الزمر ٦٨
ترجمه
الزمر ٦٧ | آیه ٦٨ | الزمر ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الصُّورِ»: (نگا: انعام / ، کهف / ، طه / . «صَعِقَ»: مُرد (نگا: طور / ). «مَن شَآءَ اللهُ»: قرآن و خبر صحیح مشخّص نفرمودهاند مراد از چنین افرادی که مستثنی هستند چه کسانی میباشند (نگا: المراغی). «قِیَامٌ»: جمع قائِم، ایستادگان. «یَنظُرُونَ»: چشم به راه حساب و کتاب و سزا و جزا و شقاوت و سعادت ابدی خویش هستند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ... (۰) وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ... (۳)
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَ... (۳) وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ (۰) يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفَى... (۱) فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ (۰) فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (۰) قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر
- اشاره به وحدانيت خدا در ربوبيت با بيان اينكه او خالق همه چيز ووكيل بر همه چيز است
- اشاره به عدم منافات عصمت با اختيار و بيان اينكه نهى پيامبر صلى الله عليه و آله ازشرك ورزيدن ،نهى حقيقى است
- معناى اينكه درباره مشركين فرمود: و ما قدروداالله حق قدره
- مراد از اينكه زمين در قيامت در قبضه خداوند است
- توضيحى درباره نفخه صور وصعقه آسمانيان و زمينيان
- مقصود از استثناء الا من شاءالله در آيه و نفس فى الصور...
- نفخه دوم و زنده شدن مردگان در قيامت
- مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ، و وجوهى كه در اين باره گفته شدهاست
- كلام صاحب كشاف در معنى روشن شدن زمين به نور پروردگارش در قيامت و دواشكال به آن
- حق به طلب در تفسير و اشرقت الاءرض بنور ربها
- كافران دسته دسته به جهنم و متقين گروه گروه به بهشت هدايت مى شوند
- سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت
- طواف ملائكه گرداگرد عرش الهى در قيامت و تسبيح آنان خداونند را
- رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته
- دو روايت درباره اينكه بهشت و جهنم را درب هايى است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ «68»
و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است، بىهوش شده (و مىميرد،) مگر آن كه را خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در آن دميده شود، پس ناگاه آنان (زنده شده،) به پا خيزند و (به اطراف) نظر مىكنند.
نکته ها
طبق صريح اين آيه، پايان عمر دنيا و آغاز رستاخيز، از طريق نفخه است. اين نفخه گاهى به صورت دميده شدن در صور و شيپور: «نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» «1» و گاهى با تعبير «القارعة» «2» به معناى كوبنده وگاهى با تعبير «الصَّاخَّةُ» «3» به معناى صداى هولانگيز و گاهى با تعبير «صَيْحَةً» «4» آمده است.
به هم ريختن نظام هستى ونابودى طبيعت از طريق ايجاد صداى وحشتناك، براى كسانى كه در جبهه صداى موج انفجار يا شكستهشدن ديوار صوتى را شنيدهاند باور كردنى است.
روايات، مسئول دميدن در صور را فرشتهاى به نام اسرافيل دانستهاند. «5»
تمام انسانها به هنگام نفخهى صور مىميرند، پس مراد از استثنا در جملهى «إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ» بيان قدرت الهى است. يعنى دست خداوند بسته نيست و در آن زمان كه همه مىميرند اگر خدا بخواهد، افرادى را زنده نگاه مىدارد. چنانكه در بعضى روايات نام جبرئيل
«1». مدّثر، 8.
«2». قارعه، 1.
«3». عبس، 23.
«4». يس، 53.
