آل عمران ١٤٥
ترجمه
آل عمران ١٤٤ | آیه ١٤٥ | آل عمران ١٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَن تَمُوتَ»: اسم (کانَ) است و (إِلاّ بِإِذْنِ اللهِ) خبر آن. «کِتَاباً مُّؤَجَّلاً»: در کتابی نوشته است که مشتمل بر مرگ و میرها است. (نگا: تفسیرالمنتخب / و انعام / ). وقت آن را دقیقاً در وقت مشخّص و محدودی تعیین کرده است (نگا: فاطر / ، انعام / هود / . (کِتَاباً): منصوب به نزع خافض یا مفعول مطلق است. تقدیر چنین میشود: کَتَبَ اللهُ ذلِکَ فِی کِتَابٍ مُّشْتَمِلٍ عَلَی اْلآجَالِ، یا: کَتَبَ اللهُ ذلِکَ کِتَاباً مُّوَقَّتاً بِوَقْتٍ مَّعْلُومٍ. «مُؤَجَّلاً»: مشتمل بر مرگ و میرها. دارای وقت معیّن و محدود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«145» وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ
هيچكس جز به فرمان خدا نمىميرد، (و اين) سرنوشتى است تعيين شده. و هر كس پاداش دنيا را بخواهد از آن به او مىدهيم، و هركس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او مىدهيم، و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.
پیام ها
1- با فرار از جنگ، نمىتوان از مرگ فرار كرد. «انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ ... ما كانَ لِنَفْسٍ»
2- مرگ، به دست ما نيست، «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» ولى اراده و تعيين هدف به دست ماست. «وَ مَنْ يُرِدْ ...»
3- حال كه دنيا و آخرت در برابر ماست، مسير ابديّت و رضاى خالق راانتخاب كنيم. «مَنْ يُرِدْ ... نُؤْتِهِ مِنْها»
4- هر نوع انگيزه و عملى بازتاب و عكسالعمل مخصوصى دارد. در هر مسيرى گام نهيم به مقصدى خاص خواهيم رسيد. «مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا ... وَ مَنْ يُرِدْ ...»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 621
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ (145)
«1» تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 167، حديث 28 (ذيل آيه 31 آل عمران)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 266
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ: و نباشد و نشايد مر هيچ نفسى را، أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ: اينكه نميرد مگر به مشيّت خدا، يا به اذن الهى، ملك الموت قبض روح آن نفس را نمايد مراد آنكه هر نفسى را اجلى است مسمى، و علم و قضاى سبحانى به آن تعلق يافته كه به فرار از قتال و اقدام به آن، مقدم و مؤخر نگردد.
و مكتوب است به امر الهى اين حكم در لوح محفوظ كه امّ الكتاب است. كِتاباً مُؤَجَّلًا: نوشتنى كه معين و مقرّر شده است وقت آن بر وجهى كه تقديم و تأخير نشود، يعنى قبل از آن نميرد و از آن نيز نگذرد. آيه شريفه تحريص فرمايد مسلمانان را به جهاد و دلير ساختن آنها در معركه دشمنان، چه هر كه داند عمر او مقرر و اجل او مقدّر است، هر آينه در مجاهده دلير خواهد شد.
وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا: و هر كه خواهد به جهاد كه مىنمايد، ثواب دنيائى را، نُؤْتِهِ مِنْها: عطا فرمائيم او را از دنيا آنچه مقرّر كردهايم، اما در آخرت او را نصيبى نباشد، چنانچه آيه ديگر فرمايد: وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها ... وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ؛ و فرمايش حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من طلب الدّنيا بعمل الاخرة فما له فى الاخرة من نصيب. يعنى هر كه طلب كند دنيا را به عمل آخرت از طاعات و عبادات، پس نيست براى او در آخرت بهره و نصيبى.
