المائدة ٧٥
ترجمه
المائدة ٧٤ | آیه ٧٥ | المائدة ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلَتْ»: آمدهاند و رفتهاند (نگا: بقره / و فاطر / ). «صِدِّیقَةٌ»: بسیار راستکار و راستگو. زنی که احکام و شرائع خدا را تصدیق و به کتابهای آسمانی باور داشته است (نگا: تحریم / ). «أَنَّی»: چگونه. «یُؤْفَکُونَ»: بازداشته میشوند. منصرف گردانده میشوند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده
- نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))
- يهود و نصارا فاقد پايگاهى قابل اعتماد براى اقامه دين هستند
- اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است
- چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند)
- بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته اند: ((ان الله ثالث ثلثة ))
- چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا
- احتجاج بر نفى الوهيت مسيح (ع ) و نيز نفى الوهيت ما در مسيح (بنابر يكاحتمال در معناى آيه )
- استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او
- نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد
- نكته اينكه در جمله : ((مالا يملك لكم ضرا ولا نفعا)) و جملات مشابه آن ((ضر))قبل از ((نفع )) آورده شده است
- معناى علو و بيات جايگاه (غدير) نزد قديم يهود
- غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تا مقامربوبيت بالا مى برده اند
- اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرست به مسيحيت راه يافته است
- علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده اند
- وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نور زيدن آنها علت انس بيشترآنان با مسلمين بوده است
- چند روايت در مورد اقوامى كه به شكل خوك و ميمون مسخ شدند
- رواياتى درباره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ذلك بان منهم قسيسين ...)) ونزول آن در شاءن نصاراى حبشه و داستان نجاشى
- قرآن كريم وحدت عدديه را از پروردگار جل وعلا نفى مى كند
- چون خداى تعالى مالك تمامى كمالات و اصيل در هر كمالى است ، اتصاف او به وحدت وكثرت عدديه محال است
- نفى وحدت عددى در سوره توحيد
- وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند و حدت عددى است كه قرآن منكر آن است
- (شرح و تفسير سخنانى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد خداى سبحان ، نفى وحدتعددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...)
- شرح كلماتى از خطبه اميرالمؤ منين در نهج البلاغه درباره توحيد و صفات الهى
- خطبه ديگرى از كلام نورانى اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- خطبه نورانى ديگرى از نهج البلاغه و شرح آن
- كلام گوهربار ديگرى از مولا اميرالمؤ منين (ع ) در توحيد و صفات خداوند
- خطبه ديگرى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد الهى از كتاب احتجاج طبرسى
- فرمايش رسول خدا (ص ) درباره معناى توحيد بروايت اميرالمؤ منين (ع )
- (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «75»
مسيح پسر مريم، فرستادهاى بيش نيست كه پيش از او نيز پيامبرانى بودند ومادرش بسيار راستگو و درست كردار بود، آن دو (همچون ساير انسانها) غذا مىخوردند. (پس هيچ كدام خدا نيستند،) بنگر كه چگونه آيات را براى مردم بيان مىكنيم، پس بنگر كه اين مردم چگونه (از حقّ) روىگردان مىشوند.
جلد 2 - صفحه 348
نکته ها
در اين آيه، خداوند سه دليل مىآورد كه عيسى عليه السلام خدا نيست:
1. او از مادر متولد شد و پسر مريم است.
2. پيامبرانى مثل او نيز بودهاند و او بى همتا نيست.
3. او هم مانند ديگران نياز به غذا داشت و قدرتش را از لقمه نانى به دست مىآورد، پس از خود قدرت ندارد تا خدا باشد. آرى، آنكه نياز به غذا دارد، نمىتواند خالق باشد. اينها بيان روشن و عمومى و همه فهم قرآن است.
«صديق» كسى است كه بسيار راستگو باشد و راستگويى خود را با كردار درستش ثابت كند.
