سبإ ٢٤
ترجمه
سبإ ٢٣ | آیه ٢٤ | سبإ ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِنَ السَّمَاوَاتِ»: روزیهای پروردگار که از ناحیه آسمان، یعنی از سوی بالا به ما میرسد، همچون: نور و حرارت آفتاب و هوا و برف و باران. «وَ الأرْضِ»: برکات زمین همچون: منابع آبهای زیرزمینی و معادن گوناگون.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۳۰، سوره سباء
- ابطال الوهيت آلهه مشركين با استدلال به اينكه آنها دعاى كسى را اجابت نمى كنند
- توضيح معناى اينكه فرمود: ((و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له ))
- حكايت تذلل و خشيت ملائكه در مقابل خداوند
- بيان اختلاف مراتب ملائكه و مقامات متفاوت آنها
- اقوال ديگر در تفسير و بيان مراد اين آيه شريفه
- احتجاج ديگرى عليه مشركين با پرسش از خود مشركين درباره روزى دهنده آنان
- روز قيامت روز جمع و فتح است
- احتجاح ديگر: خدايان خود را به من نشان بدهيد...
- معناى آيه : ((و ما ارسلنا الا كافة للناس ...))
- تقرير برهانى كه با بيان عموميت رسالت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) برتوحيد و نفى الهه و شركاء متضممن است
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل آيه : ((حتى اذا فزع عن قلوبهم ...)) و آيه : ((و ماارسلناك الا كافة للناس ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
(اى پيامبر! به مشركان) بگو: كيست كه از آسمانها و زمين به شما روزى مىدهد؟ بگو: خدا؛ و البتّه (يكى از) ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در گمراهى آشكار هستيم.
پیام ها
1- در تربيت و تعليم، با استفاده از شيوهى سؤال، وجدان مخاطبان را بيدار كنيم و فكرها را به كار اندازيم. قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ ...
2- يكى از عوامل پرستش، توجّه به روزى دهنده است، فكر كنيد چه كسى به شما روزى مىدهد؟ «مَنْ يَرْزُقُكُمْ»
3- روزى آسمان، نور و حرارت و باران و باد و ابر است و روزى زمين، همهى ميوهها و بركات زمين است. «يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
4- تمام آسمانها در رزق و روزى ما مؤثّرند. «يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ»
5- در بحث و گفتگو و جدال نيكو با ديگران، انصاف را مراعات و با آنان مدارا كنيم. «إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ»
6- هدايت يافتگان، همچون كسانى كه بر بالاى مركب و كوه قرار گرفتهاند، ديد و بينش وسيعى دارند، «لَعَلى هُدىً» ولى گمراهان، همچون كسانى هستند كه در ته درّه يا در عمق دريا گرفتار شده و مورد احاطهى عوامل انحراف هستند.
«فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 442
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ: بگو اى پيغمبر كيست كه روزى مىدهد شما را، مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: از آسمان به باران تا به تسبيب ارزاق در آن و از زمين به نبات و يا به انتظام اسباب آن؛ قُلِ اللَّهُ: بگو كه روزى دهد خداى، چه اين سؤال را جز اين جوابى نيست و ايشان اين را خلاف ندانند. اين اشعار است به آنكه كافران اگرچه به جهت ترس الزام و فرط عناد اين جواب را بر زبان نمىآورند، اما به قلب معترف و مقرّند به آن.
بعد از آن بر سبيل محاجّه و طريق مناظره فرمايد: وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ: و بگو ما مؤمنين يا شما مشركين، لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ: بر راه هدايت هستيم يا در گمراهى آشكارا، يعنى البته از ما و شما يكى بر هدايت است و ديگرى بر ضلالت، زيرا ممكن نيست به اين دو قول متناقض هر دو بر حق باشيم، و يا هر دو بر باطل. ذكر اين كلام بعد از قول متقدم تقرير بليغى است كه دلالت دارد بر آن كسى كه بر هدايت است و بر آنكه او در ضلالت است، زيرا در صورت
«1» منهج الصادقين، ج 7 ص 405.
