الأعراف ١٨٦
ترجمه
الأعراف ١٨٥ | آیه ١٨٦ | الأعراف ١٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَعّمَهُونَ»: سرگردان و حیران شوند. از ماده (عَمَهُ) به معنی: چرخش و گردش در امواج گمراهی و سرگردانی (نگا: بقره / ). مفرد آوردن ضمیر در اوّل آیه، با توجّه به لفظ (مَنْ) و جمعآوردن آن در آخر آیه با توجّه به معنی (مَنْ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۸۰ - ۱۸۶، سوره اعراف
- اختلاف و انشعاب مردم به دو صنف درباره اسماء و صفات خداى سبحان مراد از (( اسماءحسنى ((
- حقيقت بهترين اسم ها فقط و فقط از خداى سبحان است
- معناى جمله : (( فادعوه بها(( اين است كه خدا را با اعتقاد به اتصاف او به صفات حسنهو معناى جميله عبادت كنيد.
- معناى استدراج در عذاب (( والذين كفروا باياتنا سنستدرجهم من حيث لا يعلمون (( .
- معناى (( املاء(( در: (( واملى لهم (( و فرق آن با استدراج .
- اشاره به معناى (( ملكوت (( در عرف قرآن مجيد
- ۱- معناى اسماء حسنى
- درك وجود خداى تعالى و فقر همه چيز به او، نخستين درك و حكم ما است
- ۲- حد اسماء و اوصاف خداى تعالى چيست ؟ از بيانى كه درفصل اول گذشت روشن گرديد كه ما جهات نقص و حاجتى را كه در اجزاى عالم
- محدود نبودن خداوند و اينكه صفات او عين ذات او است
- ۳- انقسام هايى كه براى صفات خداى تعالى هست : از كيفيت و طرز سلوك فطرى كهگذشت بر آمد كه بعضى از صفات خدا صفاتى است كه معناى
- ۴- اسماء و صفات چه نسبتى به ما دارند؟ و چه نسبتى در ميان خود؟ ميان اسم و صفت هيچفرقى نيست جز اينكه صفت دلالت مى كند بر
- ۵- معناى اسم اعظم چيست ؟ در ميان مردم شايع شده كه اسم اعظم اسمى است لفظى ازاسماى خداى تعالى كه اگر خدا را به آن
- توجيه و تفسير رواياتى كه دلالت مى كنند بر اينكه اسم اعظم خدا اسم لفظى است .
- ۶- شماره اسماء حسنى : در آيات كريمه قرآن دليلى كه دلالت بر عدد اسماء حسنى كند وآن را محدود سازد وجود ندارد، بلكه از
- ۷- آيا اسماء خدا توقيفى است ؟ از آنچه گذشت روشن گرديد كه در قرآن هيچ دليلى برتوقيفى بودن اسماء خداى تعالى وجود ندارد
- رواياتى كه مى گويند براى خدا نود و نه اسم است ...
- آنچه در مورد اين روايات بايد گفت
- شرح و تفسير روايتى از امام صادق (ع ) درباره اسماء حسناى خداى تعالى
- روايات ديگرى درباره اسم اعظم و اسماء حسناى خداوند
- چند روايت در مورد اينكه در: (( و ممن خلقنا امة يهدون بالحق و به يعدلون (( امت چهكسانى هستند؟
- چند روايت درباره سنت استدراج و املاء
نکات آیه
۱- هدایت و ضلالت مردم در اختیار خدا و به دست اوست. (من یضلل اللّه فلا هادى له)
۲- کسانى را که خداوند به ضلالت کشاند، هیچکس و هیچ چیز قادر بر هدایت آنان نیست. (من یضلل اللّه فلا هادى له)
۳- انکار قرآن و پیامهاى آن نشانه گمراه گشتن انسان به دست خداوند است. (فبأى حدیث بعده یؤمنون. من یضلل اللّه فلا هادى له)
۴- تأثیر هدایتگرى هدایت کنندگان منوط به خواست خداوند است. (فلا هادى له) جمله «من یضلل ... » بیان و توضیحى است براى «فبأىّ حدیث ... » یعنى علت اینکه قرآن مایه هدایت گروهى از انسانها نمى شود این است که خداوند آنان را به ضلالت کشانده و زمینه تأثیرپذیرى هدایتهاى آن را در آنان از میان برده است. بنابراین هدایتگرى هر هدایت کننده منوط به خواست خداوند است.
۵- کفر به قرآن و انکار معارف آن طغیانگرى است. (و یذرهم فى طغینهم یعمهون) ضمیر «هم» در «یذرهم» و «طغیانهم» به منکران قرآن، که از جمله «فبأىّ حدیث» استفاده مى شود، برمى گردد. بنابراین مراد از «طغیان» انکار قرآن است.
۶- خداوند منکران قرآن را در انکار و طغیانشان به حال خود رها مى سازد. (و یذرهم فى طغینهم)
۷- کفرپیشگان منکر قرآن، مردمى متحیر و سرگردان در وادى گمراهى و طغیانگرى (و یذرهم فى طغینهم یعمهون) در برداشت فوق «فى طغیانهم» متعلق به «یعمهون» گرفته شده است، «عَمَهْ» (مصدر «یعمهون») به معناى تحیر و سرگردانى است.
۸- کفرپیشگان منکر قرآن راهى براى نجات از تحیر و سرگردانى ندارند. (و یذرهم فى طغینهم یعمهون) معناى جمله «یذرهم ... » بنابراینکه «فى طغیانهم» متعلق به «یعمهون»باشد، چنین مى شود: خداوند منکران قرآن را رها نمى سازد تا همچنان در وادى طغیان، سرگردان بمانند.
موضوعات مرتبط
- تحیّر: موانع نجات از تحیّر ۸
- جبر و اختیار:۱، ۲
- خدا: اختیارات خدا ۱ ; اضلال خدا ۲، ۳ ; مشیت خدا ۴
- طغیان: موارد طغیان ۵
- قرآن: آثار تکذیب قرآن ۶ ; تحیّر مکذبان قرآن ۶، ۷، ۸ ; تکذیب قرآن ۳، ۵ ; طغیان مکذبان قرآن ۶، ۷ ; کفر مکذبان قرآن ۷، ۸ ; گمراهى مکذبان قرآن ۷
- کفر: به قرآن ۵، ۷
- گمراهى: منشأ گمراهى ۱، ۲ ; نشانه هاى گمراهى ۳
- هدایت: شرایط تأثیر هدایت ۴ ; منشأ هدایت ۱ ; موانع هدایت ۲