الحج ٣
کپی متن آیه |
---|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ کُلَ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ |
ترجمه
الحج ٢ | آیه ٣ | الحج ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُجَادِلُ فِی اللهِ»: درباره ذات و صفات و افعال و اعمال خدا ستیزهگری میکند. «شَیْطَانٍ»: مراد اهریمن انس و جنّ است (نگا: بقره / ، انعام / . «یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ»: در این جدال از هر اهریمنی پیروی میکند. در همه اعمال و اقوال از هر اهریمنی پیروی میکند. «مَرِیدٍ»: متمرّد و سرکش.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
ابومالک گوید: این آیه درباره نضر بن الحرث نازل گردیده است، نامبرده مردى بود کافر و دشمنى سختى با پیامبر داشت و ملائکه را دختران خدا و قرآن را اساطیر اولین میخوانده است و منکر بعث و نشور هم بوده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۳ - ۱۶ سوره حج
- وصف الحال سه صنف از مردم : اصرار كنندگان برباطل ، متزلزلان در راه حق و مؤ منان
- مراد از اينكه درباره رهبرى پيروى از شيطان فرمود:((كتب عليه انه من تولاه فانهيضله ...((
- رفع ريب و ترديد در بعث و نشور، با بيان چگونگى خلقت انسان و نبات
- نسبت زمين به گياه مانند نسبت رحم به جنين است
- تفصيلى در مورد استنتاج پنج نتيجه از بيان كيفيت خلقت انسان و نبات
- مقصود از ((علم (( و ((هدى (( در آيه : ((و من الناس منيجادل فى الله بغير علم و لاهدى ...((
- وصف صنفى ديگر كه دين را براى دنيايشان مى خواهند (و من الناس من يعبد الله علىحرف ...)
- معنى و مفاد آيه : ((من كان يظن ان لن ينصره الله ...(( و وجوهى كه درباره آن گفته اند
- دو روايت در ذيل ( و من الناس من يجادل ...)
- رواياتى درباره مراد از ((مخلقة و غيرمخلقة (( و جمله : ((نقر فى الارحام ما نشاء الىاجل مسمى ((
- چند روايت در ذيل آيه : ((و من الناس من يعبد الله على حرف (( كه درباره طالبان دين براى دنيا است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ «3»
و بعضى از مردم، ناآگاهانه دربارهى خداوند به جدال مىپردازند و از هر شيطانِ سركشى پيروى مىكنند.
نکته ها
«مَرِيدٍ» به معناى بىخير است، به بيابان بىگياه مريد مىگويند و به نوجوان بىمو «امرد» گفته مىشود.
آنچه كه اين آيه از آن نهى مىكند، بحث و جدال بدون داشتن آگاهىهاى لازم است، وگرنه جدال با مخالفان اگر با منطق صحيح و يا منطق خودشان باشد، بسيار هم بجاست.
چنانكه در آيهاى ديگر مىفرمايد: «جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «1»
پیام ها
1- عذاب قيامّت، كسانى را هدف مىگيرد كه با ايجاد شبهه و ترديد، به عقايد دينى مردم ضربه مىزنند. «عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ»
2- گفتگوها بايد براساس منطق وعلم باشد، نه جدال وتعصّب. يُجادِلُ ... بِغَيْرِ عِلْمٍ
3- بحث وجدال بدون علم، پيروى از شيطان است. يُجادِلُ ... يَتَّبِعُ
4- جهل و تعصب، مانع پذيرفتن حقّ است. «بِغَيْرِ عِلْمٍ»
«1». نحل، 125.
جلد 6 - صفحه 17
5- كسىكه از خدا و راه او جدا شود، هر لحظه در دام شيطانى اسير است. «يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ»
6- شيطانها بسيارند و هر يك به نحوى وسيلهى انحراف مردمند. «كُلَّ شَيْطانٍ»
7- در پيروى از شيطان خيرى نيست. «مَرِيدٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ «3»
«1». مجمع البيان، ج 4، ص 70، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
«2». تفسير برهان، ص 76، روايت 1، به نقل از امالى شيخ طوسى و نيز معادن الحكمة فى مكاتيب الائمه (چ مكتبة الصدوق تهران 1388 ه) ج 1 ص 259 بنقل از امالى شيخ طوسى.