جلد 10 - صفحه 531
انصافست در حجت و الزام خصم، يا استعطاف و مداراى با خصم باشد تا استماع اين قول نموده تأمل نمايد و به راه راست ميل كند، و اين احسن باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «20» وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ «21» قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ «22» وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ «23» قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ «25»
ترجمه
و بتحقيق تصديق كرد بر آنها شيطان گمانش را پس پيروى كردند او را مگر دستهاى از گروندگان
و نبود براى او بر آنها تسلّطى مگر براى آنكه ممتاز كنيم آنرا كه ايمان ميآورد بآن جهان از آنكه او در شك است از آن و پروردگار تو بر همه چيز نگهبان است
بگو بخوانيد آنها را كه گمان برديد غير از خدا مالك نميباشند آنها مقدار ذرهئى را در آسمانها و نه در زمين و نيست براى آنها در آندو شركتى و نباشد مر او را از آنها هيچ مددكارى
و سود نميدهد شفاعت نزد او مگر براى كسى كه اذن دادش تا وقتى كه برده شود از دل آنها بيم گويند چه گفت پروردگار شما گويند راست و درست گفت و او است بلند مرتبه بزرگ مقام
بگو كيست كه روزى ميدهد شما را از آسمانها و زمين بگو خدا و همانا ما يا شما هر آينه بر هدايتيم يا در گمراهى آشكار
بگو پرسيده نميشويد شما از آنچه بد كرديم ما و پرسيده نميشويم ما از آنچه ميكنيد شما.
تفسير
خداوند متعال در ضمن بيان احوال كفار متعرّض حال شيطان ملعون شده به بيان لطيفى و آن اينستكه آنها روى شيطان را سفيد نمودند بكردار خودشان چون او قسم ياد كرده بود كه بندگان خدا را اغواء و اضلال نمايد مگر بندگان مخلص را كه ميدانست خدا از آنها نگهدارى ميكند ولى باز اطمينان كامل نداشت كه كاملا موفق باين امر شود و حرفش را سبز كند و قولش را بكرسى بنشاند ولى كردار و پيروى آنها موجب شد كه او بخود باليد و گمان خود را مطابق با واقع يافت چون همه متابعت از او نمودند مگر دستهئى از مردم كه آنان اهل ايمانند در صورتى كه من بيانيّه باشد چون اكثر مردم كفارند يا دستهئى از اهل ايمان
جلد 4 صفحه 359
اگر تبعيضيه باشد كه ايشان انبياء و اوصياء و تالى تلوان آنانند و بقيه كفار و مؤمنين گناهكارند كه پيروى از او نمودند و خداوند مانع از نفوذ اراده و سلطنت شيطان بر آنها نشد مگر براى آنكه بشناسد و معلوم كند بعلم شهودى و خارجى و ممتاز فرمايد كسيرا كه ايمان بآخرت دارد از كسيكه در شك است از آن تا پاداش دهد بمؤمن و بكيفر برساند منافق را با آنكه همه را بخوبى ميشناخت و اعمال آنها را ميدانست چون خداوند نگهبان و حافظ تمام احوال و اعمال بندگان است و همه را در لوح محفوظ ثبت و ضبط فرموده است ولى تا معصيت از بنده در خارج بروز نكند او را عقاب نميفرمايد و كسى كه ايمان بآخرت داشته باشد معصيت نميكند مگر در حال غفلت از آن لذا از بين اصول عقايد مخصوص بذكر شده است و بنابراين كلمه عليهم متعلق است بظنّه و مقدّم شده براى اهتمام باخبار از آنكه مظنّه او بر ضرر آنها بوده و پس از آن خطاب به پيغمبر اكرم فرموده ميفرمايد بگو به بتپرستان مكه و غيرها بخوانيد معبودهاى خودتان را كه قائل بخدائى يا شركت آنها با خدا يا شفاعتشان در روز جزا شديد در حوائج خودتان تا بدانيد كه وجودشان اثرى ندارد و مالك و اختياردار ذرهئى از خير و شر در امور آسمانها و زمين نيستند و شركتى هم با خدا ندارند نه در خلق و نه در ملك و نه در عبادت و كمكى هم با خدا ننموده و نخواهند نمود و خدا محتاج بكمك كسى نبوده و نيست و شفاعت نمودن كسى هم نزد خدا فائده ندارد مگر باو اذن داده باشد كه شفاعت كند يا براى كسى اذن داده باشد كه شفعاء شفاعت او را بنمايند و اذن بصيغه مجهول نيز قرائت شده است و اين امر كه شفاعت مخصوص بكسانى است براى كسانى مسلّم است حتى در روز قيامت بعد از تسكين قلوب