الإسراء ٧٥
کپی متن آیه |
---|
إِذاً لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَيْنَا نَصِيراً |
ترجمه
الإسراء ٧٤ | آیه ٧٥ | الإسراء ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضِعْفَ»: دو چندان. چندین برابر. «ضِعْفَ الْحَیَاةِ»: تقدیر چنین است: عَذاباً ضِعْفاً فِی الْحَیَاةِ وَ عَذاباً ضِعْفاً فِی الْمَمَاتِ. یعنی (عَذاباً) موصوف و (ضِعْفاً) صفت بوده است. سپس موصوف حذف گردیده و صفت به جای آن نشسته است و در مقام نیابت به واژه بعد از خود اضافه گشته است.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۱ سوره اسرى
- نيرنگ مشركين براى حفظ حرمت خود وخدايان شان
- جلوه اى ديگر از آثار عصمت وحفظ الهى
- معناى ((دلوك شمس (( و((غسق الليل (( در آيه : ((اقم الصلوة لدلوك الشمس ...((
- امر به رسول (ص ) به تهجد نيمه شب ودعا واستمداد از خداوند
- مقصود از ((دخول وخروج به صدق (( در ((رب ادخلنىمدخل صدق ...((
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((وان كادوا ليفتنونك ...(( كه خدعه مشركين بارسول اللّه (ص ) را حكايت مى كند
- رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه ومراد از مشهود بودن قرآن فجر (نمازصبح ) در ذيل آيه : ((اقم الصلوة ...((
- رواياتى درباره شفاعت نمودن پيغمبر اسلام (ص ) در قيامت ، درذيل جمله : ((عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا((
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً «75»
آنگاه دو برابر (كيفر مشركان) در زندگى و دو برابر در مرگ، عذابت مىچشانديم و براى خويش در برابر قهر ما ياورى نمىيافتى.
«1». حاقّه، 44- 46.
«2». زمر، 65.
«3». «ايّاك اعنى و اسمعى يا جاره». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 101
نکته ها
پس از نزول اين آيه، رسول خدا صلى الله عليه و آله اين دعا را مىخواندند: «اللهم لا تكلنى الى نفسى طرفة عين»، خدايا! به اندازهى چشم برهم زدنى مرا به خود وامگذار! «1»
پیام ها
1- خداوند، هم لطف دارد، هم قهر. «ثَبَّتْناكَ لَأَذَقْناكَ»
2- ركون، (گرايش و اعتماد) به كفّار، از گناهان كبيره است، چون وعدهى عذاب دربارهاش داده شده است. تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ ... لَأَذَقْناكَ
3- كيفر كمترين لغزش رهبران، دو برابر ديگران است. هرچه مقام علمى و موقعيّت اجتماعى و معنوى انسان بيشتر باشد، مسئوليّت و خطر هم بيشتر است. شَيْئاً قَلِيلًا ... ضِعْفَ الْحَياةِ
4- اگر در قوانين كيفرى، براى مسئولين جريمهى سنگينترى وضع شود، خلاف عدالت نيست. «لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ»
5- در برابر قهر الهى حتّى براى پيامبر نيز هيچ قدرت و مقامى نمىتواند مانع ايجاد كند. «لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً»
6- تمايل به كفّار، سبب تنها ماندن انسان و محروم شدن از نصرت خداوند است.
تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ ... لا تَجِدُ ... نَصِيراً
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً (75)
إِذاً لَأَذَقْناكَ: آنگاه كه ميل كردى، هر آينه مىچشانيديم تو را. ضِعْفَ الْحَياةِ: دو برابر عذاب دنيا كه مشركين را معذب سازيم. وَ ضِعْفَ الْمَماتِ:
و دو برابر عذاب آخرت كه بعد از مردن به آنها رسانيم، يعنى دو برابر عذاب دنيا و آخرت مشركين تو را معذب سازيم به جهت عظمت گناه و مخالفت تو.
ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً: پس اگر چنين بودى، نيافتى براى خود بر ما ياور و پشتى كننده كه تو را يارى نمودى و از عذاب ما برهانيدى.
