الملك ١٨
ترجمه
الملك ١٧ | آیه ١٨ | الملك ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَکیرِ»: بد آمدن من از ایشان. خشم و کینهام. واژه (نکیر) به معنی (انکار) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۲، سوره ملك
- پاره اى از نشانه هاى تدبير الهى
- ذكر آيت پرواز پرندگان (اولم يروا الى الطير....)) و بيان وجه اينكه فرمود جز خداكسى طيور را در فضا نگه نمى دارد
- تمثيلى براى بيان حال مؤ من طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج تمثيلى براى بيان حال مؤ من طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج
- (روايتى دال بر اينكه قلب بر چهار قسم است ، درذيل آيه ((افمن يمشى مكبا على وجهه ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ «19»
همانا كسانىكه قبل از آنان بودند، انبيا را تكذيب كردند، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بود. آيا پرندگانى را كه بر فراز آنان، در حالى كه بالهاى خود را گسترده و جمع مىكنند (و در پروازند) نمىبينند؟ هيچ كس جز خداوند رحمن آنها را (در آسمان) نگاه نمىدارد. همانا او به هر چيز بينا است.
نکته ها
پرندگان با دارا بودن حركات دسته جمعى و طىّ مسافتهاى طولانى در چهار فصل، نشستنها و پروازهاى متوالى و بدون محدوديّت مكانى، امّا عدم سقوط و تصادم با يكديگر، نشانه هايى از عظمت و قدرت الهى هستند.
«1». نوح، 11.
جلد 10 - صفحه 157
«صافات» به صورت اسم فاعل آمده است، يعنى پرنده با بالهاى باز پرواز مىكند، ولى كلمه «يَقْبِضْنَ» به صورت فعل آمده، زيرا پرنده گاهى بالهاى خود را جمع مىكند.
پیام ها
1- تهديدهاى خداوند را جدى بگيريم. (قهر خداوند درباره پيشينيان عملى شده است، قارون به زمين فرو رفت و بر قوم لوط از آسمان سنگريزه باريد. پس شما از تاريخ آنان عبرت بگيريد.) «فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ»
2- خداوند، پيامبرش را در برابر تكذيب مردم دلدارى مىدهد. «لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
3- تاريخ گذشته، چراغ راه آيندگان است. «كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
4- تكذيب انبيا، رمز قهر الهى است. كَذَّبَ ... فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ
5- ابزارهاى مادّى شما را مغرور نكند. (گرچه پرنده از طريق بال زدن پرواز مىكند ولى آنچه او را در هوا نگاه مىدارد، قدرت خداوند است.) «ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ»
6- هيچ چيز را براى خدا شريك قرار ندهيد. «إِلَّا الرَّحْمنُ»
7- نعمتهاى الهى بر اساس رحمت است. «ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ»
8- نظام هستى، زير نظر خداوند اداره مىشود. «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18»
بعد از آن براى تسليت خاطر مبارك حضرت فرمايد:
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: و هر آينه تكذيب نمودند پيغمبران خود را
جلد 13 - صفحه 248
كسانى كه پيش از اين كفار بودند و به شآمت تكذيب هلاك شدند، فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ: پس چگونه بود بر ايشان عقوبت من كه به انكار وحدانيت من و رسالت رسولان، بر ايشان نازل شد عذاب استيصال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14» هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ «15» أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ «16»
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ «17» وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ «19» أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ «20» أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»
جلد 5 صفحه 240
ترجمه
همانا آنانكه ميترسند از پروردگارشان در حاليكه غائب از انظارند براى ايشان است آمرزش و مزدى بزرگ
و پنهان سازيد سخن خود را يا آشكار كنيد آنرا همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
آيا نميداند آنكه آفريد خلق را و او است عالم بدقائق و رقائق و آگاه از امور
و او است آنكه قرار داد براى شما زمين را نرم و آرام پس برويد در جوانب و اطراف آن و بخوريد از روزى او و بسوى او است بازگشت
آيا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه فرو برند شما را بزمين پس آنگاه آن بحركت درآيد
يا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه بفرستند بر شما باديرا كه در آن سنگ ريزه باشد پس زود باشد كه خواهيد دانست چگونه است بيم دادن
من و بتحقيق تكذيب كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس چگونه بود انكار من بعقوبت
آيا نظر نكردند به پرندگان بالاى سرشان گسترانندگانند بالها را و جمع ميكنند كه نگاه نميدارد آنها را مگر خداى بخشاينده همانا او بهمه چيز بينا است
آيا كيست اين آنچنان كسيكه او لشگر است براى شما كه يارى كند شما را بغير از خدا نيستند كافران مگر در فريب شيطان
آيا كيست اين آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر باز گيرد روزى خود را از شما خدا بلكه ستيزه و لجاج نمودند در سركشى و رميدن از حقّ.