كفار از بيم و هراس آنروز و قادر شدن بتكلم و معلوم شدن شفعاء آنروز بر مردم بشفعاء ميگويند خداوند در باب ما بشما چه دستور داده بهشتى هستيم يا جهنمى ايشان ميگويند خدا همان فرمايش حقى را كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در دنيا فرمود فرموده است شفاعت مخصوص بآن حضرت و امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او است و كسى حق شفاعت از مشرك و كافر و منافق را ندارد و فزّع بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و اين ماده چون متعدى بعن شود بمعناى رفع فزع آيد و خدا برتر و بالاتر از آنستكه كسى
جلد 4 صفحه 360
بدون اجازه او شفاعت كند و شفاعت شود و بزرگتر از آنكه بر خلاف فرموده خود در قرآن روز قيامت رفتار فرمايد و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده راجع بذيل اين آيه كه اين براى آن بود كه اهل آسمانها بعد از حضرت عيسى تا بعثت حضرت ختمى مرتبت وحى الهى را نشنيده بودند و چون جبرئيل مأمور نزول وحى بر آنحضرت شد اهل آسمانها صوت وحى قرآن را شنيدند مثل صداى زدن آهن بر سنگ سخت و از ترس بيهوش شدند و چون جبرئيل بجانب زمين سرازير شد بهر چند كه از اهل آسمانها رسيد رفع نمود بيم و ترس آنها را پس بعضى از آنها ببعضى گفتند چه گفت پروردگار شما و آنها جواب دادند حق گفت و او است علىّ كبير و قريب به اين معنى را در مجمع از بعضى از مفسرين نقل نموده و بنابراين بايد در كلام تقديرى باشد تا مربوط شود اينمعنى بصدر آيه و محفوظ ماند معناى حتى در موقع خود و محتمل است آن اين باشد كه و آنچه ذكر شد تمامى حق است تا حدّيكه وقتى ملائكه از ترس بيرون آمدند تصديق نمودند كه هر چه خدا فرمود حق است و ظاهرا جهت ترس ملائكه آن بوده كه تصور نمودند ميخواهد قيامت بر پا شود ولى انصاف آنستكه اينمعنى و معانى ديگرى كه در مجمع نقل نموده چون سابقا ذكرى از ملائكه نشده از ظاهر كلام استفاده نميشود مگر امام عليه السّلام آنرا از باطن خبر داده باشد و اللّه اعلم و قمى ره راجع بشفاعت نقل فرموده كه شفاعت نميكنند هيچ يك از انبياء و اولياء خدا روز قيامت مگر باذن او مگر پيغمبر خاتم كه خداوند اذن داده است باو پيش از روز قيامت كه شفاعت كند و آن شأن او است و ائمه عليهم السلام و بعد از ايشان ساير انبياء و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه نيست احدى از اولين و آخرين مگر آنكه او محتاج است بشفاعت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در روز قيامت و او شفاعت ميكند از امّتش و ما شفاعت ميكنيم از شيعيانمان و شيعيان ما شفاعت ميكنند از اهل و عيالشان تا آنكه مؤمنى ميتواند شفاعت كند از دو قبيله بزرگ و ميكند حتى از خدمتگزارش ميگويد پروردگارا اين مرا از سرما و گرما حفظ ميكرد و اخيرا خداوند باز بطرز شگفتآورى استدلال فرموده بر بيكاره بودن بتها و آن اين است كه بآنها بگو چه كسى روزى ميدهد شما را از آسمانها و زمين بتوسط فرستادن باران و روياندن نباتات و چون جوابش بر همه
جلد 4 صفحه 361
معلوم و واضح است ولى شايد آنها از ترس الزام تأمّل كنند خودت فورا بگو خدا تا معلوم شود كه نبايد روزىدهنده را گذارد و از بيكاره ستايش و شكرگزارى كرد و بعدا بگو ما يا شما هر آينه بر مركب رفيع هدايت مستقرّيم يا در وادى تاريك ضلالت محبوس و تعيين نكن كه كدام يك بر هدايت و كدام در ضلالتند چون امر بقدرى واضح است كه محتاج به بيان نيست يا باندك تأمّل معلوم ميشود و اين طرز كلام موجب ميشود كه مخاطب تأمّل در تعيين آن نمايد و متكلّم را منصف و بىغرض بفهمد كه اثبات فضلى براى خود ننموده و ادب در كلام را از دست نداده و نيز بگو در قيامت پرسش نميشويد شما از گناه ما و پرسش نميشويم ما از كار شما و در اين آيه ادب را بمنتهى درجه رسانده كه نسبت جرم را بخود و عمل را بآنها داده براى آنكه در انصاف ابلغ و از اعتساف دورتر