فاطر ٤٤
ترجمه
فاطر ٤٣ | آیه ٤٤ | فاطر ٤٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوَلَمْ یَسِیرُوا ...»: (نگا: یوسف / روم / . «مِن شَیْءٍ»: هیچ چیزی. حرف (مِنْ) زائد و برای استغراق است، و (شَیْءٍ) فاعل است.
تفسیر
- آيات ۳۹ - ۴۵ سوره فاطر
- مجتبى بر يگانگى خدا در ربوبيت و نفى ربوبيت از آلهه مشركين
- استدلال و احتجاج عليه مشركين و در ردّ ارباب و آلهه موهوم آنان
- استدلال بر توحيد با استناد به ابقاء موجودات و اينكه ابقاء عبارتست از ايجاد و تدبيرمتوالى
- معناى اين كلام قريش كه پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله قسم مى خوردند كهاگر نذيرى به سويشان بيايد اهدى من احدى الام خواهند شد
- اشاره به معناى اينكه فرمود مكر سّيى ء جز بهاهل آن نمى رسد
- وجه اينكه فرمود اگر خدا مردم را براى گناهانشان مواءخذه كند جنبنده اى بر زمين نمىماند
- روايتى در ذيل آيه : ولو يؤ اخذ الله الناس بماكسبوا...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً «44»
آيا در زمين سير نكردند تا ببينند كه سرانجام كسانى كه قبل از ايشان بودند و قدرتشان بيش از آنان بود چه شد؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه خداوند را به عجز در آورد (و از حيطهى قدرت او خارج باشد.) البتّه او بس آگاه و تواناست.
نکته ها
به دنبال آيه گذشته، اين آيه بيانى است براى آشنا شدن با سنّتهاى الهى در تاريخ و اين كه نتيجه و پايان استكبار چيست.
پیام ها
1- اسلام طرفدار سير و سفر براى كسب تجربه است. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا»
2- سير و سفر بايد جهت دار باشد. «يَسِيرُوا فَيَنْظُرُوا»
3- تاريخ پيشينيان، از منابع شناخت سنّتهاى حاكم بر جوامع است. (گذشته، چراغ راه آينده است.) «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
4- بازديد از آثار باستانى تمّدنها، مورد سفارش است. أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا ...
5- به جلوههاى كاذب مستكبران توجّه نكنيد، عاقبت آنان را ببينيد. «عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ
جلد 7 - صفحه 513
كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
6- به قدرت خود مغرور نشويد كه افراد قوىتر از شما قلع و قمع شدهاند. «كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
7- هيچ چيز بر اراده و قدرت خداوند غالب نيست. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ»
8- خداوند هم مستكبران را مىشناسد و هم توان برخورد با آنان را دارد. «عَلِيماً قَدِيراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً (44)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ: آيا سير نمىكنند اين منكران و مكذبان در زمين امم ماضيه، فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ: پس ببينند چگونه بود، عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: سر انجام آن كسانى كه كه پيش از ايشان بودند مانند قوم عاد و ثمود
جلد 11 - صفحه 50
و لوط، وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً: و بودند آنها سختتر از ايشان از جهت توانائى، و با وجود بر اين از عذاب الهى رهائى نيافتند و آثار و ديار آنها نابود شد. وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ: و نيست خدا كه عاجز گرداند او را به سبق و تفويت «1» هيچ چيزى، فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ: در آسمانها و نه در زمين بلكه تمام در حيطه تصرف او، هر چه خواهد كند، و كسى سبقت حكم بر او نخواهد داشت. إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً: بدرستى كه او هست دانا به احوال جميع اشياء، توانا بر همه چيزها.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً (41) وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً (42) اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً (43) أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً (44) وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً (45)
ترجمه
همانا خداوند نگاه ميدارد آسمانها و زمين را از آنكه زايل شوند و هر آينه اگر زايل شوند نگاه نميدارد آن دو را هيچكس پس از او همانا او بوده است بردبار آمرزنده
و سوگند خوردند بخدا بسختترين سوگندهاشان كه اگر آيد آنها را بيم دهندهئى هر آينه باشند هدايت يافتهتر از يكى از چند امّت پس چون آمد آنها را بيم دهندهئى نيفزودشان جز رميدن
براى گردنكشى و مكر نمودن بدو پا پيچ و وارد نميشود مكر بد مگر باهلش پس آيا انتظار ميبرند مگر طريقه پيشينيان را پس هرگز نيابى براى طريقه خدا تبديلى و هرگز نيابى براى طريقه خدا انتقالى
و آيا سير نكردند در زمين پس بنگرند كه چگونه
جلد 4 صفحه 393
بود سر انجام كسانى كه بودند پيش از آنها و بودند شديدتر از آنها در توانائى و نبوده است خدا كه عاجز كند او را چيزى در آسمانها و نه در زمين همانا او بوده است داناى توانا
و اگر مؤاخذه ميكرد خداوند مردمانرا بآنچه كسب كردند باقى نميگذاشت بر پشت زمين جنبندهئى ولى باز پس ميدارد آنها را تا وقتى نامبرده شده پس چون آيد وقتشان پس همانا خداوند باشد به بندگانش بينا.