تفسير
روايت شده كه مشركين مكّه در ميان خودشان سخنانى ميگفتند و خداوند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از آن مطّلع ميفرمود پس با خود گفتند آهسته سخن گوئيد تا خداى محمد نشنود و خداوند در اين آيات تنبيه بجهل آنها فرموده و بنابراين ظاهرا مراد آنستكه كسانيكه باطنا از خدا ميترسند و در وقتى كه مخفى از انظارند معصيت خدا را نميكنند يا عبادت خدا را مينمايند چون عمل آنها از
جلد 5 صفحه 241
ريا و سمعه و ترس از خلق دور و بخلوص نزديك است براى آنان آمرزش گناه و اجر عظيم اخروى است اگر چه گفتهاند مراد از بالغيب خداى ناديده و غائب از انظار است ولى اينجا بقرينه آيات آتيه و شأن نزول مذكور آنمعنى انسب است و لذا ميفرمايد و چه پنهان و آهسته كنيد سخن خودتان را چه آشكار و بلند خداوند از باطن قلب شما آگاه است آيا كسيكه مردم را خلق نموده و او عالم بدقائق و رقائق امور و آگاه از اسرار و افكار است سخن آهسته آنها را نميداند تا چه اندازه شما در جهالت و نادانى هستيد و بعضى لطيف را بلطف تدبير و دقت تقدير تفسير نمودهاند خداوند آنذات كثير البركاتى است كه زمين را براى مردم نرم و آرام و رام يعنى قابل قبول هر تصرّفى فرموده از كشت و زرع و حفر و بنا و غيرها و در نتيجه مردم در اطراف و جوانب آن از كوه و دشت كه بمنزله مناكب و پشتهاى مراكب و دوابّند براى سير و سياحت رفت و آمد مينمايند برخصت خداوند و از منافع و ارزاق آن بهرهمند ميشوند بترغيب او و بازگشت همه دسته جمعى بحضور اقدس الهى است و هر كس را بمقتضاى حال و اعمال پاداش و كيفر خواهد داد آنچه ذكر شد مستفاد از ظاهر آيه و بيان مفسّرين مبنى بر اصول قديمه است ولى بنابر حركت زمين كه از اصول جديده است ممكن است گفته شود خداوند تشبيه فرموده زمين را در سرعت حركت و محسوس نبودن آن بشتر راهوار هموار بطوريكه حركت آن بر راكب مشهود نشود چون ذلول بر چنين شترى اطلاق ميشود و بنابراين سير در مناكب اين قسم شتر ترشيح لطيفى است كه بر ارباب ذوق لطف آن پوشيده نيست و اينمعنى بمراتب الطف از معناى سابق است و در مقام تهديد كفّار قريش و مشركين مكّه كه روى خطاب متوجّه بآنها بود فرموده آيا ايمن شديد شما از غضب آنكس كه ايادى قدرت او كه ملائكه ميباشند در مافوق شمايند و اگر بخواهد زمين را امر ميكند مانند قارون و اموالش شما را در خود فرو برد در وقتى كه بلرزه در آيد يا ايمن شديد از آنكس كه بفرستد بر شما باد تند مشتمل بر سنگ ريزه را مانند قوم لوط پس بعد از اين خواهيد دانست دنباله انذار و تخويف و تهديد مرا آنانكه قبل از شما انبيا را تكذيب نمودند از
جلد 5 صفحه 242