جلد 9 - صفحه 13
شأن نزول: نضر بن حرث هميشه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مجادله نمودى، و گفتى: اين قرآن اساطير اولين است و ملائكه بنات اللّه و خدا قادر نيست بر زنده كردن مردگان پوسيده. حق تعالى در باره او و هر كه تابع او بود در اين گفتار، آيه شريفه نازل و بدى عاقبتش را اخبار فرمود: «1».
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ: و از مردمان كسى هست كه از فرط كفر و عناد، جدال و نزاع كند در كتاب خدا و در آنچه حق تعالى از آن منزه و مبرى است از اسناد ولد، و عدم قدرت سبحانى بر زنده كردن مردگان، يعنى اثبات سلبيه نمايند در توحيد و قدرت و نفى شريك و ولد مخاصمه مىورزند. بِغَيْرِ عِلْمٍ: بىدانش و معرفتى و بدون برهان و حجتى. وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ: و پيروى مىكند در آن مجادله و در احوال خود هر شيطان سركش را كه تمرد كننده است از فرمان خدا، و متجرد است براى فساد و افساد، و معرى از صلاح و اصلاح.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ «1» يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «2» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ «3» كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «4»
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «5» ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «6» وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ «7»
ترجمه
- اى مردمان بترسيد از پروردگارتان همانا زلزله قيامت چيزى است بزرگ
روز كه مىبينيد آنرا غافل شود هر شير دهندهئى از آنچه شير دهد و مىنهد هر زن باردارى بارش را مىبينى مردم را مستان با آنكه نباشند مستان ولى عذاب خدا سخت است
و بعضى از مردم كسى است كه مجادله ميكند در خدا بدون دانش و پيروى ميكند هر شيطان سركش را
نوشته شده است بر او كه كسيكه زير فرمان او رود پس همانا او گمراه كند او را و راهنمائى نمايد او را بسوى عذاب آتش سوزان
اى مردمان اگر هستيد در شكّ از برانگيختن خدا پس همانا ما آفريديم شما را از خاك پس از منى پس از خون بسته پس از قطعه گوشتى تمام آفريده شده و ناتمام آفريده شده تا بيان كنيم براى شما و قرار ميدهيم در رحمها چيزيرا كه ميخواهيم تا مدّتى نام برده شده پس بيرون ميآوريم شما را كودكى پس تا برسيد بحدّ كمالتان و بعضى از شما كسانى هستند كه ميميرند و بعضى از شما كسانى هستند كه بر گردانده ميشوند بپستترين زندگانى تا آنكه نداند بعد
جلد 3 صفحه 587
از دانستن چيزيرا و مىبينى زمين را خشك افتاده پس چون نازل نمائيم بر آن آب را حركت كند و بالا آيد و بروياند از هر صنف نيكو منظرى
اين براى آنستكه خداوند او حقّ است و آنكه او زنده ميكند مردگانرا و آنكه او بر هر چيزى توانا است
و آنكه قيامت آينده است نيست شكّى در آن و آنكه خدا بر مىانگيزاند كسانيرا كه باشند در قبرها.