آيه شريفه تعريض به آنهاست كه به جهت غنائم، مخالفت امر حضرت را نمودند. وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ: و هر كه بخواهد به اعمال خود، پاداش و ثواب آخرت را، نُؤْتِهِ مِنْها: عطا فرمائيم او را از آن كه نعمت بهشت است، وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ: و زود باشد كه جزا دهيم شكرگزاران را بر نعم، كه از جمله آن نعمت جهاد است كه متضمن مثوبات جليله ابديه مىباشد.
تتمه: از حضرت باقر عليه السّلام مروى است به طور اجمال آنكه: در جنگ احد شصت جراحت به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام وارد شد كه عاجز از مداوا بودند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به عيادت تشريف فرما شدند و امير المؤمنين عليه السّلام گويا يك قطعه جراحت بود، و حضرت به هر موضع مسح مىفرمود، ملتئم مىشد از بركت دست آن حضرت. حضرت
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 267
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: حمد مىكنم خدا را كه من فرار نكردم از جهاد، و شكر مىكنم او را. و حضرت باقر عليه السّلام فرمودند: پس خداى تعالى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را به جهت فرار ننمودن از جهاد در دو موضع از قرآن شكرگزارى فرمود: يكى در فرمايش: وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ، و ديگر در فرمايش: وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ.
تنبيه: در آيه شريفه اشاراتى است:
1- مقتضى ظواهر شرع آنكه: موت مستند است به حق تعالى، و از براى آن اسبابى مقرر فرموده غالبا از امراض و اوجاع و علل و اسقام و غير آن، كه به اذن الهى و مشيت سبحانى عارض شود خلق را نزد انقضاء اجل آنان. و اينها اسباب غالبيهاند براى نزول موت. و بلاياى نازله از جانب خدا از فجاء و هدم و غرق و حرق نيز، اسباب موت خواهند بود به نحوى كه عليم حكيم قدير تدبير آن فرموده. و چون حق تعالى اراده نمايد قبض روح بنده را امر فرمايد ملك الموت را به قبض روح او.
2- ارائه طريق، به فياضيت ذات فياض على الاطلاق به آنكه: هر كه بخواهد به فرمان خدا دنيا را، به او مرحمت فرمايد؛ و هر كه آخرت را بخواهد، خدا به او عطا فرمايد و بخل در ساحت الهى راه ندارد.
3- وعده به ثواب و جزاى شكرگزاران و سپاس دارندگان نعم سبحانى و ترغيب به اداى شكر، چنانچه فرمودهاند شكر سه قسم است: اول: شكر به قلب، يعنى تصور نعمت. دوم: شكر به زبان، كه ثناء بر منعم باشد. سوم: شكر به جوارح، كه مكافات نعمت است به قدر استحقاق آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ (145)
ترجمه
و نمىباشد از براى نفسى كه بميرد مگر باذن خدا نوشته موقت و كسى كه ميخواهد پاداش دنيا را ميدهيمش از آن و كسى كه ميخواهد پاداش آخرت را ميدهيمش از آن و زود باشد جزا دهيم شكر گذارانرا..
