجولانه خوددارى نمود. (قالت ... قال هى رودتنى عن نفسى و شهد شاهد من أهلها)
۸- مردى از خویشان زلیخا ، در ماجراى وى و یوسف(ع) دخالت کرد و میان آنان به داورى پرداخت. (و شهد شاهد من أهلها)
۹- داور ماجراى یوسف(ع)و زلیخا ، على رغم خویشى او با زلیخا ، بى طرفى کامل را رعایت کرد ، و قضاوتى بر حق ارائه نمود. (و شهد شاهد من أهلها إن کان قمیصه قُدّ من قُبل)
۱۰- داور ماجراى یوسف(ع) و زلیخا ، پیش از اظهار نظر خویش ، به پاره شدن پیراهن یوسف(ع) آگاه شد. (و شهد شاهد من أهلها إن کان قمیصه قُدّ)
۱۱- داور ماجراى یوسف(ع) و زلیخا، صداقت زلیخا و دروغ گویى یوسف(ع) را منوط به پاره شدن پیراهن یوسف(ع) از پیشِ رو دانست. (إن کان قمیصه قُدّ من قُبل فصدقت و هو من الکذبین)
۱۲- داور ماجراى یوسف و زلیخا ، به درستى داورى خویش و دلالت نحوه پارگى پیراهن بر کشف ماجرا ، اطمینان کامل داشت. (و شهد شاهد من أهلها إن کان قمیصه قُدّ من قُبل) مراد از شهادت در «شهد شاهد» اظهار نظر کردن، قضاوت کردن و ... است. تعبیر کردن از اینها به شهادت دادن - که دیدن و مشاهده کردن را مى طلبد - براى رساندن این معناست که آن شخص، آن چنان به صحت داورى و نظر خویش اطمینان داشت که گویا شاهد ماجرا بوده است.
روایات و احادیث
۱۳- «عن على بن الحسین(ع): ... قال یوسف و إله یعقوب ما أردت بأهلک سوء بل هى راودتنى عن نفسى فسل هذا الصبى ... و کان عندها من أهلها صبى زائر لهافانطق الله الصبى لفصل القضاء فقال:... انظر إلى قمیص یوسف... ;[۱] از امام سجاد(ع) روایت شده است: ... یوسف گفت: به خداى یعقوب قسم! من قصد بد درباره همسر تو نداشتم. او مرا به خودش دعوت کرد، پس تو از این کودک بپرس - کودکى از بستگان آن زن نزد او بود که به دیدنش آمده بود - پس خدا آن کودک را براى قطع داورى به سخن درآورد و گفت: ... به پیراهن یوسف نگاه کن ...».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۴
- افشاگرى: احکام افشاگرى ۴; افشاگرى جایز ۴
- خود: اهمیت دفاع از خود ۳، ۵; دفاع از خود ۱، ۴، ۶; رفع تهمت از خود ۳
- زلیخا: دلایل صداقت زلیخا ۱۱; قضاوت خویشاوندان زلیخا ۸، ۹; کامجویى زلیخا ۲، ۵
- عزیزمصر: عزیزمصر و قصه یوسف (ع) ۷
- قضاوت: امارات قضایى در اثبات دعوا ۱۱; عدالت در قضاوت ۹; نقش امارات قضایى ۱۱
- یوسف(ع): آرامش یوسف(ع) ۶; اطمینان قاضى قصه یوسف(ع) ۱۲; افشاگرى یوسف(ع) ۲، ۵; پارگى پیراهن یوسف(ع) ۱۰، ۱۱، ۱۲; پیراهن یوسف(ع) ۱۳; تبرّى یوسف(ع) ۲; دفاع یوسف(ع) ۱، ۶; دلایل دروغگویى یوسف(ع) ۱۱; روش برخورد یوسف(ع) ۶; قاضى قصه یوسف(ع) ۹، ۱۰، ۱۱; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳; گواه یوسف(ع) ۱۳; یوسف(ع) و تهمتهاى زلیخا ۱; یوسف(ع) و عزیز مصر ۲
منابع
- ↑ علل الشرایع، ص ۴۸، ح ۱، ب ۴۱; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۴ ، ح۱۷.