الصافات ١٧٢
ترجمه
الصافات ١٧١ | آیه ١٧٢ | الصافات ١٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَنصُورُونَ»: یاری شوندگان (نگا: روم / ، حجّ / ، غافر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات
- ردّ اعتقاد مشركين به دختر داشتن خدا و خويشاوندى بين او و جنّ
- رد اعتماد مشركين مبنى بر اينكه جن اولاد خداوند هستند
- توضيحى درباره استثناى عباد مخلصين در آيه : سبحان الله عما يصفون الا عباداللهالمخلصين
- و اينكه چرا خدا از وصف واصفان جز وصف عباد مخلصين منزه است
- بيان مفاد آيه : فانكم و ما تعبدون ما انتم عليه بفاتنين الا منهوصال الجحيم
- ردّ و ابطال پندار مشركين درباره اينكه ملائكه دختران خدايند، با بيان موقف و موقعيتملائكه در عالم خلقت واعمال صادره از ايشان
- مقصود از اينكه انبياء عليهم السلام منصور هستند و جند خدا غالبند
- چند روايت در ذيل آيه : و انا لنحن الصافون ...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ «172» وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ «173»
همانا ايشانند كه پيروزند. وهمانا سپاه ماست كه پيروز است.
نکته ها
در اين سوره به داستان پيامبرانى چون نوح، ابراهيم، موسى، هارون، الياس، لوط و يونس اشاره شد. اين آيه به منزلهى قطعنامه و پايان كار آن بزرگواران است كه مايهى تسلّى خاطر پيامبر و دلگرمى مسلمانان مىباشد.
سؤال: با آنكه خداوند وعده نصرت و پيروزى مردان خدا را داده است، پس چرا گاهى شاهد شكست آنان هستيم؟
پاسخ: اوّلًا آن وعدههاى الهى محقّق شده و امروز عدد پيروان اديان آسمانى بسيار بيشتر از پيروان مكاتب بشرى است. مخالفان انبيا از ميان رفتهاند و نام و نشانى از آنها نيست. امّا نام پيامبران زنده است و مكانهاى منسوب به آنها، مورد احترام مردم. محبوبيّت و قداست آنها نزد مردم با هيچ يك از دانشمندان و هنرمندان و نويسندگان و شاعران و سياستمداران تاريخ قابل مقايسه نيست.
ثانياً؛ شكستهاى آنان، همواره ناشى از كوتاهى و سستى پيروانشان در انجام مسئوليّتها بوده است، نه عدم نصرت و امداد الهى. چنانكه شكست مسلمانان در جنگ احد، ناشى از سستى و اختلاف و نافرمانى آنان بود.
ثالثاً؛ پيروزى علمى و منطقى و عقلى را فراموش نكنيم.
جلد 8 - صفحه 71
رابعاً؛ هلاكت و قهر الهى درباره مخالفان را از ياد نبريم.
خامساً؛ عمر جهان تمام نشده و با آمدن و ظهور حضرت مهدى تمام اهداف حق عملى خواهد شد.