تفسير
خداوند براى تشجيع مسلمين و ترغيب آنها بجهاد اخبار از حقيقتى فرموده كه اگر كسى حقيقتا مؤمن باشد بكلى رفع خوف او از جنگ ميشود و آن آنستكه هيچ كس نمىميرد مگر باراده خداوند و اذن او ملك الموت را در قبض روح آنكس و اين اجل را خداوند بقلم قدرت بر لوح عزت نوشته است نوشته موقتيكه جلو و عقب نمىافتد پس اگر اجلش رسيده باشد بجنگ هم نرود خواهد مرد و اگر اجلش نرسيده باشد بجنگ هم برود نمىميرد و بنظر حقير كتاب اشاره بلوح محفوظ است و اذن اشاره بلوح محو و اثبات خلاصه آنكه علاوه بر تعيينى كه در علم الهى براى عمر هر كس شده است كه كم و زياد نمىشود باز تحقق موت در خارج محتاج باذن جديد است بقابض الارواح زيرا كه ممكن است بواسطه موجبات طول عمر يا نقص آن در عمر اشخاص كم و زيادى شده باشد پس اختيار اجل قديما و حديثا ازلا و ابدا با خدا بوده و هست و خواهد بود ما نميتوانيم در مقابل اراده او مقاومت نمائيم و چاره نداريم مگر آنكه تابع اراده او شويم و در جائيكه فرموده حفظ جان و مال و عرض خود را نمائيد و
جلد 1 صفحه 508
خودتان را در مهلكه نيندازيد اطاعت كنيم و در جائيكه فرموده از هيچ چيز در راه خدا مضايقه نكنيد و جهاد نمائيد امتثال نمائيم اين بر حسب ظاهر آيه است ولى بر حسب وجهيكه در آيه و ما محمد الا رسول از روايت عياشى استفاده شد مراد آنستكه اگر از مرگ فرار ميكنيد و حاضر براى جهاد نمىشويد اشتباه ميكنيد اگر كشته هم شويد باز زنده خواهيد شد و باجل الهى از دنيا خواهيد رفت چون در آنروايت فرمودند موت غير از قتل است و هر كس بايد طعم موت را بچشد ولى بنظر حقير موت غير از قتل است در صورتى كه مقابل با قتل شود در كلام مانند آن آيه و شامل مرگ طبيعى و قتل است در صورتى كه تنها ذكر شود مانند اين آيه و از اين قبيل لغات زياد است چنانچه در بيان معنى وعد و وعيد سابقا رد شيخ اعرابى را نمودم و اينكه امام در آن آيه جواب استدلال طرف را باين بيان نفرموده بگمان حقير براى اقناع طرف و اشاره بحقيقت ديگرى بوده كه رجعت انبياء و شهدا باشد بنابراين ظاهر اين آيه چنانچه ابتداء بيان شد بدون معارض خواهد بود و براى اشاره باين امر كه بايد جهاد بقصد قربت و خلوص باشد نه براى اخذ غنيمت و شهرت و اظهار شجاعت و امثال اينها ميفرمايد هر كس در عمل خير قصد اجر اخروى را نمايد بر طبق نيت خود مأجور و در آخرت بنعيم ابدى فائز خواهد شد و هر كس قصد اجر دنيوى را نمايد در دنيا بآن مقصود خواهد رسيد و از اجر آخرت محروم است و از اين آيه بنظر حقير ميتوان استفاده نمود كه خداوند عمل خير را بىاجر نمىگذارد اگر قصد قربت هم در آن نداشته باشد در دنيا عوض باو كرامت خواهد فرمود ولى بيچاره آن كوتاه همتى كه نعمت خالص از هر گونه زحمت را كه دائم است مبدل نمايد بنعمت مشوب بزحمات و صدمات آنهم موقت و اين تعريض است نسبت باشخاصيكه مشغول جمع غنيمت شدند و از محافظت راه كوه احد دست كشيدند و خداوند جزاى كسانيرا كه شكر نعمت الهى را در امتثال امر بجهاد بجاى آوردند و در اعانت اسلام و پيغمبر كوتاهى ننمودند عطا خواهد فرمود و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه حضرت امير المؤمنين (ع) در جنگ احد شصت جراحت ببدن مباركش رسيد و پيغمبر (ص) ام سليم و ام عطيه را مأمور بمعالجه آنحضرت نمود و آنها عرض كردند ما هر موضع را كه معالجه ميكنيم جاى ديگر سرباز ميكند و ما بر او خائف شدهايم و پيغمبر بعيادت امير المؤمنين (ع)
جلد 1 صفحه 509