«5». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 200
و اسرافيل و ميكائيل يا شهدا به عنوان كسانى كه زنده مىمانند آمده است. «1»
پیام ها
1- مرگ و رستاخيز همهى انسانها، براى خداوند آسان و همچون دميدن در شيپور است. «نُفِخَ- فَصَعِقَ»
2- وقوع قيامت را قطعى بدانيد. (با آنكه قيامت در آينده واقع مىشود، امّا افعال مربوط به آن، به صورت ماضى به كار رفته كه نشانهى قطعيّت آن است.) «نُفِخَ- فَصَعِقَ- نُفِخَ»
3- رستاخيز، تنها مربوط به انسانها و ساكنان زمين نيست. «مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ»
4- ميان نفخهى اول و دوم قيامت، زمانى طولانى است. نُفِخَ ... ثُمَّ نُفِخَ
5- رستاخيز، ناگهانى و دفعى است. «فَإِذا هُمْ» نشانهى ناگهانى بودن است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68)
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ: و دميده شود در صور كه اسرافيل در وقت قيامت در آن دمد، فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ: پس به فزع آيند هر كه در آسمان و زمين است، يعنى بميرند از شدت صيحه هر كه در آسمانهاست از ملائكه، وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ: و هر كه در زمين است از مردمان، إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ: مگر آنكه خواهد خداى تعالى. نزد بعضى مراد جبرئيل و اسرافيل و ميكائيل و عزرائيلاند.
روايتى از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و اله: مراد شهداء هستند كه شمشيرها به
«1» كتاب التوحيد، باب 17 ص 162- 161 روايت 2 نور الثقلين، ج 4، ص 500، ح 110.
«2» منهج الصادقين، ج 8، ص 117.
جلد 11 - صفحه 269
گردن انداخته در حول عرش الهى «1». اين نفخه اولى كه نفخه اماته نامند. ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى: پس بعد از چهل سال دميده شود در صور نفخه ديگر كه نفخه احياء نامند براى زنده شدن مردگان، فَإِذا هُمْ قِيامٌ: پس در آن هنگام به پاى ايستاده باشند از قبرها و برخاستگان، يَنْظُرُونَ: در حالتى كه نگاه مىكنند از اطراف و جوانب خود مانند متحيران و مبهوتان، يا انتظار كشند كه با ايشان چه كنند و به چه مأمور شوند.
تبصره:
آيات و احاديث از عامه و خاصه دلالت دارد بر آنكه حق تعالى اسرافيل را خلق كرد و صور عظيمى با او آفريد، يك طرف آن در مشرق و طرف ديگر در مغرب، از روزى كه خلق شده منتظر امر الهى است كه هرگاه فرمان برسد در صور بدمد؛ چنانچه حضرت سيد سجاد عليه السلام در صحيفه كامله فرمايد: اسرافيل صاحب صور كه ديدهها گشوده و انتظار مىكشد از جانب تو رخصت دميدن را و حلول امر قيامت را، پس آگاه مىسازد و زنده مىگرداند به دميدن در صور مردهها را كه در قبرها گروگان اعمال خودند «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67) وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69) وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)
ترجمه
و بزرگ نشمردند خدا را بقدريكه بايد بزرگ شمرد او را و زمين تمامى در كف او است روز قيامت و آسمانها پيچيده شده است بدستش منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند
و دميده شود در صور پس بميرد بآن هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا پس دميده شود در آن بار ديگر پس آنگاه آنها ايستادگانند در حاليكه مينگرند
و روشن گردد زمين بنور پروردگارش و نهاده شود كتاب و آورده شوند پيمبران و گواهان و حكم شود ميانشان بحق و آنها ستم كرده نميشوند
و تمام داده شود هر كس آنچه را بجا آورده و او داناتر است بآنچه ميكنند.