در آيهى ديگر، صدّيقه بودن حضرت مريم چنين بيان شده است كه او كلمات الهى را تصديق مىكرد و از عابدان بود. «صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ» «1»
پیام ها
1- داشتن برخى امتيازات و امور استثنايى، دليل بر الوهيّت نيست. حضرت آدم هم بدون پدر و مادر بود و كسى او را خدا نپنداشت. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»
2- مريم، از اولياى خداست. قرآن از او تجليل مىكند و او را «صدّيقه» مىشمارد.
«أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»
3- مرگ، براى همهى انبيا قطعى است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» بنابراين عيسى فناپذير است و خدا نيست.
4- اگر عناد به ميان آيد، روشنترين برهانها و دلايل هم كارساز نخواهد بود.
كَيْفَ نُبَيِّنُ ... أَنَّى يُؤْفَكُونَ
5- زن مىتواند به بالاترين درجات معنوى برسد تا آنجا كه خداوند ثناگويش شود. «وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»
«1». تحريم، 12.
جلد 2 - صفحه 349
6- آشنايى با تاريخ گذشته وريشهيابى آن، براى آيندگان مفيد است. ثُمَّ انْظُرْ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (75)
چون حق تعالى ذكر مقالات باطله نصارى نمود، در عقب آن ردّ قول ايشان را بر طريق احتجاج مىفرمايد:
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ: نيست مسيح پسر مريم مگر رسول خدا.
«1» ثواب الاعمال، صدوق، صفحه 197، حديث اوّل (ثواب الاستغفار)- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 8.
«2» بحار الانوار، جلد 73، صفحه 355، حديث 62- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 9.
«3» بحار الانوار، جلد 78، صفحه 356، حديث 11 (با تفاوت مختصر)- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 17.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 150
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ: بدرستى كه گذشتهاند پيش از او فرستادگان و پيغمبران، و عيسى را معجزات داده چنانكه ايشان را عطا فرموده. اگر مرده به دم عيسى زنده مىشد، عصاى موسى اژدهاى زنده مىگشت، و آن عجيبتر است. و اگر او بىپدر مخلوق شد، آدم عليه السّلام بىپدر و مادر موجود گشته، و آن غريبتر است. پس كسى كه ادعاى الهيت در حق عيسى عليه السّلام نمايد، مثل كسى است كه ادعاى الوهيت نسبت به تمام انبياء نمايد به جهت تساوى ايشان در منزلت، و حال آنكه معجزات انبياء، ايشان را از معبوديت بيرون نمىبرد و در الوهيت داخل نمىسازد. وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ: و مادر عيسى يعنى مريم كثير الصدق و ملازم بر آن بود، كه دال است بر عظم منزلت او يا تصديق انبيا و آيات ربّانى مىكرد كما قال: «وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ» «1» بعد دليل عدم الوهيت ايشان را فرمايد به التزام كه: كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ: بودند پسر و مادر كه مىخوردند طعام را و مانند ساير حيوانات محتاج غذا، يا لازمه طعام مدفوع است؛ پس با وجود چنين احتياجى چگونه صفت ربوبيت را بر ايشان اطلاق كنيد (تعالى اللّه).
حق تعالى اوّل بيان مرتبه عيسى و مريم را نمود به اينكه اين كمال، موجب الوهيت ايشان نشود؛ زيرا بسيارى از مردمان شريك ايشانند در مثل اين كمال، و بعد از آن تنبيه فرمود بر نقص ايشان و ذكر آنچه منافى ربوبيت و مقتضى مخلوقيت و احتياج ايشان. بعد بر وجه تعجيب، نسبت به كسى كه دعوى ربوبيت آنها نمايد با وجود امثال اين ادله ظاهره، مىفرمايد: انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ: نظر كن چگونه بيان مىكنيم براى ايشان دلايل توحيد را. ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ: پس نظر نما در حال ايشان چگونه بر گرديده مىشوند و منقلب گردند از دريافتن حق و تأمل نمودن در آن.
نكته- «ثمّ» براى تفاوت بين العجبين است، يعنى بيان كردن ما آيات را عجيب، و اعراض ايشان اعجب و اغرب چيزها است. در مجمع «2» فرمايد: نظر
«1» تحريم، آيه 12.