قبيل قوم نوح و عاد و ثمود چگونه بود بد آمدن من از اعمالشان و مجازاتم آنها را اگر قدرت خداوند در عالم نافذ نباشد پرندگانرا كه مردم ميبينند در هوا طيران ميكنند و بالهاشانرا ميگشايند و ميبندند چه چيز آنها را نگهميدارد كه نمىافتند بزمين با آنكه جسم ثقيلند و طبعا ميل بمركز زمين دارند جز عنايت خداى بخشنده مهربان كه بآنها قوّه و قدرت و وسائل پريدن و نگهدارى خودشان را داده و ميبيند آنها را و مراقب احوالشان است و ميداند چگونه خلق كند آنها را آيا كيست اين بت آنچنان جسم بىشعورى كه او لشگر و نيروى شما است بگمان خودتان كه يارى كند شما را غير از خدا واضح است كه نميتواند كمك كند چه رسد كه در مقابل لشگر الهى قيام نمايد و مانع از نفوذ اراده او شود اينها فقط فريب شيطان را خوردهاند كه چنين عقائد ناروائى نسبت به بتها دارند آيا كيست اين بت آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر خدا قطع كند روزى شما را بقطع باران و غيره خودشان هم ميدانند كه بتها چنين هنرى ندارند ولى لجاج و عناد و ستيزگى موجب شده كه باقى ماندند در سركشى و طغيان و رميدن و تنفّر نمودن از ذكر حق و قبول حقيقت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَكَيفَ كانَ نَكِيرِ «18»
و هر آينه بتحقيق تكذيب كردند كساني که قبل از اينها بودند پس چگونه بود انكار من.
وَ لَقَد كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم كساني که قبل از كفار زمان حضرت رسالت بودند قوم نوح که نه صد و پنجاه سال آنها را دعوت فرمود که ميفرمايد: وَ لَقَد أَرسَلنا نُوحاً إِلي قَومِهِ فَلَبِثَ فِيهِم أَلفَ سَنَةٍ إِلّا خَمسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُم ظالِمُونَ عنكبوت آيه 13، و در ظرف اينکه مدت ايمان نياوردند مگر قليلي که ميفرمايد: وَ أُوحِيَ إِلي نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤمِنَ مِن قَومِكَ إِلّا مَن قَد آمَنَ فَلا تَبتَئِس بِما كانُوا يَفعَلُونَ هود آيه 36. خداوند آنها را بطوفان غرق نمود.
و عاد قوم هود که بباد هلاك شدند: وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً الحاقه آيه 6 و 7.
جلد 17 - صفحه 106
و ثمود قوم صالح که بصيحه و صاعقه هلاك شدند که ميفرمايد: وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيحَةُ فَأَصبَحُوا فِي دِيارِهِم جاثِمِينَ هود آيه 67.
و قوم لوط که به برگشتن بلاد آنها و امطار حجاره هلاك شدند که ميفرمايد: فَلَمّا جاءَ أَمرُنا جَعَلنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمطَرنا عَلَيها حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنضُودٍ هود آيه 84.
و اصحاب مدين و ايكه قوم شعيب که بصيحه هلاك شدند: و فرعونيان که به بلاهاي زيادي تا در رود نيل غرق شدند، و اصحاب فيل که بطير ابابيل که حجاره بر سر آنها باريد: فَجَعَلَهُم كَعَصفٍ مَأكُولٍ فيل آيه 5.