پیام ها
1- يارى شدن انبيا، سنّت الهى است. «سَبَقَتْ كَلِمَتُنا»
2- آينده بشر با پيروزى انبيا و شكست دشمنان آنان است. «لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا»
3- عبوديّت و بندگى خدا، شرط رسيدن اوليا به مقام رسالت بوده است. «لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ»
4- پيروزى پيامبران و مكتب آنان بر ديگر مكاتب حتمى است. «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» (حرف «انّ» و حرف «لام» و جمله اسميه، نشانهى حتمى بودن است)
5- بندگى خدا، زمينهى دريافت نصرت الهى است. لِعِبادِنَا ... الْمَنْصُورُونَ
6- پيامبران و پيروان آنان لشگر خدا هستند و لشگر خدا قطعاً در همه صحنهها پيروز است. «إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (172)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ: بدرستى كه ايشان هر آينه نصرت داده شدگانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ (171) إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (172) وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (173) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (174) وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (175)
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ (176) فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ (177) وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (178) وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (179) سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ (180)
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ (181) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (182)
ترجمه
و بتحقيق پيشى گرفت سخن ما براى بندگان ما كه فرستاده شدگانند
همانا پيمبران هر آينه ايشان يارى شدگانند
و همانا لشگر ما ايشان غلبه كنندگانند
پس روى بگردان از آنها تا وقتى معلوم
و ببين آنها را پس زود باشد كه به بينند
آيا پس عذاب ما را بشتاب ميخواهند
پس چون فرود آيد بحريم خانههاى آنها پس بد است بامداد بيم دادهشدگان
و رو بگردان از آنها تا وقتى معلوم
و ببين پس زود باشد كه به بينند
منزه است پروردگار تو پروردگار عزّت از آنچه وصف ميكنند
و سلام بر پيمبران
و ستايش مر خدايرا است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
خداوند متعال قبلا وعده داده است به پيغمبران مرسل خود كه بالاخره ايشانرا بر دشمنان ظفر دهد بآنكه فرموده همانا آن پيغمبران هر آينه ايشانند نصرت دادهشدگان بحجّت و غلبه ظاهرى در جنگ چون غلبه با لشگر خدا است در دنيا و آخرت و پيغمبران امراء لشگر الهى هستند و فرمانده كلّ قواء در اين لشگر سر سلسله اولياء و اصفيا خاتم انبياء محمّد مصطفى صلى اللّه عليه و آله و آل اطهار اويند لذا ميفرمايد پس روى گردان از كفّار قريش يعنى كار نداشته باش بآنها و اهل مكّه تا روز فتح و ظفر و ببين اينك سركشى و طغيانشان را پس بزودى مىبينند خفّت و خوارى و جزاى خودشان را چون سوف اينجا براى تهديد است نه تبعيد و نقل شده كه بعد از نزول اين تهديد كفّار مكه گفتند چه زمان است اين عذاب و مغلوبيّت پس نازل شد كه آيا در عذاب ما تعجيل ميكنند پس وقتى كه نازل شد لشگر تو در حوالى مكّه كه بمنزله جلوخان منزل آنها است بد است صبح آنروز براى تهديد شدگان و چون آنها آن تعجيل و سؤال را بر سبيل استهزاء بوعيد الهى نموده بودند مناسب شد خداوند همان دستور اوّل خود را كه به پيغمبر
جلد 4 صفحه 454
داده بود تكرار فرمايد براى تأكيد بعد از انكار و اشعار بآنكه ببين الآن اوضاع و احوال آنروز را كه براى تحقّق وقوعش در حكم حاضر قرار داده شده كه مشهود ميشود پس خواهند ديد آنها سزاى اعمالشانرا آنروز و روز قيامت و بنابراين معنى مختلف ميشود و تكرار نيست چون كلام دوم ايهام دارد بمعناى ديگر اگر چه ظاهرا همان معناى كلام اول فهميده ميشود و تأكيد ميكند آنرا بعد از استهزاء و انكار آنها و اينكه خداوند وعده بدى حال آنها را در صبح داده گفتهاند براى آنستكه معمول عرب آن بود كه صبح هجوم مينمودند بدشمن و خداوند بر حسب عادت آنها سخن فرموده و با اقواميكه مستحقّ عذاب شدند رفتار نموده چنانچه فرموده انّ موعدهم الصّبح اليس الصّبح بقريب و بنظر حقير خداوند در اين آيات خواسته است اعجاز قرآن را ظاهر فرمايد بوقوع وعده خود در خارج با تمام خصوصيّات لذا اشاره فرموده بورود لشگر اسلام در كنار مكّه معظّمه در زمان فتح بطوريكه مطلع نشوند اهل آن از ورود ايشان مگر صبح روز فتح مسلمين و قتل مشركين و اسارت و ذلّت آنها چنانچه در تواريخ ذكر شده است و بعضى فسوف يبصرون دوم را ببصيرت آنها در وقتى كه بصيرت فائده براى آنها ندارد تفسير نمودهاند و قمّى ره تأييد فرموده است و اخيرا على رغم كفّار و نسبتهاى نارواى آنها خداوند تنزيه فرموده است خود را بعد از اثبات خداوندى و مالكيّت عزّت و نصرت براى خود كه خداوند و مربّى اشرف جهانيان است از صفاتى كه آنان براى او اثبات مينمودند از اولاد و شريك و زن و دختر و غيرها و در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بود و چيزى غير از او نبود و عزيز بود و عزّتى جز عزّت او نبود و اين معناى اين آيه است و بنظر حقير ذكر عزّت خدا اينجا بمناسبت وعده نصرت است و اشاره بآنكه غلبه و عزت و شوكت در اختيار خدا است بهر كس خواسته باشد ميدهد و خواسته است آنرا بالاخره به پيغمبران مرسل خود عنايت فرمايد و در خاتمه سلام را كه نويد سلامتى دائمى و تحيّت است براى عموم انبياء و مرسلين از خود و خلق مقرّر فرموده و آنكه حمد نمايند خداوند را بر آنچه انعام فرموده بآنها از انواع نعمت و حسن عاقبت بنحويكه حمد فرموده است خداوند خود را در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه بخواهد باجر كامل برسد اين
جلد 4 صفحه 455
سه آيه را از آخر اين سوره در وقت برخاستن از مجلس خود بخواند و ظاهرا كفّاره سيّئاتى كه احيانا از او در آن مجلس صادر شده باشد هم خواهد بود و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه كسيكه در هر روز جمعه سوره صافّات را قرائت نمايد خداوند او را از آفات محفوظ ميفرمايد و از بليّات مصون ميدارد و روزى او را زياد ميكند و مال و اولاد و بدن او را از شرّ شيطان و سلطان مأمون ميگرداند و اگر در آنروز يا آن شب بميرد شهيد مرده و داخل بهشت ميشود و از امام كاظم عليه السّلام روايت شده كه كسيكه جان دادن براى او سخت شود اين سوره را نزد او بخوانند بآسانى جان خواهد داد و الحمد للّه ربّ العالمين و سلام على المرسلين
جلد 4 صفحه 456
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم لَهُمُ المَنصُورُونَ (172)
محققا اينکه انبياء و رسولان را از براي آنها ياري كرده ميشوند.
يعني خداوند نصرت ميفرمايد انبياء را بر دشمنان و كفار و مشركين هم بقهر و غلبه و هم بحجت و معجزه و دليل و برهان چنانچه نوح و هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و موسي و داوود و سليمان را و مؤمنين بآنها را نجات داديم و مخالفين و كفار بآنها را هلاك كرديم بغرق و خسف و صيحه و صاعقه و امطار حجاره و قتل و ساير بليات و نيز وعده داديم و گفتيم:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 172)- «که آنان یاری شدگانند» (إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ).
نکات آیه
۱ - پیروزى پیامبران، سنت و قضاى حتمى و غیر قابل تخلف خداوند (إنّهم لهم المنصورون) آمدن موضوع نصرت انبیا با دو حرف تأکید «إنّ» و لام در «لهم»، مى رساند که این نصرت، حتمى و به صورت یک سنت و قضاى تغییر ناپذیر است.
۲ - پیامبران، در همه عرصه هاى رسالت و صحنه هاى مبارزاتى خود، از نصرت خداوند برخوردار شدند. (و لقد سبقت کلمتنا ... إنّهم لهم المنصورون) برداشت یاد شده از آن جا است که در آیه شریفه، حدود و موارد نصرت خداوند به پیامبران ذکر نگردیده، بلکه به صورت مطلق یاد شده است.
۳ - عبودیت و بندگى، زمینه ساز جلب نصرت خداوند در عرصه هاى گوناگون زندگى (و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا ... إنّهم لهم المنصورون)
موضوعات مرتبط
- انبیا: حتمیت پیروزى انبیا ۱; فضایل انبیا ۲; نصرت انبیا ۲
- خدا: زمینه نصرتهاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۱; قضاى خدا ۱
- سنتهاى خدا: سنت امداد ۱
- عبودیت: آثار عبودیت ۳
- نصرت خدا: مشمولان نصرت خدا ۲