الصافات ٦٨
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ إِنَ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ |
ترجمه
الصافات ٦٧ | آیه ٦٨ | الصافات ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَرْجِعُهُمْ»: رجوع و برگشت ایشان. مراد این است که دوزخیان برای خوردن زقّوم به قعر دوزخ برده میشوند (نگا: صافّات / ) و برای نوشاندن آب داغ و سوزان به مکان دیگری که قرآن روشن نفرموده است (نگا: رحمن / )، سپس هر کسی را به جایگاه عذابش برمیگردانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ «67» ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ «68»
سپس بر روى آن (غذا) مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود. پس بازگشت آنان به سوى دوزخ است.
جلد 8 - صفحه 35
نکته ها
كلمهى «طلع» به معناى شكوفهى خرماست، گويى هنگام طلوع ميوه است. كلمهى «شوب» به معناى مخلوط و آميخته است. به نوشيدنى بعد از غذا از آن جهت كه در معده با غذا مخلوط مىشود، شوب مىگويند.
چون «شيطان» در فرهنگ مسلمانان به موجودى زشت و بد ذات و خبيث گفته مىشود، در اين آيه مىفرمايد: شكوفههاى درخت زقوم كه بايد زيبا و دلربا باشد، گويا سرهاى شيطان است، همان گونه كه در فرهنگ مردم فرشته مظهر خوبى و كرامت است تا آن جا كه زنان مصر در ستايش يوسف گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» «1»
پیام ها
1- دوزخيان نيز همچون بهشتيان، خوردنى و آشاميدنى دارند، امّا نه تنها لذيذ و دلپسند نيست بلكه بد شكل و بد مزه و آزار دهنده است. كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ ... لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
2- براى دورى از غذاهاى دوزخى نه راه فرارى است و نه راه طفره. لَآكِلُونَ ...
فَمالِؤُنَ
3- دوزخيان به قدرى گرسنه هستند كه از بدترين غذا شكم خود را پر مىكند.
«فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ»
4- عذابهاى قيامت مقطعى نيست، بلكه دوزخ قرارگاه ابدى است. «ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ» (شايد دوزخيان را براى خوراندن و نوشاندن زقّوم و حَميم به جايى مىبرند و دوباره آنها را به محلّ اول برمىگردانند.)
«1». يوسف، 31.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 36
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (68)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ: پس بدرستى كه بازگشت ايشان بعد از خوردن زقوم و آشاميدن حميم كه بر سبيل نزل و پيش كشى باشد، لَإِلَى الْجَحِيمِ: هر آينه بسوى جهنم سوزان باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (61) أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62) إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (64) طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67) ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (68) إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ (69) فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ (70)
ترجمه
براى مثل اين پس بايد عمل كنند عمل كنندگان
آيا اين بهتر است براى تشريفات وارد يا درخت زقّوم
همانا ما قرار داديم آنرا امتحانى براى ستمكاران
همانا آن درختى است كه بيرون ميآيد در قعر دوزخ
بار آن گويا سرهاى شيطانها است
پس همانا آنها هر آينه خورندگانند از آن پس پركنندگانند از آن شكمها را
پس همانا براى آنها است بر روى آن هر آينه آميختهاى از آب گرم
پس همانا بازگشت آنها بسوى دوزخ است
همانا آنها يافتند پدرانشان را گمراهان
پس آنها در پيروى كارهاى آنان شتابان ميشوند.
تفسير
ظاهرا آيه اوّل نقل كلام اهل بهشت است در ضمن آيات سابقه چنانچه بيان شد و محتمل است كلام الهى باشد از قبل خود يعنى براى مانند اين نعيم كه در آيات اولئك لهم رزق معلوم تا كأنّهنّ بيض مكنون ذكر شد بايد كار كنند كاركنان و در هر حال خداوند ميفرمايد آيا اين نعيم مذكور در آيات سابقه مفصّلا خوب است كه تشريفات ورودى مهمان باشد يا درخت زقّوم كه در مقابل آن تشريفات ورودى كه براى اهل بهشت تهيّه شده بود براى اهل جهنّم تهيّه شده و پذيرائيهاى بعدى هر يك از دو دسته هم بهمين مناسبت خواهد بود و گفته شده زقوم نام درختى است كه در نهامه ميرويد و داراى برگهاى كوچك تلخ بدبو است و در مجمع نقل نموده كه قريش وقتى آيه انّ شجرة الزّقوم طعام الأثيم را شنيدند گفتند ما چنين درختى را نمىشناسيم و ابو جهل گفت محمد گمان ميكند آتش درخت ميروياند در صورتى كه درخت را ميسوزاند پس نازل شد انّا جعلناها فتنة