تفسير
- خداوند متعال در اواخر سوره قبل مردم را دعوت بتوحيد فرمود و در صورت اعراض بآنها وعده عذاب داد لذا در بدو اين سوره بعد از نام خداوند مهربان شروع بذكر اهوال قيامت و بيم دادن خلق فرمود از اوضاع آنروز و شدّت عذاب الهى باين تقريب كه اى مردمان دنيا بترسيد از پروردگارتان همانا زلزلهئى كه در زمين روى ميدهد كه از علائم بپا شدن قيامت است امر بزرگ هولناك طاقت فرسائى است كه بوصف در نيايد و براى ممثّل و مصوّر نمودن شمّهئى از هول آنروز و مشاهده خلق آن زلزله را كه گفتهاند اندكى پيش از طلوع آفتاب از مغرب است ناچار بايد بعضى از احوال مردم را ذكر نمود از قبيل آنكه در آنروز هر زن بچه شير دهى از طفل شير خوار خود كه مشغول مكيدن پستان او است صرف نظر نموده و بخود مشغول ميگردد بطوريكه از حال آن طفل غافل ميشود و هر زن آبستنى از ترس جنين خود را سقط ميكند و قمّى ره فرموده هر زن آبستنى كه بميرد در وقت زلزله وضع مينمايد حمل خود را روز قيامت و مشهود و مرئى ميگردند مردم بحال مستى با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و ترس و حيرت و قمى ره فرموده از اندوه و ترس عقلهاشان زائل ميگردد و متحيّر ميشوند و تمام اين اوضاع و احوال براى مردم از مشاهده جهنّم و شدّت عذاب آن روى ميدهد و در روايتى كه راجع بشأن نزول اين آيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مجمع نقل نموده ذكر شده كه آنروز خداوند بحضرت آدم ميفرمايد سهم آتش را از فرزندانت بده او عرض ميكند از چه مقدار چه مقدار خدا ميفرمايد از هزار نفر نهصد و نود و نه نفر سهم جهنّم و يكنفر سهم بهشت است و آنكه اصحاب بعد از شنيدن اين كلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم متأثر و گريان شدند و حضرت فرمود عدد شما كم است و مثل شما در ميان مردم مثل يك موى سفيد است در تن گاو سياه ولى
جلد 3 صفحه 588
بشارت ميدهم شما را و اميدوارم كه دو ثلث اهل بهشت از شما باشند چون آنها يكصد و بيست صف هستند كه هشتاد صفشان امّت منند و اصحاب خوشحال شدند و تكبير گفتند بعد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود از امّت من هفتاد هزار نفر بدون حساب ببهشت ميروند و بعضى از مردم كسانى هستند كه جدال و نزاع و مخاصمه مينمايند با بزرگتر از خودشان در اوصاف الهى از روى جهالت و نادانى و متابعت ميكنند هر شيطان مجرّد براى فساد و متمرّد از فرمان الهى را چون اصل مريد بمعناى عارى است و قمّى ره فرموده مريد خبيث است و گفتهاند اين آيه نازل شده در باره نضر بن حارث كه مجادله مينمود با مسلمانان و ميگفت ملائكه دختران خدايند و قرآن افسانههاى پيشينيان است و مردم بعد از مردم مبعوث نميشوند ولى شامل او و امثال او است با آنكه مقدّر و نوشته شده براى شيطان در لوح محفوظ بسوء اختيار خودش كه كسيكه پيروى كند از او گمراه نمايد او را چون گمراه نمودن فطرى او است و راهنمائى كند او را بجهنم بآنكه وادار نمايد بكارهائيكه موجب ورود و خلود در آتش سوزان است اى مردم اگر شما شك داريد در اينكه خداوند مردگانرا روز قيامت زنده ميكند براى آنكه بعيد ميدانيد كسيكه مرد و خاك شد دو مرتبه زنده شود مگر ما شما را در ابتداى امر از خاك نيافريديم يعنى پدر و مادر شما آدم و حوّا از خاك خلق شدند و پس از آنكه آن دو وجود پيدا كردند مگر از غذاهائى كه در زمين از خاك و آب خلق ميشود نخوردند و در صلب و رحم آن دو و پدران و مادران بعدى شما آن غذاهائى كه از خاك و آب توليد شده بود