آمد و اصحاب هم آمدند و يكپارچه بدن حضرت مجروح بود پيغمبر دست مبارك بجراحات ميماليد و ميفرمود مردى كه اينطور در راه خدا فداكارى كند از امتحان بيرون آمده و حق جديت را ادا نموده و هر زخمى را كه دست ميكشيد ملتئم ميشد پس امير المؤمنين (ع) فرمود الحمد للّه كه فرار ننمودم و پشت كننده نبودم پس او چون حمد نمود خداوند را بدو عنوان خداوند هم دو مرتبه قدردانى فرمود و در اين آيه و آيه قبل جزاى شاكرين را تصريح و تاكيد فرمود حقير عرض ميكنم شايد عنوان دومى را حضرت امير (ع) براى تعريض بدومى فرموده باشد چون او بعنوان مولى الدبر معروف بود يعنى پشت كننده و الا فرار پشت كردن هم لازم دارد محتاج بذكر نبود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ لِنَفسٍ أَن تَمُوتَ إِلاّ بِإِذنِ اللّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَن يُرِد ثَوابَ الدُّنيا نُؤتِهِ مِنها وَ مَن يُرِد ثَوابَ الآخِرَةِ نُؤتِهِ مِنها وَ سَنَجزِي الشّاكِرِينَ (145)
و نميباشد از براي نفسي اينكه بميرد مگر باذن خدا نوشته شده مدّتدار و كسي که اراده داشته باشد مثوبات دنيوي را از همان مثوبات دنيوي باو ميدهيم و اگر غرضش مثوبات اخروي است از همان مثوبات اخروي باو عنايت ميكنيم و زود باشد که شكرگذاران را جزاء دهيم.
اينکه آيه شريفه مشتمل بر چند جمله است: جمله اولي- اينكه افعال عباد و لو در تحت اختيار آنها است لكن تا موافق با تقدير الهي نباشد انجام پذير نيست ما قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي أُصُولِها فَبِإِذنِ اللّهِ حشر آيه 5، و در باب جبر و تفويض گفتيم که مراد از امر بين الامرين که مسمي باختيار است اينست که فعل و لو باختيار عبد است لكن عبد و تمام قوي و نفس اختيار او در تحت اراده و مشيت حق است.
جمله ثانيه- اينكه آجال در ازل تقدير شده قبل از خلقت ممكنات که زيد مثلا چه اندازه بايد در دنيا باشد و چه موقع بايد برود حتي عدد نفسهاي او در دفتر الهي شماره و ثبت شده لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ اعراف آيه 34 و اينكه معروف است که اجل حتمي داريم و اجل معلّقي صحيح است لكن در علم الهي و در دفتر خداوندي معلّق عليه آن هم ثبت است، مثلا اگر زيد صله رحم كند 60 سال و اگر قطع رحم كند سي سال، خداوند ميداند که قطع رحم ميكند يا صله و اينکه لوح محو و اثبات است که جز خدا احدي بر او اطلاعي ندارد
جلد 4 - صفحه 380
يَمحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الكِتابِ رعد آيه 39، لذا ميفرمايد وَ ما كانَ لِنَفسٍ أَن تَمُوتَ إِلّا بِإِذنِ اللّهِ يعني تا مشيّت الهي تعلق نگيرد مرگ كسي نميرسد، از رفتن در جهاد يا تقاعد در آن تغييري پيدا نميكند، اگر اجل رسيده ميميرد و لو تقاعد كند أَينَما تَكُونُوا يُدرِككُمُ المَوتُ وَ لَو كُنتُم فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ نساء آيه 78، و اگر اجل نرسيده:
اگر تيغ عالم بجنبد ز جابرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 145)- همان طور که گفتیم شایعه بیاساس شهادت پیامبر در احد عده زیادی از مسلمانان را به وحشت افکند تا آنجا که از میدان جنگ فرار کردند و حتی بعضی میخواستند از اسلام هم برگردند، در این آیه مجددا برای تنبیه و بیداری این دسته میفرماید: «مرگ به دست خدا و فرمان اوست و برای هر کس اجلی مقرّر شده است که نمیتواند از آن فرار کند» (وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلًا).