تفسير
كفار و مشركين كه وصف نمودند خدا را نشناختند او را آنطور كه حق شناسائى او است و تعظيم ننمودند او را بميزانيكه سزاوار تعظيم او است لذا براى او بشر يك و زن و فرزند قائل شدند و تصوّر نمودند كه او نميتواند يكروز تمام مردگانرا زنده نمايد با آنكه قدرت و عظمت او بقدرى است كه زمين مانند مشت ريگى كه در دست كسى جاى گرفته باشد در روز قيامت مسخّر قدرت و قوّت او است كه هر طور بخواهد آنرا بگرداند ميتواند و آسمانها مانند طومارى كه بهم پيچيده شده باشد در تحت نفوذ اراده و تصرّف مالكانه او است و خدا منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و آنچه ذكر شد و از آنكه جسم باشد و دست و كف داشته باشد اين تعبيرات براى تصوير قدرت و قوّت و تصرّف و مالكيّت حقّه الهيه است در اذهان عامّه بطريقه متعارفه بين خودشان در افهام معانى و حقائق مانند آنكه ميگويند آنملك در دست او است يا آن شخص در چنگ او است و اراده ميكنند
جلد 4 صفحه 510
در تحت تصرف و نفوذ و اقتدار او است و تخصيص يمين براى ظهور قوّت و فعّاليت و شرافت آنست و لذا فرمودهاند هر دو دست خداوند يمين است يعنى قوت و قدرت او فوق تمام قوتها و قدرتها است و دست او بالاى دست همه است و آنروز دستى جز دست او نيست و سلطنتى جز سلطنت او وجود ندارد و وقتى خداوند اراده فرمايد كه دنيا را ويران كند باسرافيل امر مينمايد كه بدمد در صور و او ميدمد در صورى كه دو طرف دارد يكى متوجّه بجانب زمين و ديگر بجانب آسمان از صوت طرفى كه بجانب زمين است تمام اهل آن ميميرند و جنبندهاى در زمين باقى نميماند و از صوت طرفى كه متوجه بآسمانها است تمام اهل آنها ميميرند و ذى روحى باقى نميماند جز اسرافيل آنهم بعدا بامر خدا ميميرد و اوضاع اينعالم منقلب و ويران ميگردد و عالم ديگرى برپا ميشود و خداوند اسرافيل را زنده ميكند و او دوباره در صور ميدمد يا خداوند خودش ميدمد و مردم زنده ميشوند بعد از آنكه چهل روز بارانيكه داراى طبع منى است بر زمين باريده و ذرّات اجسام متفرّقه جمع آورى شده و بدنها بصورت اول خود برگشته باشند پس ناگهان همه از قبورشان بيرون مىآيند و ايستاده باطراف و جوانب خود متحيّرانه نظر ميكنند و منتظرند كه با آنها چه معامله شود و قبلا راجع بصور و چگونگى احياء اموات آنچه بنظر رسيده ذكر شده است و بعضى آنرا عبارت از اعلام الهى به ختم اين عالم و شروع در عالم آخرت دانستهاند و تعبير بصور را از باب تشبيه ببوق رحيل و نزول قافله كه متعارف بوده دانستهاند و بعضى آنرا صور بفتح و او جمع صورت خوانده و دانستهاند و بنابر اين مراد قالبها و بدنهاى خلائق است و اين مخالف با ظواهر ادلّه است و در بعضى از روايات كسانيكه خداوند استثنا فرموده است آنها را بچهار ملك مقرّب جبرائيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل تفسير شده و در بعضى بشهداء كه شمشيرهاشان را حمايل نموده دور عرش خدا ميگردند و در هر حال زمين محشر روشن گردد بنور عدالت خالقش و در بعضى از روايات بنور امام زمان تفسير شده و فرمودهاند مردم از نور آفتاب و ماه بىنياز ميشوند و بنور امامشان اكتفا ميكنند و بنابر اين مراد از ربّ مربّى و مدبّر امر زمين است و نامههاى اعمال مردم كه بدست ملائكه موكّل ثبت آنها نوشته شده است بدست
جلد 4 صفحه 511
راست و چپ افراد وضع و نهاده ميشود و كتاب چون اسم جنس است بر جمع اطلاق شده و تمام پيغمبران خدا حاضر ميشوند و تمام گواهان ايشان كه هر يك بنوبه خود در اداء رسالت و ابلاغ احكام خدا كوتاهى ننمودهاند با ايشان مىآيند و گواهى خود را ميدهند و آنها ائمه اطهار و اوصياء اخيار انبياء عظامند و خداوند بين مردم حكم بحق و عدل ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند و كمتر از ميزان عمل اجر داده نميشود و بدون استحقاق و زياده از آن معاقب نميگردد و هر كس بميزان عمل خيرش يا زيادتر اجر ميبرد و خدا از هر كس بافعال بندگانش از خوب و بد آگاهتر است و چيزى از آنها از او فوت نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلاّ مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ (68)
و دميده ميشود در صور پس از شدت اينکه صيحه يك مرتبه تمام ملائكه آسمانها و تمام اهل زمين از جن و انس و حيوانات ميميرند تشبيه ببانگ رحيل است در عسكر و قافله که كوچ كنيد و نافخ اسرائيل است که صاحب صور است مگر كساني که مشيت الهي بر بقاء آنها باشد مثل حضرت بقية اللّه که با قرآن سر حوض كوثر بر پيغمبر وارد ميشود بمقتضاي حديث ثقلين و مثل حمله عرش و مثل حور و غلمان و خزنه بهشت و خزنه جهنم و من شاء اللّه.
ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري نفخه ثانيه که بانگ نزول است که يك مرتبه تمام ملائكه و جن و انس حتي حيوانات زنده ميشوند در آن واحد.
فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ زمين صحراي محشر ميشود و احوال محشر را مشاهده ميكنند بهشت بتمام زينت جهنم بتمام شدت زمين چون كوره حدادي ملائكه رحمت يك طرف ملائكه عذاب يك طرف اصحاب يمين يك طرف با صور نوراني اصحاب شمال با صور ظلماني و ساير احوال محشر.
343
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- «نفخه صور» و مرگ و حیات عمومی بندگان: در آیه قبل سخن از قیامت در میان آمد، در این آیه همین مسأله را با ذکر بسیاری از خصوصیات تعقیب میکند، نخست از پایان دنیا شروع کرده، میفرماید: «و در صور دمیده میشود پس همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند، مگر کسانی که خدا بخواهد» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ).
البته از روایات به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سر انجام میمیرند به گونهای که در سرتاسر عالم هستی موجودی زنده نخواهد بود، جز خداوند «حیّ لا یموت».
سپس بار دیگر در صور دمیده میشود، ناگهان همگی به پا میخیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند»! (ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که در پایان جهان و آغاز رستاخیز دو حادثه ناگهانی رخ میدهد: در حادثه اول همه موجودات زنده فورا میمیرند، و در حادثه دوم که با فاصلهای صورت میگیرد همه انسانها ناگهان زنده میشوند، و به پا میخیزند و در انتظار حسابند.
نکات آیه
۱ - تمامى موجودات زنده آسمان ها و زمین با دمیده شدن در صور (شیپور) مى میرند. (و نفخ فى الصور فصعق من فى السموت و من فى الأرض) «صعق» هم به معناى بى هوشى است و هم به معناى مرگ. در این آیه - برابر نظر بیشتر مفسران - معناى دوم مراد است که همان نفخ صور نخستین مى باشد که موجب مرگ همه موجودات جهان مى شود. «نفخ» نیز به معناى دمیدن است و «صور» به چیزى مانند شیپور گویند.
۲ - آسمان ها و زمین، دربردارنده موجوداتى زنده، شعورمند و با احساس (و نفخ فى الصور فصعق من فى السموت و من فى الأرض) «من» براى موجودات داراى شعور به کار مى رود. آمدن این کلمه و نیز مسأله مردن و ایستادن و نگاه کردن موجودات آسمانى و زمینى در صحنه قیامت (إذا هم قیام ینظرون)، گویاى برداشت یاد شده است.