تفسير
خداوند در مقام بيان قدرت كامله خود فرموده كه خدا نگهدارى ميكند آسمانها و زمين را در جاى خود كه از آنجا بجانب ديگرى حركت نكنند و اگر آن دو از جاى خود حركت كنند هيچ كس نميتواند آن دو را نگهدارد بعد از خدا يا بعد از زوال از جاى خود و اگر نگهدارى نكند و زائل شوند آن دو از جاى خود احدى از كفار و غير هم در روى زمين باقى نميماند ولى خدا حليم و غفور است تعجيل در عقوبت نميكند تا بندگان موفق بتوبه شوند و آنها را بيامرزد اگر چه شرك و كفر بقدرى بزرگ است گناه آن كه سزاوار است آسمانها و زمين براى آن متزلزل و پاره پاره گردد در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خدا حامل عرش است يا عرش حامل خدا فرمود خدا حامل عرش و آسمانها و زمين است و آنچه در آنها است و آنچه ما بين آنها است و اين مراد از قول خداوند است ان اللّه يمسك السموات و الارض تا آخر آيه و در اكمال از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه بوجود ما خدا نگهميدارد آسمانها و زمين را از زوال و به اين معنى احاديث ديگرى هم وارد شده است و گفته شده است خداوند براى تنبّه و تهديد مشركين مكّه كه قسم ياد كرده بودند اگر پيغمبرى براى آنها بيايد زودتر از يهود و نصارى و غيره باو ايمان بياورند فرموده و قسم خوردند بخدا بمحكمترين و مؤكّدترين قسمهاشان كه اگر بيايد آنها را بيم دهندهئى از جانب خدا بوده باشند نزديكتر بهدايت از يكى از آندو امّت و ساير امم و ظاهرا كلمه احدى در بعض استعمال شده يا مراد مصداق احدى الامم است كه بر اهر امّتى اطلاق ميشود يعنى نزديكتر بهدايت باشند از آنچه صادق است بر آن احدى الامم كه مراد تمام امّتها باشد يا امّت مهمّ معروفى در عربستان كه يهود بودند و بنظر حقير محتمل است قسم ياد كرده باشند كه اگر از اولاد حضرت اسمعيل كه عرب از نسل او است پيغمبرى بيايد زودتر از يهود كه
جلد 4 صفحه 394
باولاد حضرت اسحق ايمان آوردهاند ايمان باو بياورند و بنابراين احدى الامم بىاشكال است پس چون آمد از جانب خدا نذيرى كه مانند آن نيامده بود و نخواهد آمد نزد آنها چيزى نيفزود بر احوال آنها آمدن او مگر رميدن و تنفّر نمودن و دورى كردن و فرار از حق و حقيقت براى تأنّف و تكبّر و سركشى و خودسرى در زمين و مكر نمودن آنهم مكر بد و بيجا و محلّ با خدا و پيغمبر او و اهل ايمان و احاطه نميكند و پا پيچ نميگردد مكر بد مگر بصاحبش پس آيا منتظر چيزى هستند غير طريقه معموله خدا با پيشينيانشان اگر چنين است كه منتظرند بايد بدانند همان عذاب كه بر پيشينيانشان نازل شد يا نوع ديگر بر آنها نازل خواهد شد پس نمىيابى تو اى پيغمبر براى طريقه خدا تبديلى كه عذاب را مبدّل نمايد بچيز ديگرى و نمىيابى براى طريقه خدا تحويلى كه آنرا منتقل نمايد بجاى ديگرى بلكه آن عذاب است براى كفّار بلى تغيير در نوع آن ممكن است روى دهد كه براى آنها صاعقه و خسف و غرق و امثال اينها بود و براى اينها قحط و غلا و شمشير اولياء خدا آيا سير نكردند در سفرهاى خودشان بشام و يمن و عراق تا به بينند از آثار باقيه عمارات خراب شده اقوام سابقه آنچه موجب عبرت و تنبّه آنها شود و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه آيا نظر ننمودند در قرآن و در اخبار امم ماضيه كه هلاك شدند در هر حال آنها قوّت و قدرت و تمكّنشان از اينها بيشتر بود و نتوانستند با خدا درافتند ور افتادند چون خدا اينطور نبوده و نخواهد بود كه كسى يا چيزى بتواند او را عاجز نمايد و مانع از نفوذ اراده او شود در آسمانها و زمين چون او عالم بتمام اشياء و آثار آنها است و قادر بر تمام امور و اگر بخواهد مردم را بگناهشان