الأعراف ١٨٩
ترجمه
الأعراف ١٨٨ | آیه ١٨٩ | الأعراف ١٩٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَفْسٍ واحِدَةٍ»: مراد نسل و نوع انسانها است (نگا: روم / ) به عبارت دیگر، در اینجا واحد نوعی موردنظر است؛ نه واحد شخصی. «تَغَشّاها»: با او همبستر شد. «مَرَّتْ بِهِ»: او را برد. مراد این است که وجود آن سنگینی نکرد و در انجام کارها وقفهای ایجاد ننمود. «أَثْقَلَتْ»: به سبب بزرگ شدن جنین، سنگین شد. «صَالِحاً»: شایسته. مراد فرزندی است که شایسته زندگی بوده و سالم و تندرست باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱- خداوند، آفریننده همه انسانهاست. (هو الذى خلقکم)
۲- شخص واحد (آدم(ع)) منشأ و مبدأ همه انسانهاست. (خلقکم من نفس وحدة) برداشت فوق و نظایر آن مبتنى بر این نظر است که مراد از نفس واحده و زوجش آدم (ع) و حوا (س) باشد.
۳- خداوند، همسر آدم (حوا) را از او آفرید. (جعل منها زوجها) برداشت فوق بر این اساس است که «من» در «منها» نشویه باشد. بر این مبنا «جعل منها زوجها» بیانگر این است که آدم(ع)، منشأ خلقت حوا بوده است.
۴- همسر آدم (حوا) انسانى همانند او در جنس و نوع (جعل منها زوجها) برداشت فوق مبتنى بر این است که «من» در «منها» جنسیه باشد. بنابراین جمله «جعل ... » گویاى این است که زوج آدم انسان و از جنس و نوع او بوده است.
۵- خداوند حوا را آفرید تا آدم(ع) در کنار او آرامش یابد. (لیسکن الیها) ضمیر در «الیها» به «زوج ... » و ضمیر در «لیسکن» به «نفس واحده» برمى گردد، ارجاع ضمیر مذکر به «نفس واحده» به اعتبار معنا و مقصود از آن (آدم) است.
۶- همسر مایه آرامش و راحتى انسان است. (جعل منها زوجها لیسکن الیها)
۷- حوا در پى آمیزش آدم با وى به بارى سبک حامله شد. (فلما تغشیها حملت حملا خفیفا) «تغشى» یعنى «پوشانید» و در آیه کنایه از آمیزش است. ضمیر در «تغشى» به «نفس واحده» که مراد از آن آدم(ع) است برمى گردد.
۸- حوا در ابتداى حاملگى به خاطر ناچیز بودن حملش بدان بى توجه بوده و درباره آن اندیشه اى نداشت. (حملت حملا خفیفا فمرت به) ضمیر «به» به «حملا»، که مراد از آن جنین است، برمى گردد. «مرورا»، مصدر «مرت»، به معناى گذر کردن و در آیه کنایه از بى اعتنایى است.
۹- آدم(ع) و حوا پس از سنگین شدن حوا بر اثر رشد جنینش، به درگاه خدا به نیایش پرداختند. (فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما)
۱۰- آدم(ع) و حوا با نیایش به درگاه خدا از وى خواستند تا فرزندى سالم و شایسته بقا به آنان عنایت کند. (دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین) صالح در لغت به کسى یا چیزى گفته مى شود که فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عیب و نقص است به گونه اى که استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنى است که جمله «فلما ءاتیهما صلحا ... » دلالت بر آن دارد که مراد از صالح، معناى متعارف در شرع (نیکوکار و پاکدامن) نیست.
۱۱- دوران جنینى کودک، دوران توجه والدین به خدا براى درخواست فرزندى سالم و شایسته (فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً) چنانچه مقصود از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا باشد، بیان حقایق مطرح شده درباره آنها به عنوان پدر و مادر نخستین، جنبه داستانى و بیان سرگذشت ندارد و بلکه اشاره به طبیعت نوعى انسان است.
۱۲- والدین در دوران جنینى کودک، تنها خداوند را در اعطاى فرزندى سالم مؤثر مى دانند. (لئن ءاتیتنا صلحاً)
۱۳- آدم(ع) و حوا در پیشگاه خداوند ملتزم شدند که در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شایسته همواره از سپاسگزاران وى باشند. (دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین)
۱۴- خداوند، پروردگار انسانها و تدبیرکننده امور آنهاست. (دعوا اللّه ربهما)
۱۵- داشتن فرزند سالم و شایسته از نعمتهاى خدا و سزاوار شکرگزارى به درگاه اوست. (لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین)
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): آرامش آدم(ع) ۵ ; آمیزش آدم(ع) ۷ ; خواسته هاى آدم(ع) ۱۰ ; دعاى آدم(ع) ۹، ۱۰ ; شکر آدم(ع) ۱۳ ; عهد آدم(ع) با خدا ۱۳ ; قصه آدم(ع) ۷، ۹، ۱۰ ; همسر آدم(ع) ۳، ۴
- آرامش: عوامل آرامش ۶
- انسان: پدر انسان ها ۲ ; تدبیر امورانسان ۱۴ ; خالق انسان ها ۱ ; منشأ پیدایش انسان ها ۲
- باردارى: آداب باردارى ۱۱ ; دعا در باردارى ۱۱
- حوّا: باردارى حوّا ۷، ۸، ۹ ; جنس حوّا ۴ ; خلقت حوّا ۳ ; خواسته هاى حوّا ۱۰ ; دعاى حوّا ۹، ۱۰ ; شکر حوّا ۱۳ ; عهد حوّا با خدا ۱۳ ; فلسفه خلقت حوّا ۵ ; قصه حوّا ۳، ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۰
- خدا: تدبیر خدا ۱۴ ; خالقیت خدا ۱
- شاکران:۱۳
- شکر: نعمت ۱۵
- فرزند: درخواست فرزند سالم ۱۰، ۱۱ ; نعمت فرزند سالم ۱۳، ۱۵ ; نعمت فرزند صالح ۱۳، ۱۵
- نوزاد: منشأ سلامتى نوزاد ۱۲
- همسر: آرامش با همسر ۶ ; نقش همسر ۶