فَكَيفَ كانَ نَكِيرِ اي كفار و مشركين بدانيد انكار شما هم به همين انحاء شما را مبتلا ميكند، مكرر بيان شده که كفر و شرك و ضلالت و معصيت غير از استحقاق عذاب اخروي مضرات زيادي در دنيا دارد از قساوت قلب و سياهي دل و بعد از رحمت و سلب نعم و تسلط شيطان و غير اينها که من جمله نزول بلاء است که ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم شوري آيه 30، و يكي از بلاهاي بزرگ که در اثر معاصي و طغيان و كفر و ضلالت است استدراج است که ميفرمايد: وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمُونَ اعراف آيه 181، و ميفرمايد:
وَ مَن يُكَذِّبُ بِهذَا الحَدِيثِ سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمُونَ قلم آيه 44، و ديگر از بلاهاي بزرگ املاء است که خدا مهلت ميدهد که هر چه بتوانند زياد كنند كفر و معاصي خود را و بار خود را سنگين كنند در عذاب چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- در حقیقت آیات فوق به این معنی اشاره میکند که عذاب آنها
ج5، ص238
منحصر به عذاب قیامت نیست، در این دنیا نیز خداوند با مختصر تکان زمین، یا حرکت بادها، میتواند به زندگی آنها پایان دهد، و بهترین دلیل این امکان، وقوع آن در امتهای پیشین است.
لذا در این آیه میگوید: «کسانی که پیش از آنان بودند (آیات الهی و رسولان او را) تکذیب کردند، اما (ببین) مجازات من چگونه بود»؟! (و لقد کذب الذین من قبلهم فکیف کان نکیر).
گروهی را با زلزلههای ویرانگر، و اقوامی را با صاعقهها، و جمعی را با طوفان یا تندباد مجازات کردیم، و شهرهای ویران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتی باقی گذاردیم.
نکات آیه
۱ - تکذیب شدن دین و پیامبران الهى، از سوى برخى از اقوام و ملت هاى پیش از ظهور اسلام (و لقد کذّب الذین من قبلهم)
۲ - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى گذشته، بر اثر تکذیب دین و پیامبران الهى (و لقد کذّب الذین من قبلهم فکیف کان نکیر)
۳ - تهدید شدن کافران تکذیب گر، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پیشین (و لقد کذّب الذین من قبلهم فکیف کان نکیر)
۴ - آشنایى مردم عصر نزول قرآن، به سرنوشت هلاکت بار اقوام و ملّت هاى تکذیب گر پیش از خود (فکیف کان نکیر) تعبیر «فکیف کان نکیر»(پس از انکار و کیفر من چگونه بود؟) مى رساند که مخاطبان آیات قرآن، از چگونگى کیفر و عذاب اقوام پیش از خود، کم و بیش آشنا بودند.
۵ - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى پیشین، درس عبرت براى همگان و آیتى از نشانه هاى قدرت خداوند (ءأمنتم من فى السماء ... و لقد کذّب الذین من قبلهم فکیف کان نکیر) جمله استفهامیه «فکیف کان نکیر»، براى برانگیختن مردم به تفکر و تأمّل و عبرت آموزى از تاریخ است.
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۱; تکذیبگرى اقوام پیشین ۱; تهدید اقوام پیشین ۳; عبرت از عذاب اقوام پیشین ۵; عذاب اقوام پیشین ۳; موجبات عذاب اقوام پیشین ۲; هلاکت اقوام پیشین ۴
- انبیا: آثار تکذیب انبیا ۲; تکذیب انبیا ۱; تهدید مکذبان انبیا۳
- خدا: عذابهاى خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۵
- دین: آثار تکذیب دین ۲; تکذیب دین ۱
- عبرت: عوامل عبرت ۵
- عذاب: تهدید به عذاب ۳
- کافران: تهدید کافران ۳; عذاب کافران ۳
- مردم: علم مردم مقارن بعثت ۴