تنبيه: وجود عصمت انبياى عظام مبرهن شده كه بايد منزه باشند از گناهان كبيره و صغيره از اول عمر تا آخر آن، زيرا عرض از بعثت انبياء، ارشاد و هدايت مردم است به خير و سعادت و زجر آنها، از شر و معصيت، و اين امر لازم دارد عصمت ايشان را تا اطمينانى حاصل آيد؛ چه با احتمال صدور گناه، وثوق و اعتبارى به قول آنها نخواهد بود. و ايضا موجب نقض غرض، و صدور آن از حضرت حكيم جل شأنه محال است بنابراين وجود اقدس حضرت خاتم النبيين كه در مرحله امكانى، جامع تمام كمالات صورى و معنوى، و منزه از كلّيه نقايص، و نظير و مثل ندارد، البته شايبه صدور خطا و نافرمانى نسبت به مقام آن سرور نخواهد بود. بنابراين اينگونه آيات شريفه خطاب به پيغمبر، و لكن مراد امت مىباشند. چنانچه در عيون «1» حديث رضوى عليه السّلام در جواب سؤال مأمون از عصمت انبياء و آيه (عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ) «2» حضرت فرمايد:
اين چيزهائى است كه نازل شده (بايّاك اعنى و اسمعى يا جارة) مخاطبه فرموده خداى تعالى به اين آيه پيغمبر خود را، و مراد امت او هستند. و همچنين آيه شريفه (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ) «3» و فرمايش (وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ) و
«1» عيون اخبار الرضا عليه السّلام، جلد 1، باب 15.
«2» توبه آيه 43.
«3» زمر آيه 65.
جلد 7 - صفحه 423
همچنين احاديث ديگر نيز مؤيد باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً (73) وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (74) إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً (75)
ترجمه
و بدرستيكه نزديك شدند كه بفتنه اندازند تو را بانصراف از آنچه وحى نموديم بتو تا افترا بندى بر ما جز آنرا و آنگاه بگيرند تو را دوست
و اگر
جلد 3 صفحه 379
نبود آنكه ثبات داديم بتو هر آينه نزديك بود كه ميل كنى بسوى آنها مقدار كمى
آنگاه هر آينه ميچشانديم تو را دو چندان عذاب زندگى دنيا و دو چندان عذاب بعد از مرگ را پس نمىيافتى براى خود بر دفع عذاب ما ياورى.
تفسير
قريش يا ديگران از كفار نزديك بود به نيرنگ و مكر در فتنه اندازند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را و منصرف نمايند آنحضرت را از آنچه باو وحى شده بود در باب ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ساير معارف و احكام تا بيان نفرمايد آنها را يا تقرير كند امرى را كه خداوند دستور نفرموده مانند كسيكه بخداوند افترا مىبندد تا او را دوست بگيرند براى خودشان در نتيجه موافقت و همراهى آنحضرت با آنها و اگر نبود ملكه عصمت و حفظ الهى و قوّه قدسى، نزديك بود بمقتضاى طبع بشرى و حياء فطرى اندكى آنحضرت مايل بموافقت با خواهش آنها شود و كمى اعتماد ور كون و سكون بآراء آنها پيدا كند اگر چه با وجود قوّه عصمت و ثبات قدمى كه خداوند در راه حقّ و حقيقت باو عطا فرموده بود محال و ممتنع بود كوچكترين قدمى بر خلاف رضاى خداوند بر دارد يا ترك اولائى از او صادر شود و بر فرض محال اگر خلافى از آنحضرت العياذ باللّه صادر ميشد سزاوار بود خداوند او را عذاب فرمايد دو برابر عذاب دنيوى و دو برابر عذاب اخروى آن عمل از سايرين چون هر قدر مقام بنده رفيعتر و قربش بحضرت احديّت بيشتر باشد قبح عمل قبيحش زيادتر و استحقاقش براى عقوبت بيشتر است لذا گفتهاند حسنات الابرار سيّئات المقرّبين و فائده اين خطاب عتاب آميز كه مانند ساير خطابات قرآنيه از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است آنستكه سايرين بدانند اندكى موافقت و تمايل با آراء و اهويه كفّار بقدرى مبغوض الهى است كه حبيب خود را براى فرض آن اين قسم مورد عتاب قرار ميدهد خدا بداد ما و اهل اين زمان برسد كه از هيچگونه تبعيّت و تقليد از رفتار و كردار نامعقول آنها مضايقه نميكنيم و يكباره عنان عقل و شرع را از دست داده و مجذوب آراء باطله و عقائد فاسده آنها شدهايم و با تمام قواء بجانب دوزخ مىتازيم و معلوم است كسيكه مورد غضب الهى شود احدى نميتواند با او كمك كند و عذاب را از او دفع نمايد و در مجمع نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرضه داشت بار الها مرا هيچگاه يك چشم بر هم زدن بخود