مبدّل بمنى و نطفه شد و شما از آن خلق شديد پس شما بدو معنى از خاك خلق شديد يكى در بدو آفرينش و ديگر در حال كنونى كه از نطفه خلق شديد و آن از غذا و غذا از خاك پس نطفه در رحم مادر مبدّل بقطعه خونى بسته شد كه آنرا علقه گويند و شما از آن خلق شديد و پس از چندى علقه مبدّل بمضغه شد كه آن گوشتى است سرخ رنگ داراى رگهاى سبز بقدر پارهئى از گوشت كه در دهان گذارده و مضغ ميشود و در اينحال استعداد رحم براى حفظ متكوّن در آن كم و براى قبول عوارض و آفات بامر الهى زياد است وزن بايد بيشتر از تمام اوقات حمل خود را حفظ كند و الاعارضه سقط روى دهد و آن بسيار مضرّ بمزاج و مورد مخاطره است لذا خداوند
جلد 3 صفحه 589
مضغه را دو قسم فرموده يكى مخلّقه كه خلقتش بپايان ميرسد و تمام ميشود و ديگر غير مخلّقه كه خلقتش تمام نميشود و ناقص ميماند و سقط ميگردد و ذكر اين خصوصيات براى آنستكه خداوند بيان كند براى مردم اطوار و احوال مختلفه آنها را در رحم بنحو اجمال و اختصار و الا تغيّرات و تبدّلات رحمى بقدرى زياد است كه بوصف در نميآيد و دلالت بر قدرت بىپايان حقّ دارد و مستقرّ ميفرمايد خداوند در ارحام هر جنينى را بخواهد پس سقط نميشود و باقى و برقرار ميماند تا وقتى كه خداوند مقدّر فرموده كه وضع شود كه اقلّ آن ششماه و اكثرش نه ماه است يا يك سال باختلاف روايات و اقوال اگر چه مشهور نه ماه است در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مخلّقه آن ذراتى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق شدند و خدا از آنها پيمان گرفت كه موحّد و مطيع او باشند پس جارى فرمودشان در اصلاب آباء و ارحام امّهات و آنها بدنيا ميآيند و غير مخلّقه چيزهائى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق نشدند و پيش از آنكه روح زندگانى باقى در آنها دميده شود مانند نطفه كه عزل شود سقط ميگردند و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نطفه در رحم چهل روز ميماند پس علقه ميگردد و چهل روز ميماند پس مضغه ميگردد و چهل روز ميماند و چون چهار ماه تمام شود خداوند دو ملك آفريننده ميفرستد و آندو ميپرسند پروردگارا چه باشد پسر يا دختر سعيد يا شقى و بدستور الهى عمل مينمايند و تمام مقدّرات او ثبت و ميان دو چشمش ضبط ميشود حتى پيمان ازلى ولى چون بدنيا ميآيد فراموش كرده است و چون مدّت حمل بپايان رسيد خداوند بتوسط ملك زاجر او را از رحم مادر بيرون ميآورد و چون بحدّ رشد و كمال رسيد كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده علامت آن احتلام است اگر نمرده باشد و نميرد دو مرتبه بحال اوّل در ضعف و ناتوانى و نفهمى و كم عقلى و بىدانشى بر ميگردد و محفوظاتش از بين ميرود و اگر مقدارى هم باقى بماند چيز قابل اعتنائى نيست لذا جائز است در باره او گفته شود كه نميداند بعد از دانستن چيزيرا يعنى چيز قابل اعتنائى را و گفتهاند كسيكه مداومت بقرائت قرآن داشته باشد باين حال نميرسد چون خداوند از اينحال در سوره و التّين استثنا فرموده كسانيرا كه ايمان داشته باشند و اعمال صالحه بجا آورند و مراد از آن
جلد 3 صفحه 590