«2» مجمع البيان، ج 2 ص 230.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 151
اول به فعل جميل او سبحانه است در نصب آيات و ازاله علل. و نظر ثانى به افعال قبيحه، ترك تدبر ايشان در آيات است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (75)
ترجمه
نيست مسيح پسر مريم مگر پيغمبرى كه بتحقيق گذشتند پيش از او پيغمبران و مادرش بسيار راست گوى كه بودند ميخوردند طعام را بنگر چگونه بيان مىكنيم براى ايشان دلائل را پس بنگر چگونه برگردانده ميشوند.
تفسير
خداوند تعالى پس از ذكر اقوال فاسده نصارى بيان فرموده حق مطلب را در شأن حضرت عيسى و مادرش باين بيان كه مسيح نه خدا بود نه پسر خدا و نه شريك خدا پيغمبرى بود مانند پيغمبران سابق داراى معجزاتى مانند معجزات آنها اگر او مرده زنده مىكرد حضرت موسى هم عصا را اژدها مينمود اگر او بىپدر بود حضرت آدم هم بىپدر بود و مادر او يعنى حضرت مريم هم زنى بود كه هميشه راست مىگفت يا تصديق مينمود انبياء عظام و كتب آسمانى را و آندو مانند ساير مردم غذا ميخوردند و كسيكه احتياج بغذا دارد خدا نيست چون خدا محتاج نميشود و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه مراد از غذا خوردن آندو دفع نمودن است و قمى ره فرموده مراد آنستكه از آندو حدث سر ميزد و غذا خوردن كنايه از اين معنى است خلاصه آنكه اوّلا خداوند نفى دليل بر خدائى آندو نمود ثانيا اقامه دليل بر بندگى آندو و در ضمن اثبات فرمود براى مسيح (ع) صفاتى را كه منافى با ربوبيت و مسلم كل است كه آن رسالت و تأخر از
جلد 2 صفحه 252
رسل و مادر داشتن و حاجت بغذا خوردن و دفع آن داشتن است كه هر يك از آنها دليل مستقلى است بر بندگى او و پس از اين بيان جامع اولا انشاء تعجب فرمود از كيفيّت بيان خود دلائل توحيد را بعبارت ساده جامع جالب ثانيا انشاء تعجب فرمود از انصراف آنها از حق و دلائل آن براى عدم تفكر و تدرّب و فصل فرمود بين دو عجب بكلمه ثم براى تفاوت ميان آندو يعنى حال آنها اعجب از بيان ما است با اشاره بآنكه بحال طبيعى ممكن نيست چنين ادله واضحه را قبول ننمايند پس برگرداننده دارند از حق و او شيطان است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَا المَسِيحُ ابنُ مَريَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ انظُر كَيفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآياتِ ثُمَّ انظُر أَنّي يُؤفَكُونَ (75)
نيست مسيح پسر مريم مگر رسول فرستاده خداوند چنانچه قبل از او فرستادگاني بودند اينکه هم يكي از آنها و مادرش هم مؤمنه صالحه تصديق تمام انبياء و رسل را نموده بود و هر دو مثل ساير افراد بشر احتياج بطعام و خوراك داشتند امتيازي از حيث بشريت با ديگران نداشتند نظر كن اي رسول اكرم (ص) چگونه براي نصاري آيات الهي بيان ميشود پس از آن ببين چگونه نصاري افتراء بمقام مقدس مسيح و مادرش ميزنند.