جلد 3 صفحه 380
وامگذار و در آيه اخيره اصل كلام عذابا ضعفا فى الحيوة الدّنيا و عذابا ضعفا فى الممات بوده اقامه شده صفت مقام موصوف و اضافه شده بچيزى كه موصوفش اضافه بآن ميشود و ميگويند عذاب حياة و ممات. عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در روز فتح مكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسجد را از بتها منزه فرمود و يكى از آنها در مروه بود و قريش خواهش نمودند كه او را باقى بگذارد و آنحضرت براى شرم حضورى كه داشت خواست بپذيرد و نپذيرفت و امر بشكستن او فرمود و اين آيات نازل شد و وجوه ديگرى هم در شأن نزول ذكر نمودهاند كه با وجود روايت، حقير از نقل آنها صرف نظر نمودم و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذاً لَأَذَقناكَ ضِعفَ الحَياةِ وَ ضِعفَ المَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَينا نَصِيراً (75)
در اينکه زماني که بر فرض محال اگر ركون بآنها كرده بودي و لو جزئي ما ميچشانيديم ترا دو برابر عقوبات زمان حيات تو و پس از ممات تو انسان هر چه عقل و علم و كمالش بيشتر باشد عباداتش مثوبات بيشتر دارد و عقوباتش در مخالفت بيشتر، چنانچه دارد در خبر که
اشد النّاس حسرة يوم القيمة العالم التارك لعلمه
و نيز دارد
ان اهل النار يتأذون من ريح العالم التارك لعلمه
و در مقام خود ثابت شده که نجات منوط بعلم و عمل است يكي بدون ديگري موجب هلاكت است چنانچه از حضرت رسالت مرويست که فرمود
قصم ظهري رجلان العالم الهاتك و الجاهل الناسك
«اذا» در اينکه هنگام لاذقناك بتو طعم عذاب را ميچشانيديم
جلد 12 - صفحه 291
ضعف الحيوة دو برابر عقوباتي که بساير كفار و فساق وارد ميشد از بليات وَ ضِعفَ المَماتِ عقوبات پس از مرگ از حين موت تا قيامت ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَينا نَصِيراً كسي را نداري که جلوگيري كند از عقوبات و بليات دنيوي و عذاب هاي اخروي ما.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 75)- «اگر چنین میکردی ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگی دنیا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ به تو میچشاندیم، سپس در برابر ما یاوری برای خود نمییافتی»! (إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً).
چرا که هر قدر مقام انسان از نظر علم، معرفت و ایمان بالاتر رود، اعمال نیک او به همان نسبت عمق و ارزش بیشتر، و طبعا ثواب فزونتری خواهد داشت. کیفرها و مجازاتها نیز به همین نسبت بالا خواهد رفت
خدایا! مرا به خود وامگذار
- در مناب٠اسلامی میخوانیم هنگامی که سه آیه فوق نازل شد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: اللّهمّ لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا «خدایا! مرا حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن به خویشتن وامگذار».
این دعای پر معنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یک درس مهم را به همه ما میدهد که در هر حال باید به خدا پناه برد و به لطف او متکی بود که پیامبران معصوم نیز بدون یاری
ج2، ص659
او در لغزشگاهها مصون نخواهند بود، تا چه رسد به ما در برابر این همه وسوسههای شیطانی.