بنابراین اگر پیامبر در این میدان شربت شهادت مینوشید چیزی جز انجام
ج1، ص336
یافتن یک سنت الهی نبود.
از سوی دیگر فرار از میدان جنگ نمیتواند از فرا رسیدن اجل جلوگیری کند همانطور که شرکت در میدان جهاد نیز اجل انسان را جلو نمیاندازد.
در پایان آیه میفرماید: سعی و کوشش انسان هیچ گاه ضایع نمیشود «اگر هدف کسی تنها نتیجههای مادی و دنیوی باشد (و همانند بعضی از رزمندگان احد تنها به خاطر غنیمت تلاش کند) بالاخره بهرهای از آن به دست میآورد اما اگر هدف عالیتر بود، و کوششها در مسیر حیات جاویدان و فضایل انسانی به کار افتاد، باز به هدف خود خواهد رسید» (وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها).
بنابراین، حالا که رسیدن به دنیا یا آخرت هر دو نیازمند به کوشش است، پس چرا انسان سرمایههای وجودی خود را در مسیر دوم که یک مسیر عالی و پایدار است به کار نیندازد؟
سپس بار دیگر تأکید میکند که «پاداش شاکران را به زودی خواهیم داد» (وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ).
نکات آیه
۱- هیچ کس، جز به فرمان خدا نمى میرد. (و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه)
۲- تمام انسانها داراى عمرى معیّن و زمان مرگشان در علم الهى، مشخّص است. (و ما کان لنفس ان تموت ... کتاباً مؤجّلا)
۳- مرگ انسان، سنّت تغییرناپذیر الهى (و ما کان لنفس ان تموت ... کتاباً مؤجّلا)
۴- نه جهاد و پایدارى در راه خدا مرگ آور است و نه گریز و رویگردان از آن زندگى بخش (و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا) چون آیات قبل و بعد درباره جهاد و مبارزه است، این آیه اشاره دارد به نفى پندار کسانى که جنگ را عامل کشته شدن و ترک حضور در صحنه پیکار را باعث ادامه حیات مى دانستند. بنابراین، جنگ، تعیین کننده مرگ و زندگى نخواهد بود.
۵- ایمان به مقدّر بودن اجل و معین بودن عمر نزد خداوند، از عوامل تقویت روحیه پاسداران رسالت انبیا (و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا) چون آیات قبل درباره جهاد و ترس از مرگ و شهادت بود، به نظر مى رسد از اهداف این آیه، تقویت روحیه و رفع اضطراب از مسلمانان پیکارجو باشد.
۶- قوانین حاکم بر حیات و مرگ موجودات، برخاسته از اراده و حاکمیّت خداوند (و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا) چون عوامل و اسبابى براى مرگ و حیات در جریان است، و این آیه مرگ را به اذن الهى مى داند، بنابراین به این نتیجه مى رسیم که عوامل و اسبابِ مرگ و حیات، در تحت اراده الهى است و به اذن او عمل مى کند.
۷- تلاشگران براى پاداشهاى دنیوى، از نعمت دنیا بهره مند خواهند شد. (و من یرد ثواب الدّنیا نؤته منها)
۸- تلاشگران براى پاداشهاى اخروى، از مواهب آخرت بهره مند خواهند شد. (و من یرد ثواب الاخرة نؤته منها)
۹- قصد و نیّت عمل کننده کردارهاى نیک، تعیین کننده برخوردارى وى از نعمتهاى دنیا یا مواهب آخرت (و من یرد ثواب الدّنیا نؤته منها و من یرد ثواب الاخرة نؤته منها)
۱۰- دنیا، میدان عمل براى آخرت (و من یرد ثواب الاخرة نؤته منها)
۱۱- خداوند، پاداش دهنده اعمال در دنیا و آخرت (و من یرد ثواب الدّنیا نؤته منها و من یرد ثواب الاخرة نؤته منها) مراد از اراده پاداش، انجام عمل خیر، براى نیل به پاداش است.