مَا المَسِيحُ ابنُ مَريَمَ إِلّا رَسُولٌ حضرت مسيح در بشريت با ساير افراد بشر امتيازي ندارد جز دو امتياز يكي از جنبه جسمانيت که بدون پدر بدنيا آمد و اينکه جنبه را خداوند در آيه ديگر بيان ميفرمايد إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ آل عمران آيه 59، که اگر منشأ قول نصاري که پسر خدا است براي بيپدري او است، آدم نه پدر داشته و نه مادر خداوند قدرت دارد انسان مخلوق توليدي باشد چنانچه اكثر حيوانات بلكه نباتات توليدي است از هسته و دانه و قلمه و پيوند ميروياند، و هم تكويني باشد مثل آدم و بسياري از حيوانات و نباتات بلكه مخلوق اولي از جميع حيوانات و نباتات و هم بينهما مثل مسيح مادر دارد و پدر ندارد هم توليدي است از مادر متولد شده و هم تكويني است بدون پدر مخلوق شده، و ديگر از جنبه روحاني که رسول و فرستاده خدا است چنانچه ساير رسل آن امتياز را داشتند که مكرر در مكرر در آيات شريفه اشاره دارد إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم يُوحي إِلَيَّ كهف آيه 110، و ساير آيات ديگر و اينکه امتياز خصيصه
جلد 6 - صفحه 438
مسيح نيست قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ چه اندازه انبياء و رسل قبل از مسيح آمدند هيچ كدام نه ملك بودند نه خدا بودند نه پسر خدا.
وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ مادر مسيح يك زني بود از زنهاي خوب عالم مثل حوي آسيه، كلثوم خواهر موسي مؤمنه باللّه و مصدقه تمام انبياء و رسل بلكه معصومه بود و مورد وحي الهي واقع شد و مائده بهشتي براي او ميآمد فقط امتيازي که بدون فحل بچه آورد که مفاد وَ اصطَفاكِ عَلي نِساءِ العالَمِينَ آل عمران آيه 42 است نسبت بزنهاي ديگر داشت.
كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ تمام لوازم بشريت را واجد بودن خوردن، آشاميدن خواب رفتن، راه رفتن، صحت، مرض، قوت و ضعف داشتن، در شكنجه ظلم و اذيت واقع شدن، تمام احتياجات بشري را داشتند، عبادت كردن و هكذا تمام اينها دليل و آيه واضحه است بر عبوديت و مخلوقيت آنها.
انظُر كَيفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآياتِ و ادله بر اثبات مخلوقية آنها و مع ذلک اينکه نصاري چشم از همه اينها پوشيده و توجه باين آيات نميكنند جاي بسيار تعجب است.
ثُمَّ انظُر أَنّي يُؤفَكُونَ افك افتراء بستن است زيرا اينها با اينكه اظهار عقيده خود را باين كفريات ميكنند نسبتهاي دروغ بحضرت مسيح هم در اينکه اناجيل اربعه ميدهند که خود آن حضرت العياذ بفرمايد من خدا هستم گاهي بگويد پسر انسان هستم و ساير كلمات که ما مفصلا در مجلد اول كلم الطيب نقل كردهايم مراجعه فرمائيد.
439
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مسیح (ع) فرزند مریم و فرستاده خداوند (ما المسیح ابن مریم الا رسول)
۲- مسیح (ع) نه خداست و نه فرزند خدا. (ما المسیح ابن مریم الا رسول) حصر اضافى در جمله «ما المسیح ...» ناظر به پندارهایى است که مسیحیان درباره حضرت مسیح (ع) اظهار مى داشتند که در آیات قبل پاره اى از آنها ذکر شد.
۳- بعثت رسولانى متعدد قبل از حضرت مسیح (ع) (ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل)
۴- زاده شدن مسیح (ع) از مادر، دلیل روشن بر خدا نبودن او (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ... ما المسیح ابن مریم) توصیف مسیح (ع) به فرزندى او براى مریم پس از بیان ادعاى الوهیت مسیح (ع) رد پندار خدا بودن اوست.
۵- مسیح (ع) رسولى همانند رسولان گذشته که نه خدا بودند و نه فرزند او (ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل)
۶- مسیح (ع) نیز همانند دیگر پیامبران الهى، انسانى فناپذیر (ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل) یادآورى رحلت پیامبرانى در گذشته تاریخ پس از توصیف مسیح (ع) به رسالت، اشاره به امکان مرگ و رحلت براى مسیح (ع) دارد.
۷- روا بودن مرگ براى مسیح (ع) نشانه خدا نبودن وى (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ... الا رسول قد خلت من قبله الرسل) جمله «قد خلت من قبله الرسل» که اشاره به امکان رحلت و مرگ مسیح (ع) دارد، برهانى براى رد پندار الوهیت آن حضرت است.
۸- ناسازگارى پدیده بودن (حدوث) و فناپذیرى، با الوهیت و خدا بودن (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ... الا رسول قد خلت من قبله الرسل) فرزندى مسیح (ع) براى مریم اشاره به پدیده و حادث بودن او و بیان رحلت رسولان پیشین اشاره به فناپذیرى مسیح (ع) است و هدف از یادآورى این دو صفت استدلال بر خدا نبودن مسیح (ع) مى باشد. یعنى مسیح (ع) حادث است و هیچ حادثى نمى تواند خدا باشد و نیز او فناپذیر است و فناپذیر خدا نیست.
۹- مریم (ع) مادر مسیح (ع)، بانویى بسیار راستگو (و امه صدیقة) «صدیق» به کسى گفته مى شود که بسیار راستگو باشد. (مفردات راغب).
۱۰- گفتار و کردار مریم (ع) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع (امه صدیقة) «صدیق» به کسى گفته مى شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویى خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخى اهل لغت نقل کرده است).
۱۱- مریم (ع) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح (ع)، نه وى را ابدى مى پنداشت و نه فرزند خدا (امه صدیقة) «صدیق» چنانچه جوهرى در «الصحاح» آورده است به کسى گفته مى شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق به قرینه صدر آیه رسالت مسیح، فناپذیرى او و فرزند نبودن وى براى خداست.
۱۲- توانایى زن براى نیل به درجات والاى کمال و ارزشهاى معنوى (و امه صدیقة)
۱۳- صداقت و راستگویى از ارزشهاى والا (و امه صدیقة)
۱۴- تغذیه، نیاز روزمره مسیح (ع) و مادرش مریم (ع) (کانا یأکلان الطعام) فعل مضارع «یأکلان» دلالت بر استمرار دارد و حاکى از نیاز دائمى آنان به غذاست.
۱۵- الوهیت مریم (ع) (مادر مسیح (ع)) پندار برخى از مسیحیان* (کانا یأکلان الطعام) تصریح به نیاز روزمره حضرت مریم (ع) به تغذیه که صفتى ناسازگار با خدا بودن است، مى رساند که گروهى از مسیحیان چنین مى پنداشتند که وى داراى مقام الوهیت مى باشد.
۱۶- نیازمندى مسیح (ع) و مادرش مریم (ع) به تغذیه، دلیلى روشن بر خدا نبودن آنها (کانا یأکلان الطعام) جمله «کانا یأکلان الطعام» برهانى علیه اعتقاد به الوهیت مسیح (ع) و مادرش مریم است ; یعنى آنها به این دلیل نمى توانند خدا باشند که گرسنه مى شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.
۱۷- الوهیت و خدایى، تنها از آن کسى است که ازلى، ابدى و منزه از هر گونه نیازمندى باشد. (ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل ... کانا یأکلان الطعام)
۱۸- استدلالهاى قرآن بر وحدانیت خداوند و بطلان تثلیث بسیار روشن و سزاوار تأمل (ما المسیح ... انظر کیف نبین لهم الایت) الف و لام در «الایت» براى عهد و اشاره به استدلالهایى است که در آیه آمده است.
۱۹- لزوم تأمل و اندیشه در چگونگى استدلالهاى قرآن (انظر کیف نبین لهم الایت) کلمه «نظر» به معناى دقت کردن است.
۲۰- اصرار مسیحیان بر تثلیث و الوهیت مسیح (ع) على رغم استدلالهاى روشن قرآن بر بطلان عقیده آنان (انظر کیف نبین لهم الایت ثم انظر انى یؤفکون) «یوفکون» از مصدر «افک» به معناى بازگرداندن است. و «انى» به معناى کجا و چگونه است، بنابراین جمله «انظر انى یوفکون» یعنى بنگر آنان على رغم بیان دلایلى روشن بر واهى بودن تثلیث و الوهیت مسیح (ع) چگونه از حق منحرف مى شوند و به کجا نگون مى گردند.