باشد و فهمانده كه من براى نفع شما سخن ميگويم قبول و ردّ شما براى من نفع و ضررى ندارد كسيرا بگناه كسى مؤاخذه نمينمايند و از بعضى روايات منقوله از ائمه اطهار استفاده ميشود كه تصديق شيطان گمانش را وقتى بود كه پيغمبر از دنيا رحلت فرمود و بعضى گفتند او بهواى دل خود حرف زد و وقتى كه آنحضرت امير المؤمنين عليه السّلام را بامارت نصب فرمود در روز غدير خم و شياطين خاك بر سر ريختند و واقعه را بشيطان بزرگ خبر دادند و او گفت خاطر جمع باشيد اطرافيانش بمن وعدهئى دادند كه تخلّف نميكنند پس خداوند اين آيه را نازل فرمود و اللّه اعلم و مراد از بعضى كه گفتند آنچه گفتند و اطرافيان پيغمبر كه شيطان بوعده آنها مطمئن شده بود معلوم است و اين قبيل موارد از مصاديق جليّه تصديق شيطان است مظّنه خود را و منافات با معناى سابق الذكر ندارد لذا در بعضى از روايات از آن بتأويل تعبير شده است.
جلد 4 صفحه 362
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن يَرزُقُكُم مِنَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ قُلِ اللّهُ وَ إِنّا أَو إِيّاكُم لَعَلي هُديً أَو فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
بفرما به اينکه كفار و مشركين كيست که روزي ميدهد شما را از آسمان ها و زمين بفرما خداوند متعال است و محققا ما و شما هر آينه بر هدايت هستيم يا در ضلالت و گمراهي آشكاريم.
قُل مَن يَرزُقُكُم مِنَ السَّماواتِ به اشعه شمس و نزول باران و تموج بادها.
وَ الأَرضِ به خروج نباتات از حبوب و فواكه و بقول.
قُلِ اللّهُ كيست غير از او بتواند خردلي روزي دهد!
وَ إِنّا أَو إِيّاكُم يكي از دو مؤمن و كافر، موحد و مشرك.
لَعَلي هُديً هر آينه بر هدايت هستيم ما يا شما.
أَو فِي ضَلالٍ مُبِينٍ معلوم است هدايت با كيست و ضلالت با كيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 24)- در این آیه از طریق دیگری برای ابطال عقائد مشرکان وارد میشود و مسأله «رازقیّت» را بعد از مسأله «خالقیّت» عنوان میکند، میگوید: «بگو:
چه کسی شما را از آسمانها و زمین روزی میدهد» و برکات آن را در اختیارتان میگذارد؟! (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
ج4، ص40
بدیهی است هیچ کس از آنها نمیتوانست بگوید این بتهای سنگی و چوبی باران را از آسمان نازل میکنند، گیاهان را از زمین میرویانند.
جالب این که بدون آن که در انتظار پاسخ آنها باشد بلا فاصله میفرماید:
«بگو: اللّه» (قُلِ اللَّهُ).
در پایان آیه اشاره به مطلبی میکند که خود میتواند پایه دلیلی را تشکیل دهد، دلیلی واقع بینانه و توأم با نهایت انصاف و ادب، به گونهای که طرف از مرکب لجاج و غرور پایین آید، و به اندیشه و فکر بپردازد، میگوید: «مسلما ما یا شما بر هدایت یا ضلالت آشکاری هستیم»! (وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
اشاره به این که عقیده ما و شما با هم تضاد روشنی دارد، بنابر این ممکن نیست هر دو حق باشد، چرا که جمع بین نقیضین و ضدین امکان ندارد.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور استدلال براى مشرکان جهت اصلاح عقیده شان درباره خداوند (قل من یرزقکم من السموت و الأرض)
۲ - پیامبر(ص)، مأمور پرسش از مشرکان درباره منشأ روزیشان جهت هدایت آنان به توحید ربوبى (قل من یرزقکم من السموت و الأرض)
۳ - روزى انسان ها، از طریق آسمان ها و زمین تأمین مى شود. (قل من یرزقکم من السموت و الأرض)
۴ - خداوند، روزى دهنده انسان ها از طریق منابع آسمانى و زمینى (قل من یرزقکم من السموت و الأرض قل اللّه)
۵ - عوامل طبیعى، مجارى فعل خداوند است. (قل من یرزقکم من السموت و الأرض قل اللّه) «من» در «من السماوات» نشویه است. ذکر آسمان ها و زمین به عنوان منبع روزى و سپس ذکر خداوند به عنوان منشأ آن، نشان دهنده این حقیقت است که خداوند روزى دهى خود را از مجارى طبیعى انجام مى دهد.