قرائت قرآن است و بنظر حقير مراد كسانى هستند كه داراى عقائد حقه و اعمال صالحه باشند كه ببركت آنها در دنيا و آخرت از انكسار و مذلّت محفوظ خواهند بود و در بعضى از روايات ائمه اطهار اينحال بسنّ هفتاد و پنج و صد سالگى تحديد شده و مىبينى اى آدميزاد زمين را مرده و افتاده بائر و خشك و بىگياه و گل ولى چون باران رحمت الهى از آسمان بر آن نازل ميگردد بجنبش و حركت ميآيد و مرتفع ميشود از جاى خود و ميروياند از هر صنف گل و گياه با صفا و بهجتآورى را و تمام اين تغييرات و تحويلات و تبديلات مذكوره از بدو خلقت تاختم آن در وجود خودت و زمين اگر اندكى فكر كنى دلالت دارد بر آنكه خداوند حقّ ثابت تغيير ناپذير است و اين تغييرات از او در عالم محقّق ميشود و او قدرت دارد كه مردم مرده را دو مرتبه زنده كند چنانچه خاك مرده و نطفه مرده را زنده كرد و نسبت قدرت او بهر امرى مساوى است اگر چه اعاده مصنوع از ابتداء بآن آسانتر است ولى براى او يكسان است و نيز دلالت دارد كه روز قيامت ميآيد و شكّى در آن نيست چون تمام اين تغييرات براى آنستكه آنروز بيايد و هر كس بپاداش عمل خود برسد و خداوند وعده فرموده كه مردم را از قبورشان زنده بيرون آورد و خواهد آورد و اگر آخرت نبود دنيا فائدهئى نداشت و كيفيّت احياء موتى در سوره بقره ذيل آيه فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها و در تحت عنوان تبيين سماوى بنحو اكمل گذشت و در مجالس و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى خدا بخواهد مردگانرا زنده كند چهل روز باران ميآيد پس اجزاء متفرّقه از ابدان متّصل ميشوند و گوشتها روئيده ميگردد و مردم زنده و از قبرها بيرون ميآيند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنَ النّاسِ مَن يُجادِلُ فِي اللّهِ بِغَيرِ عِلمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيطانٍ مَرِيدٍ «3»
و بعض ناس كسي است که مجادله ميكند درباره خداوند بدون علم و مدركي و متابعت ميكند هر شيطان رانده شده را.
(وَ مِنَ النّاسِ): من تبعيضيه است که اشاره ببعض كفّار است يعني در ميانه كفّار كساني هستند.
(مَن يُجادِلُ فِي اللّهِ): مباحثه و معارضه است و كلمه في اللّه دعاوي است که بسياري از كفّار داشتند، شريك براي او قرار دادند، ملائكه را دختران خدا گفتند، عزير و عيسي را پسران خدا پنداشتند، خدا را جسم دانستند، و ساير مزخرفات که در مذاهب باطله است حتّي كساني که در توحيد صفاتي و أفعالي مخالفت كردند.
(بِغَيرِ عِلمٍ): از براي علم دو اطلاق است يكي مقابل جهل دانا و نادان، و ديگر مقابل ظنّ و شكّ و وهم، و جهل هم دو اطلاق دارد بسيط و مركّب. جهل مركّب آنكه: نداند و نداند که نداند، و بسياري از اينکه طبقات جاهل مركّب هستند خيال ميكنند که عالم هستند و نميدانند که جاهل هستند و بر مدّعاي خود دليلي ندارند فقط تقليد آباء، و بالاخصّ در اينکه عصر حاضر بسياري هستند که أصل وجود خدا را منكرند و غير از محسوسات به هيچ أمير معتقد نيستند.
(وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيطانٍ مَرِيدٍ): شياطين بسيار هستند شياطين جنّي و انسي و
جلد 13 - صفحه 265
مبلّغين سوء و هر كدام دستوراتي دارند و توابع آنها هم بسيارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- پیروان شیطان! از آنجا که در آیات گذشته ترسیمی از وحشت عمومی مردم به هنگام وقوع زلزله قیامت بود در این آیه حال گروهی از بیخبران را منعکس میکند که چگونه از چنین حادثه عظیمی غافلند.
میگوید: «گروهی از مردم بدون هیچ علم و دانشی در باره خدا به مجادله بر میخیزند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ).
گاه در اصل توحید و یگانگی حق و نفی هر گونه شریک جدال میکنند، و گاه در قدرت خدا نسبت به مسأله احیای مردگان و بعث و نشور، و در هر صورت هیچ گونه دلیلی بر گفتههای خود ندارند.