۲۱- هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرایششان به شرک با خدا پنداشتن پیامبران و أولیاء الهى (ما المسیح ابن مریم الا رسول ... انظر انى یؤفکون) با توجه به اینکه تک تک مسلمانان باید با دقت سرنوشت نابهنجار و شرک آلود بنى اسرائیل را مد نظر داشته باشند، معلوم مى شود، چنین خطرى (گرایش به شرک با خدا پنداشتن پیامبران)، در کمین مسلمانان نیز هست و هدف از این فرمان (انظر) پیشگیرى از گرفتار شدن به این وضعیت نارواست.
۲۲- لزوم ریشه یابى و تحلیل زمینه هاى گریز از حق و گرایش به عقاید شرک آلود و انحرافى (انظر کیف نبین لهم الایت ثم انظر انى یؤفکون) کلمه «انى» گاه به معناى «من این» بکار مى رود، بنابراین جمله «ثم انظر ...» مى تواند فرمان به تأمل و اندیشه در منشأ انحراف بنى اسرائیل باشد.
۲۳- تاریخ ادیان الهى و سیر تحولات اعتقادى پیروان آن، در خور اندیشه و تأمل است. (لقد اخذنا میثق بنى اسرءیل ... ثم انظر انى یؤفکون)
موضوعات مرتبط
- ادیان: تاریخ ادیان ۲۳
- ارزشها:۱۳
- الوهیت: و مرگ ۸ ; الوهیت و ولادت ۸ ; ملاک الوهیت ۸، ۱۷
- انبیا: ى قبل از مسیح (ع) ۳ ; بشر بودن انبیا ۶ ; قصههاى انبیا ۳ ; مرگ انبیا ۶ ; نفى الوهیت انبیا ۲۱
- أولیاء اللّه: نفى الوهیت أولیاء اللّه ۲۱
- بیخنیازى: ارزش بیخنیازى ۱۷
- تاریخ: تعقل در تاریخ ۲۳
- تثلیث: اصرار بر تثلیث ۲۰ ; بطلان تثلیث ۱۸
- تحقیق: پسندیده ۲۲
- توحید: دلایل توحید ۱۸
- جاودانگى: ارزش جاودانگى ۱۷
- حق: گمراهى از حق ۲۲
- خدا: و فرزند ۲ ; هشدار خدا ۲۱
- زن: استعداد زن ۱۲ ; کمال زن ۱۲ ;
- شرک: تحقیق در شرک ۲۲ ; نفى شرک ۲۱
- صداقت: ارزش صداقت ۱۳
- طعام: نیاز به طعام ۱۴
- عقیده: باطل ۲۰
- عیسى (ع): اصرار بر الوهیت عیسى (ع) ۲۰ ; بشر بودن عیسى (ع) ۱، ۲، ۴، ۶ ; رسالت عیسى (ع) ۱، ۵ ; طعام عیسى (ع) ۱۴، ۱۶ ; مرگ عیسى (ع) ۷ ; نفى الوهیت عیسى (ع) ۲، ۴، ۵، ۷، ۱۶ ; نیازهاى عیسى (ع) ۱۴، ۱۶ ; ولادت عیسى (ع) ۴
- قرآن: احتجاج قرآن ۱۸، ۱۹، ۲۰ ; تدبّر در قرآن ۱۹
- گمراهى: تحقیق در گمراهى ۲۲
- مریم (ع): الوهیت مریم (ع) ۵ ; سخن مریم (ع) ۱۰ ; صداقت مریم (ع) ۹، ۱۰ ; طعام مریم (ع) ۱۲، ۱۶ ; عقیده مریم (ع) ۱۱ ; عمل مریم (ع) ۱۰ ; فرزند مریم (ع) ۱، ۱۱ ; مریم (ع) در مسیحیان ۱۵ ; مریم (ع) و عیسى (ع) ۱۱ ; مقامات مریم (ع) ۹ ; نفى الوهیت مریم (ع) ۱۶ ; نیازهاى مریم (ع) ۱۴، ۱۶
- مسلمانان: هشدار به مسلمانان ۲۱
- مسیحیان: عقیده مسیحیان ۱۵، ۲۰
- مؤمنان: تحولات عقیدتى مؤمنان ۲۳