مؤاخذه كند جنبندهئى را در روى زمين باقى نميگذارد از گناهكاران يا تمام خلق حتّى حيوانات چنانچه در طوفان نوح (ع) روى داد كه حيوانات هم غرق شدند مگر از هر نوع لازم يك جفت چون وقتى عذاب آمد خشك و تر را با هم ميسوزاند «مالك ملك وجود حاكم ردّ و قبول هر چه كند جور نيست گر تو بنالى خطا است» علاوه بر آنكه همه گناهكارند ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو ولى نميكند و تأخير مىاندازد عذاب آنها را تا روز قيامت يا وقت مرگ يا زمانى كه مصلحت در عذاب آنها باشد كه خدا ميداند و مصلحت در اظهار آن نيست و چون آن موعد معيّن در علم الهى رسيد باز
جلد 4 صفحه 395
خدا باحوال بندگانش بصير و بينا است هر كس را بقدر استحقاقش عذاب ميكند و جزاى اعمال خويش را ميدهد و اگر قابل عفو باشد ميآمرزد و ثواب تلاوت اينسوره در ذيل سوره قبل ذكر شد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 396
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعجِزَهُ مِن شَيءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً (44)
آيا سير نميكنند اينکه كفار و مشركين در اطراف زمين پس نظر كنند چگونه بوده است عاقبت كساني که پيش از آنها بودند و حال آنكه بودند آن پيشينيان شديدتر از آنها در قوت و دولت و سلطنت و قدرت و نبود چيزي که خدا را عاجز كند از اينكه نتواند آنها را بعذابهاي سخت هلاك كند نه در آسمانها و نه در زمين محققا او دانا و توانا است.
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ سير فكري و نظري و تدبري.
فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم عاقبت قوم نوح و هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و موسي که بچه عذابهايي هلاك شدند.
وَ كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً هم عده آنها هم عمر آنها هم دولت و مكنت
جلد 15 - صفحه 42
و ثروت آنها بيش از اينها بود حتي دعوي خدايي ميكردند.
وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعجِزَهُ مِن شَيءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ در مقابل قدرت الهي كيست و چيست بتواند عرض اندام كند نه ملك نه جن و انس نه آلهه شما و نه مكر شما و نه قوت و قدرت شما.
إِنَّهُ كانَ عَلِيماً بكيفيت اهلاك شما.
قَدِيراً بر اهلاك شما بترسيد و بقوت خود منازيد که «
اذا جاء القضاء ضاق الفضاء
و اذا جاء القدر عمي البصر
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 44)- در این آیه این گروه مشرک و مجرم را به پیگیری آثار گذشتگان و سرنوشتی که به آن گرفتار شدند دعوت میکند، تا آنچه را از تاریخ در باره آنها شنیدهاند با چشم در سرزمینهای متعلق به آنها، و در لابلای آثارشان ببینند، میفرماید: «آیا سیر در زمین نکردند تا بنگرند عاقبت کار کسانی که پیش از آنها بودند چه شد»؟! (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اگر اینها چنین تصور میکنند که از آنان نیرومندترند سخت در اشتباهند، چرا که «آنها از اینها قویتر و پر قدرتتر بودند» (وَ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
به علاوه انسانها هر قدر نیرومند و قوی باشند قدرت آنها در برابر قدرت خداوند صفر است، چرا که «نه چیزی در آسمان، نه در زمین، از حوزه قدرت او فرار
ج4، ص80
نخواهد کرد، و او را عاجز و ناتوان نخواهد ساخت» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
زیرا «او دانا و تواناست» (إِنَّهُ کانَ عَلِیماً قَدِیراً).
نه چیزی از نظرش مخفی و پنهان میماند، و نه کاری در برابر قدرتش مشکل است، و نه کسی بر او چیره میشود.