سپس اضافه میکند: این گونه افراد که تابع هیچ گونه منطق و دانشی نیستند «از هر شیطان سر کش و متمردی تبعیت میکنند» (وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرِیدٍ).
نه از یک شیطان که از همه شیطانها! اعم از شیاطین انس و جن که هر یک از آنها برای خود نقشه و برنامه و حیله و دامی دارند.
نکات آیه
۱- مجادله خصمانه برخى از مشرکان عصر بعثت، علیه اندیشه توحید و یکتاپرستى (و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم) «جدال و مجادلة» (مصدر «یجادل») به معناى برخورد خصمانه با یک رأى و اعتقاد است. قید «فى الله» مى رساند که اندیشه توحید ربوبى - که از سوى پیامبر(ص) در میان مردم تبلیغ مى شد - خشم گروهى از اهل شرک را برانگیخته بود و آنان به منظور جلوگیرى از نفوذ آن فکر، به مبارزه با آن حضرت پرداختند و علیه آن اندیشه، جدال خصمانه کردند.
۲- سرزنش گروهى از مشرکان عصر بعثت از سوى خدا، به خاطر بحث و جدل جاهلانه آنان درباره خدا (و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم)
۳- پافشارى بر عقاید باطل و فاقد مبانى علمى، امرى نکوهیده و مورد سرزنش خداوند (و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم )
۴- شرک، اندیشه اى جاهلانه، بى اساس و غیر قابل دفاع است. (و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم)
۵- بحث و جدل، در صورت مبتنى بودن بر پایه هاى دانش و برهان، جایز و بلامانع است. (و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم) قید «بغیر علم» بیانگر این نکته است که اگر جدل و پافشارى روى یک عقیده و ابطال رأى و عقیده دیگران برپایه علم و استدلال باشد، جایز است.
۶- مجادله و پافشارى بر عقاید موهوم و غیر علمى، پیروى از شیطان است. (ومن الناس من یجدل... و یتّبع کلّ شیطن مرید)
۷- شیطان، موجودى است سراسر شرّ و عارى از هر نیکى و خیر. (و یتّبع کلّ شیطن مرید) «مَرید» صفت توضیحى براى «شیطان» و به معناى عارى از خیر و نیکى است. (مفردات راغب)
۸- شیطان، نه نوعى منحصر به فرد، که داراى مصادیق و افرادى بسیار است. (و یتّبع کلّ شیطن مرید)
۹- گوناگونى راه هاى فریب و نیرنگ شیطان براى گمراه کردن انسان (و یتّبع کلّ شیطن مرید) برداشت یاد شده بدان احتمال است که جمله «یتّبع کلّ شیطان» به تقدیر «یتّبع کلّ خطوة من خطوات الشیطان» باشد.
۱۰- جبهه ضد توحیدى در صدراسلام، متشکل از گروهى جاهل، بى منطق و پیرو بى چون و چراى شیطان بود. (ومن الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم و یتّبع کلّ شیطن مرید)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰; جاهلان صدر اسلام ۱۰
- توحید: مجادله در توحید ۱
- جاهلان : جاهلان صدر اسلام ۱۰
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲، ۳; مجادله درباره خدا ۲
- شرک: بى منطقى شرک ۴
- شیطان: پیروان شیطان در صدراسلام ۱۰; پیروى از شیطان ۶; تنوع روش اغواگرى شیطان ۹; حقیقت شیطان ۷، ۸; شرارت شیطان ۷
- عقیده: اصرار بر عقیده باطل ۶; سرزنش اصرار بر عقیده باطل ۳; عقیده باطل ۴
- مجادله: احکام مجادله ۵; برهان در مجادله ۵; بى منطقى در مجادله ۶; شرایط جواز مجادله ۵
- مشرکان: بى منطقى مشرکان صدراسلام ۱۰; دشمنى مشرکان صدراسلام ۱، ۲; سرزنش مشرکان صدراسلام ۲; مجادله مشرکان صدراسلام ۱، ۲
منابع
- ↑ تفسیر ابن ابى حاتم.