جلد 4 صفحه 434
للظّالمين يعنى ما آن درخت را موجب آزمايش كفّار قرار داديم كه بدون تأمّل در قدرت خدا آنرا منكر شدند و موجب مزيد عذاب آخرت آنها گرديد پس فتنه هم بمعناى امتحان و هم بمعناى عذاب اينجا مناسب است علاوه بر آنكه چنين نزل يعنى تهيّه بدوى براى وارد بخودى خود هم عذاب و بلا است و اگر اين شأن نزول نبود حمل بر عذاب و بلا ميشد و گفته شده چون آنها اظهار عدم اطّلاع از چنين درختى نمودند خدا آنرا معرّفى فرموده كه آن درختى است كه از ته جهنّم بيرون مىآيد و شاخههايش بلند ميشود و بتمام طبقات جهنّم ميرسد و چون از آتش ميرويد در آتش نميسوزد و ميوه آن در وقت طلوع از شاخه مانند سرهاى شياطين است و اين يك نوع تشبيه لطيفى از امر حسّى است بامر خيالى مانند تشبيه سر نيزه بدندان غول در شعر امرء القيس يا روى خوب برخسار پرى كه رايج است با آنكه نه غول را كسى ديده نه پرى را شياطين را هم نمىبينند ولى در عالم خيال صورت قبيحى براى آنها تصوّر مينمايند كه ترس آور است و كفّار قبل از ورود بجهنّم از شدّت گرسنگى شكم را از آن پر ميكنند و عطش بر آنها غلبه مينمايد پس مدّتى تشنه ميمانند تا مايعى مركّب از چرك و خون بد بوى مشوب و مخلوط بزرداب جوشانى بآنها داده ميشود كه امعائشان متلاشى ميگردد و بعدا بجايگاه خودشان از جهنّم منتقل خواهند شد و گناه آنها آنستكه ديدند پدرانشان در ضلالت و گمراهى كفر و شرك بسر ميبرند و بدون تأمّل و تفكر و تحقيق و تدقيق تقليد از آنها نمودند و در پيروى آنها شتابان شدند مانند آنكه كسى آنها را تعقيب نموده و بسرعت ميراند بسوى آن و گفته شده حميم جاى مخصوصى دارد خارج از جهنّم آنها را مانند شتر ميبرند بر سر آن مايع جوشان و سيراب نموده بجهنّم برميگردانند بدليل قول خداوند هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون يطوفون بينها و بين حميم آن پناه مىبريم بخداى مهربان.
جلد 4 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ إِنَّ مَرجِعَهُم لَإِلَي الجَحِيمِ (68)
پس از آن بازگشت آنها بسوي جحيم است ثُمَّ از براي تراخيست و حال آنكه اينها اوّل داخل در جحيم ميشوند پس از آن از حميم مياشامند گفتند که حميم چشمه آبيست جوشيده خارج از جهنم است اينها از جهنم بيرون ميايند و بطرف آن چشمه ميروند براي شرب باز آنها را برميگردانند در جحيم بدليل قوله تعالي هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا المُجرِمُونَ يَطُوفُونَ بَينَها وَ بَينَ حَمِيمٍ آنٍ الرحمن آيه 43 و 44 و جحيم نار افروخته است که شعله ميزند.
و بالجمله خوراك آنها زقوم شرب آنها حميم مسكن و مأواي آنها جحيم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- آن غذای دوزخیان، و این هم نوشابه آنان، اما بعد از این پذیرائی به کجا میروند، قرآن میگوید: «سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است»! (ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَی الْجَحِیمِ).
نکات آیه
۱ - دوزخیان ستمگر پس از هر بار خوردن «زقّوم» و نوشیدن آب داغ مجدداً به دوزخ بازمى گردند. (ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحیم)
۲ - جهنم، داراى جایگاه هاى گوناگون و درکات مختلف براى دوزخیان است. (ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحیم) تعبیر رجوع و بازگشت به دوزخ، پس از نوشیدن آب جوشان و تغذیه از غذاى «زقّوم» - که در قعر جهنم قرار دارد - مى رساند که جهنم داراى جایگاه هاى متعدد و دوزخیان داراى درکات گوناگونند; زیرا دوزخیان در هر صورت در دوزخ قرار دارند; ولى آنان براى تغذیه به جایى که «زقّوم» و آب جوشان قرار دارد، برده مى شوند و مجدداً به جایگاه اصلى خود بازمى گردند.
۳ - نیاز دوزخیان به تغذیه و نوشیدن (فإنّهم لأکلون منها ... علیها لشوبًا من حمیم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحیم)
۴ - جسمانى بودن معاد و رستاخیز انسان ها (أم شجرة الزقّوم ... فإنّهم لأکلون منها ... علیها لشوبًا من حمیم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحیم)
۵ - «جحیم» از نام هاى جهنم (الجحیم)
۶ - آتش دوزخ، آتشى است پرحرارت و پرشعله. (الجحیم) «جحیم» (از ماده «جحم») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
موضوعات مرتبط
- جهنم: آشامیدنیهاى جهنم ۱; بازگشت به جهنم ۱; جحیم ۵; حرارت آتش جهنم ۶; خوردنیهاى جهنم ۱; درکات جهنم۲; شعله آتش جهنم ۶; نامهاى جهنم ۵; ویژگیهاى آتش جهنم۶
- جهنمیان: نیازهاى جهنمیان ۳
- معاد: معاد جسمانى ۴
- نیازها: نیاز به آب ۳; نیاز به تغذیه ۳
منابع