۱۲- جهاد و مقاومت در جنگ، موجب برخوردارى از پاداش دنیوى و اخروى (و لمّا یعلم اللّه الّذین جاهدوا منکم و یعلم الصّابرین ... و من یرد ثواب الدّنیا نؤته منها و من یرد ثواب الاخرة نؤته منها) با توجّه به آیات قبل، از مصادیق مورد نظر براى اعمال خیر، جهاد و مبارزه است.
۱۳- پیکار اهل ایمان با دشمنان دین و پایدارى در هنگامه هاى دشوار، سپاسگزارى از نعمتهاى الهى است. (و لمّا یعلم اللّه الّذین جاهدوا منکم و یعلم الصّابرین ... و سنجزى الشّاکرین)
۱۴- جهاد براى سپاسگزارى از نعمتهاى الهى، بدون چشمداشت پاداش در دنیا و آخرت از مقدسترین نوع جهاد و مبارزه (و لمّا یعلم اللّه الّذین جاهدوا ... من یرد ثواب الدّنیا ... ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاکرین) از تعبیر «سنجزى» براى شاکران و تعبیر به «نؤته» براى خواستاران ثواب دنیا و آخرت به دست مى آید که پاداش شاکران، جزاى شکر آنان است نه اینکه مجرد اعطا باشد. اضافه بر این، کلمه «منها» دلالت مى کند بر اینکه دو طایفه پیش تنها به برخى از خواسته خود دست مى یابند، ولى شاکران جزاى کامل دریافت مى دارند.
۱۵- سپاسگزارى نعمتهاى الهى، برانگیزنده آدمى به جهاد و انجام تکالیف دینى (و من یرد ثواب الدّنیا ... و من یرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاکرین) به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسیم کرده است و جمله «سنجزى الشّاکرین»، بیانگر دسته سوم مى باشد. یعنى آنان که نه ثواب دنیا انگیزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلکه انگیزه آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.
۱۶- سپاسگزاران نعمتهاى خداوند، بهره مند از پاداشهاى مخصوص او (و من یرد ثواب الدّنیا ... و من یرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاکرین)
موضوعات مرتبط
- آخرت: تلاش براى آخرت ۸ ; رابطه دنیا و آخرت ۱۰
- اجل مقدر:۵
- استقامت:۱۲ آثار استقامت ۱۲ ۱۲ ; استقامت ۱۲ در سختیها ۱۳
- اللّه: اذن اللّه ۱ ; اراده اللّه ۶ ; پاداش اللّه ۱۱، ۱۶ ; حاکمیت اللّه ۶ ; سنتهاى اللّه ۳، ۵، ۶ ; علم اللّه ۲، ۵ ; نعمتهاى اللّه ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶
- انسان: عمر انسان ۲ ; مرگ انسان ۱، ۲، ۳
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۴، ۱۵
- بر: پاداش اخروى برّ ۹ ; پاداش دنیوى برّ ۹
- پاداش: اخروى ۸، ۱۱، ۱۲ ; پاداش دنیوى ۷، ۱۱، ۱۲
- تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۵
- تکلیف: زمینههاى عمل به تکلیف ۱۵
- حیات:۴، ۶
- جنگ: استقامت در جنگ ۱۲ ; فرار از جنگ ۴
- جهاد: اهمیّت جهاد ۱۴، ۱۵
- دنیا:۱۰ تلاش براى دنیا ۱۰ ۷
- دین: پاسدارى دین ۵
- سختیها:۱۳
- شکر:۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶
- صبر: آثار صبر ۱۲
- عمل:۱۵ در دنیا ۱۰ ; پاداش عمل ۱۵ ۹، ۱۱
- مرگ:۱، ۲، ۳، ۴، ۶
- نعمت: شکر نعمت ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶
- نیّت: اهمیّت نیّت ۹