۶ - عالم، آسمان هاى متعدد دارد. (السموت)
۷ - استفاده از پرسش براى ایجاد ذهنیت مساعد جهت تفهیم حقیقت به مخاطب، از روش هاى تربیتى قرآن کریم (قل من یرزقکم من السموت و الأرض قل اللّه)
۸ - مشرکان، از پاسخ گویى به سؤال «منشأ روزى کیست» ناتوان اند. (قل من یرزقکم ... قل اللّه) تکرار «قل» در آیه شریفه و این که پیامبر(ص) خود متصدى شد که پاسخ دهد «خداوند منشأ روزى است» نشان مى دهد که آنان به رغم اعتقادشان به خدایانى غیر از خدا، در جواب این سؤال که «منشأ روزى کیست» خدایان خود را معرفى نکرده و سکوت اختیار مى کنند. در نتیجه پیامبر(ص)، خود باطن آنان را آشکار مى سازد.
۹ - هر یک از حق و باطل، یک راه بیشتر ندارد. (و إنّا أو إیّاکم لعلى هدًى أو فى ضلل مبین)
۱۰ - پیامبر(ص)، مأمور تخریب جزم اندیشى مشرکان (و إنّا أو إیّاکم لعلى هدًى أو فى ضلل مبین) طرح این نکته که «یا ما و یا شما در هدایت و یا گمراهى هستیم» - با این که پیامبر(ص) مى دانست حقیقت امر چیست - مى تواند به منظور ایجاد رخنه در فکر طرف مقابل و به اندیشه واداشتن او و در نتیجه تخریب اندیشه اش باشد.
۱۱ - مؤمنان به پیامبر(ص) همچون خود آن حضرت، در مسیر هدایت اند. (و إنّا أو إیّاکم لعلى هدًى أو فى ضلل مبین) آوردن ضمیر جمع «نا» به جاى «أنا» - که با کلمه «قل» داراى سیاق واحدى است - مى تواند بیانگر این نکته باشد که پیامبر(ص) در صدد همسو جلوه دادن مؤمنان با خودش مى باشد.
۱۲ - راه حق و باطل، غیرقابل جمع باهم (و إنّا أو إیّاکم لعلى هدًى أو فى ضلل مبین)
۱۳ - ارائه و تبلیغ آیین حق با نقد منصفانه و حق طلبانه عقاید دینى دیگر، از شیوه هاى تبلیغى قرآن (قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه ... و إنّا أو إیّاکم لعلى هدًى أو فى ضلل مبین) این که پیامبر(ص) به مشرکان فرمود: یا ما بر حق هستیم و راه هدایت را مى پیماییم یا شما - با آن که پیامبر(ص) مسلّماً بر حق و هدایت بود - نشانگر انصاف و برخورد حق طلبانه با عقاید دیگران و شیوه اى پسندیده است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۶; نقش آسمان ها ۳، ۴
- انتقاد: انصاف در انتقاد ۱۳
- باطل: وحدت راه باطل ۹
- پرسش: فواید پرسش ۷
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۳
- تربیت: روش تربیت ۷
- توحید: توحید ربوبى ۲
- حق: تضاد حق و باطل ۱۲; وحدت راه حق ۹
- حقایق: زمینه تبیین حقایق ۷
- خدا: رازقیت خدا ۴; مجارى اراده خدا ۵
- روزى: منابع روزى ۳، ۴; منشأ روزى ۲، ۴، ۸
- زمین: نقش زمین ۳، ۴
- عقیده: انتقاد در عقیده ۱۳
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۵
- قطعى پندارى: نهى از قطعى پندارى ۱۰
- مؤمنان: هدایت مؤمنان ۱۱
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱، ۲، ۱۰; هدایت محمد(ص) ۱۱
- مشرکان: احتجاج با مشرکان ۱; پرسش از مشرکان ۲; تصحیح عقیده مشرکان ۱; عجز مشرکان ۸; قطعى پندارى مشرکان ۱۰
- مهتدین :۱۱
- هدایت: زمینه هدایت ۲