الصافات ٤٠
ترجمه
الصافات ٣٩ | آیه ٤٠ | الصافات ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُخْلَصِینَ»: افراد پاک و بیآلایش. کسانی که خداوند ایشان را از نقائص پاکیزه و پالوده کرده است و تمام همّ و غمّ خود را صرف طاعت خدا نمودهاند (نگا: یوسف / ، ص / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ثُمَ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ... (۰) إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ (۰) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا... (۰) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا... (۰) وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا... (۰) کُلُ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِينَةٌ (۰) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي... (۰) ثُمَ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ... (۰) وَ الْعَصْرِ (۰) إِنَ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (۰)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «39» إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ «40»
و جز آن چه انجام دادهايد، كيفر نمىبينيد. مگر بندگان خالص شدهى خدا (كه از كيفر بر كنارند).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ: (استثناء از اصل جزاى اعمال) يعنى مشركان و مجرمان جزا داده شوند به عذاب و عقوبت مگر بندگان خالص كه به خلوص نيت عبادت و فرمانبردارى حق را نمايند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصِينَ (40)
مگر بندهگان خداوند که خود را خالص كردهاند.
از كليه اينکه امراض و كثافات و پليديها خالص چيزي را ميگويند که هيچ داخلي نداشته باشد ايمان خالص آن عقيده و يقين است بجميع آنچه مدخليت در ايمان دارد از معرفة اللّه و توحيده بجميع اقسامه توحيد ذاتي صفاتي افعالي عبادتي نظري و عدله بهر سه قسم فعل قبيح و لغو و ظلم از او صادر نميشود
جلد 15 - صفحه 148
و نبوت که گفتيم در اعتقاد بنبوت بيست امر لازم است هشت امر در نبوّت عامه و 12 در نبوّت خاصه که ما در مجلد اول كلم الطيّب از صفحه 179 الي صفحه 389 بحث نبوت را كردهايم و هم چنين در باب عدل و فروع عدل از صفحه 129 الي صفحه 177، 48 صفحه و در امر امامت و معاد و جميع ضروريّات دين و مذهب و ترك بدعت در دين و توهين بمقدّسات دين که تمام اينها مدخليت در ايمان دارد که اگر يك امر آن نباشد خالص نيست و عمل خالص آنكه جامع جميع شرائط صحّة تام الاجزاء خالي از منافيات و موانع و مبطلات باشد و نفس خالص آنكه داراي جميع اخلاق حسنه و صفات حميده و خالي از صفات خبيثه و اخلاق رذيله باشد و اينکه معني مصداق تام اتم آن معصومين هستند از انبياء و اوصياء و صلحاء و اتقياء آنهم بتفاوت درجات و مراتب حتي از ترك اولي و حتي ما زاد از ضرورت و لزوم از مباحات و درجه ادني آنكه با ايمان از دنيا رود که ايمانش خالص باشد و لو آلوده بمعاصي شده باشد که بالاخره براي ايمانش نجات پيدا شود و تدارك معاصي او يا بتوبه يا بعمل صالح يا بليات دنيوي يا حين الموت يا در قبر و عالم برزخ يا در صحراي محشر بشفاعت شفعاء و مغفرة الهي و شمول عفو پروردگار و گرفتاريهاي روز محشر شود و نجات پيدا كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- این آیه که در حقیقت مقدمهای است برای بحثهای آینده یک گروه را استثنا کرده، میگوید: «جز بندگان مخلص پروردگار (کسانی که خدا آنها را خالص کرده است) که از همه این کیفرها به دور و برکنارند» (إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ).
آری! تنها این گروهند که به اعمالشان جزا داده نمیشوند، بلکه خدا با فضل و کرم با آنها رفتار میکند و بیحساب پاداش میگیرند.
نکات آیه
۱ - بندگان مخلَص خدا (بندگان خالص و برگزیده خدا)، از عذاب دردناک الهى به دوراند. (إنّکم لذائقوا العذاب الألیم ... إلاّ عباد اللّه المخلصین) بیشتر مفسران برآنند که مقصود و معناى «مخلصین» (خالص شدگان) این است: «الذین أخلصهم الله لنفسه و ولایته; کسانى که خداوند آنان را برگزیده و در اختیار خود گرفته و مطیع فرمان خویش ساخته است». گفتنى است در برداشت یاد شده «إلا...» استثناى منقطع، از ضمیر «لذائقوا» گرفته شده است.
۲ - بندگان مخلَص خدا، برخوردار از پاداشى فراتر از مقدار اعمال و رفتار خویش (و ما تجزون إلاّ ما کنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصین) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که «إلا...» استثناى منقطع از ضمیر «تجزون» باشد. بر این اساس، پیام آیه شریفه چنین مى شود: همگان مطابق کردار خود، جزا و پاداش دارند; جز بندگان خالص خدا که فراتر و برتر از اعمال خود، پاداش دریافت خواهند داشت.
۳ - عبودیت خالص براى خدا، موجب رهایى از عذاب الهى است. (إنّکم لذائقوا العذاب الألیم ... إلاّ عباد اللّه المخلصین)
۴ - عبودیت خالص براى خدا، موجب جلب فضل او و بهره مندى از پاداش برتر در برابر اعمال و رفتار خویش (و ما تجزون إلاّ ما کنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصین)
موضوعات مرتبط
- اخلاص: آثار اخلاص ۳، ۴
- بندگان خدا: پاداش بندگان خدا ۲; فضایل بندگان خدا ۱، ۲
- پاداش: پاداش مضاعف ۲; زمینه پاداش مضاعف ۴
- خدا: زمینه فضل خدا ۴; عذابهاى خدا ۱
- عبادت: اخلاص در عبادت ۳، ۴
- عذاب: عذاب دردناک ۱; مصونیت از عذاب ۱; موجبات نجات از عذاب ۳
- مخلصین: پاداش مخلصین ۲; فضایل مخلصین ۱، ۲