۳ - مرگ و رستاخیز، حقیقتى عام و در برگیرنده تمامى موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها (و نفخ فى الصور فصعق من فى السموت و من فى الأرض ... ثمّ نفخ فیه أُخرى فإذا هم قیام ینظرون)
۴ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۵ - برخى از موجودات آسمان ها و زمین، از مرگ ناشى از نفخ صور ایمن خواهند بود. (و نفخ فى الصور فصعق من فى السموت و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه)
۶ - تعلق مشیت الهى بر زنده ماندن برخى از موجودات شعورمند در جهان پس از نفخ صور (و نفخ فى الصور فصعق من فى السموت و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه)
۷ - موجودات آسمان ها و زمین، پس از مرگ با دمیده شدن دوباره در صور، زنده خواهند شد. (ثمّ نفخ فیه أُخرى فإذا هم قیام)
۸ - وجود فاصله میان دو نفخ صور (زمان مرگ همه موجودات جهان و زنده شدن دوباره آنها در قیامت) (و نفخ فى الصور فصعق ... ثمّ نفخ فیه أُخرى) برداشت یاد شده از کلمه «ثمّ» - که مى تواند بر تراخى زمانى دلالت کند - به دست مى آید.
۹ - به پاخاستن ناگهانى موجودات آسمان ها و زمین، پس از دومین نفخ صور در قیامت (ثمّ نفخ فیه أُخرى فإذا هم قیام) «إذا» براى مفاجات و مفید معناى ناگهانى است و «قیام»، جمع «قائم») (به پاخاسته) است.
۱۰ - تمامى موجودات آسمان ها و زمین، پس از به پاخاستن با دومین نفخ صور، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد. (ثمّ نفخ فیه أُخرى فإذا هم قیام ینظرون) «نظر» (مصدر «ینظرون») هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحیرانه و بهت آمیز. برداشت یاد شده مبتنى بر معناى نخست است.
۱۱ - نگاه متحیرانه و بهت آمیز موجودات آسمان ها و زمین، پس از به پاخاستن با دومین نفخ صور در قیامت (ثمّ نفخ فیه أُخرى فإذا هم قیام ینظرون)
روایات و احادیث
۱۲ - «قال رسول اللّه(ص): «و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه» قالوا: یا رسول اللّه من هؤلاء الذین استثنى اللّه، قال: جبرئیل و میکائیل و ملک الموت و اسرافیل و حملة العرش...;[۱] از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «و نفخ فى الصور... إلاّ من شاء اللّه». [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! این کسانى که استثنا شده اند چه کسانى هستند؟ فرمود: جبرئیل، میکائیل، ملک الموت، اسرافیل و حاملان عرش هستند...».
موضوعات مرتبط
- آسمان: تحیر موجودات آسمان ۱۱; تعدد آسمان ها ۴; فرجام موجودات آسمان ۱۰; موجودات آسمان ۵; موجودات با شعور آسمان ها ۲، ۳
- اسرافیل: نجات اسرافیل ۱۲
- انسان: مرگ انسان ها ۳
- جبرئیل: نجات جبرئیل ۱۲
- خدا: آثار مشیت خدا ۶
- زمین: تحیر موجودات زمین ۱۱; فرجام موجودات زمین ۱۰; موجودات با شعور زمین ۲، ۳; موجودات زمین ۵
- عرش: نجات حاملان عرش ۱۲
- عزرائیل: نجات عزرائیل ۱۲
- قیامت: انتظار در قیامت ۱۰; حسابرسى در قیامت ۱۰; حقیقت قیامت ۳; نفخ صور در قیامت ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲; وسعت قیامت ۳
- مردگان: احیاى اخروى مردگان ۷، ۹
- مرگ: حقیقت مرگ ۳; عمومیت مرگ ۳; مصونیت از مرگ ۵، ۶، ۱۲
- معاد: معاد جسمانى ۷
- موجودات: تحیر اخروى موجودات ۱۱; فرجام موجودات ۱; نگرانى اخروى موجودات ۱۱
- میکائیل: نجات میکائیل ۱۲
- نفخ صور: آثار نفخ صور ۱، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲; تعدد نفخ صور ۷، ۸، ۹; فاصله در نفخ صور ۸; ویژگیهاى نفخ صور ۸، ۹
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۰; نورالثقلین، ج ۴- ، ص ۵۰۳، ح ۱۱۸.