نکات آیه
۱ - خداوند، مشرکان را به سیر در زمین و مطالعه سرگذشت اقوام نیرومند گذشته فرامى خواند. (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۲ - سیر در زمین و کاوش در سرگذشت پیشینیان، مورد تشویق و ترغیب خداوند (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۳ - سیر در سرزمین ها و مطالعه در سرگذشت پیشینیان، مایه عبرت و درس آموز است. (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۴ - ظهور و سقوط تمدن ها و اقوام نیرومندتر از مشرکان جزیرة العرب در تاریخ (و کانوا أشدّ منهم قوّة)
۵ - تهدید مشرکان حق ناپذیر صدراسلام از سوى خداوند، به هلاکت و عذاب همچون کافران پیشین (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا ... و کانوا أشدّ منهم قوّة)
۶ - آثار بر جا مانده از تمدن ها و دستاوردهاى اقوام و ملت هاى نیرومند پیشین، قابل بازدید و مطالعه و درس آموز براى مردم عصر بعثت (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا ... و کانوا أشدّ منهم قوّة)
۷ - تاریخ، از منابع شناخت (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم و کانوا أشدّ منهم قوّة)
۸ - مخالفت مشرکان و کافران با پیامبر(ص)، برخاسته از فریفتگى آنان به اقتدار نسبى خویش بود. (أوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا ... و کانوا أشدّ منهم قوّة) یادآورى این نکته که اقوام نابود شده پیشین، نیرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد.
۹ - هیچ نیرویى در جهان، نمى تواند خداوند را از تحقق اراده اش ناتوان سازد. (و ما کان اللّه لیعجزه من شىء فى السموت و لا فى الأرض)
۱۰ - خداوند، قدرت مطلق و بلامنازع عالم هستى است. (و ما کان اللّه لیعجزه من شىء فى السموت و لا فى الأرض)
۱۱ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۱۲ - خداوند، علیم و قدیر است. (إنّه کان علیمًا قدیرًا)
۱۳ - علم و توانایى خداوند، دلیل بر ناتوانى قدرت ها از بازداشتن تحقق اراده الهى است. (و ما کان اللّه لیعجزه من شىء ... إنّه کان علیمًا قدیرًا) جمله «إنّه کان علیماً قدیراً» در مقام تعلیل براى جمله پیشین است; یعنى، از آن جایى که خداوند دانا و توانا است، هیچ نیرویى توانایى بازداشتن تحقق اراده الهى را ندارد.
۱۴ - هلاکت کافران نیرومند در گذشته از سوى خداوند - بدون هیچ مانع و رادعى - جلوه اى از علم و قدرت مطلق او است. (فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم ... و ما کان اللّه لیعجزه من شىء ... إنّه کان علیمًا قدیرًا)
موضوعات مرتبط
- آثارباستانى: آثار مطالعه آثارباستانى ۶; آثارباستانى در صدراسلام ۶; عبرت از آثارباستانى ۶
- آسمان: تعدد آسمان ها ۱۱
- اسماء و صفات: علیم ۱۲; قدیر ۱۲
- اقوام پیشین: آثار مطالعه سرنوشت اقوام پیشین ۳; آثارباستانى اقوام پیشین ۶; عبرت از فرجام اقوام پیشین ۳; عذاب اقوام پیشین ۵; قدرت اقوام پیشین ۴; مطالعه فرجام اقوام پیشین ۱، ۲; هلاکت اقوام پیشین ۵، ۱۴
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۳; فواید تاریخ ۷
- تمدن: تاریخ تمدن ۴
- خدا: آثار علم خدا ۱۳; آثار قدرت خدا ۱۳; اختصاصات خدا ۱۰; توصیه هاى خدا ۱، ۲; تهدیدهاى خدا ۵; حتمیت اراده خدا ۹; دلایل حتمیت اراده خدا ۱۳; قدرت خدا ۱۰; نشانه هاى علم خدا ۱۴; نشانه هاى قدرت خدا ۱۴
- سیاحت: توصیه به سیاحت ۱، ۲
- شناخت: منابع شناخت ۷
- عبرت: عوامل عبرت ۳، ۶
- عذاب: تهدید به عذاب ۵
- کافران: تکبر کافران صدراسلام ۸; عوامل دشمنى کافران صدراسلام ۸; قدرت کافران صدراسلام ۸
- محمد(ص): عوامل دشمنى با محمد(ص) ۸
- مردم: عبرت مردم مقارن بعثت ۶
- مشرکان: تکبر مشرکان صدراسلام ۸; تهدید مشرکان صدراسلام ۵; عوامل دشمنى مشرکان صدراسلام ۸; قدرت مشرکان صدراسلام ۴، ۸
- موجودات: دلایل عجز موجودات ۱۳; عجز موجودات ۹