نکات آیه
۱- هشدار خداوند به پیامبر(ص) مبنى بر اینکه در صورت لغزش از مواضع اصولى خویش، دچار کیفر دو چندان دنیوى و اخروى خواهد شد. (إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات)
۲- هیچ انسانى حتى پیامبر(ص)، از کیفر الهى در صورت تخلف و انحراف از مدار وحى، مصون و ایمن نیست. (إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات)
۳- کمترین لغزش رهبران الهى از مواضع تعیین شده به وسیله وحى، داراى کیفرى دو چندان در دنیا و آخرت (ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً. إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات)
۴- نقش مؤثر موقعیت اجتماعى - دینى افراد در تشدید مجازات گناه و انحراف آنان از مدار وحى (و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم ... إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات) به نظر مى رسد که دو چندان شدن مجازات پیامبر(ص) در صورت عدول از مواضع خویش، به خاطر موقعیت آن حضرت بوده است. بنابراین هر کس با چنین موقعیتى دچار گناه شود، مجازاتش دو چندان خواهد شد.
۵- کمترین تمایل به کافران از سوى رهبران دینى، گناهى نابخشودنى و داراى کیفرى مضاعف در دنیا و آخرت (لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً. إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات)
۶- حمایت خداوند از پیامبر(ص)، منوط به پایدارى او در طریق وحى (و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً. إذًا لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات)
۷- لحظه مرگ، سرآغاز کیفر اخروى مجرمان (لأذقنک ضعف الحیوة و ضعف الممات) برداشت فوق، از تعبیر «ممات» به جاى «آخرت» و «قیامت» استفاده شده است; یعنى، عذاب دو چندان در ایام مرگ خواهد بود چه در قیامت و چه پیش از آن.
۸- هشدار خداوند به پیامبر(ص) مبنى بر اینکه در صورت مبتلا شدن به کیفر الهى، هیچ یار و مددکارى براى نجات خویش نخواهد داشت. (لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً...ثمّ لاتجد لک علینا نصیرًا)
۹- انسانها، حتى پیامبران در صورت ابتلا به عذاب الهى، هیچ یار و مددکارى براى نجات خویش نخواهند یافت. (ثمّ لاتجد لک علینا نصیرًا)
۱۰- هیچ گونه قدرتى در مقابل اراده الهى، وجود ندارد. (ثمّ لاتجد لک علینا نصیرًا)
۱۱- خداوند، در برابر هیچ کس مسؤول نبوده و هیچ کس را یاراى چون و چرا کردن با او نیست. (إذًا لأذقنک ... ثمّ لاتجد لک علینا نصیرًا) از اینکه خداوند فرمود: «هیچ کس را نمى یابى که علیه ما و به نفع خود، تو را یارى کند» احتمالاً به این معنا باشد که: اصلاً کسى را یاراى چنین کارى نیست.
۱۲- تمایل به کافران، مایه تنها ماندن انسان و محروم شدن از نصرت خداوند (ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً. إذًا لأذقنک ... ثمّ لاتجد لک علینا نصیرًا)
موضوعات مرتبط
- انسان: نقش اجتماعى انسان ها ۴
- توحید: توحید افعالى ۱۰
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۰
- خدا: انذارهاى خدا ۱، ۸; پرسش از خدا ۱۱; حاکمیت اراده خدا ۱۰;خدا و مسؤولیت ۱۱; زمینه حمایتهاى خدا ۶; عمومیت کیفرهاى خدا ۲; عوامل محرومیت از نصرتهاى خدا ۱۲; مجادله با خدا ۱۱
- دیندارى: آثار استقامت در دیندارى ۶
- رهبران دینى: تشدید کیفر رهبران دینى ۳; کیفر لغزش رهبران دینى ۳
- عذاب: بى یاورى اهل عذاب ۸، ۹; نجات از عذاب ۹
- عصیان: کیفر عصیان از خدا ۲
- گرایشها: آثار گرایش به کافران ۱۲; کیفر اخروى گرایش به ظالمان ۵; کیفر دنیوى گرایش به ظالمان ۵
- گناه: گناه نابخشودنى ۵
- گناهکاران: مبدأ کیفر اخروى گناهکاران ۷; مرگ گناهکاران ۷
- مجازات: عوامل تشدید مجازات ۴، ۵
- محمد(ص): آثار ثبات قدم محمد(ص) ۶; انذار محمد(ص) ۱، ۸; تشدید کیفر محمد(ص) ۱; حامى محمد(ص) ۶; محمد(ص) و خطا ۱
- مرگ: آثار مرگ ۷
منابع